اصلی نهفته در بیانیه گام دوم
محمدرضا نجفی در یادداشتی به تحلیل بیانیه «گام دوم انقلاب خطاب به ملت ایران» پرداخت؛ متن این یادداشت به شرح ذیل است:
بخش اول: کندوکاوی در سیاق بیانیه گام دوم انقلاب
از سیاق بیانیه چنین برداشت میشود که در تمام جملات، یک اصل نهفته وجود دارد. آن اصل نهفته مبارزه با نوعی تفکر است. تفکری که هرگاه مانع و مشکلی برای کشور حادث میشود، با ناامیدی نظام را ناکارآمد میخواند. اگر وجهه حزباللهی هم داشته باشد، با همان ناامیدی میگوید خود امام زمان (عج) باید بیاید کارها را درست کند. تفکری که برای منافع شخصیاش نسبت به منافع ملی و اجتماعی ارزش بیشتری قائل است. برایش هزینه شدن در راه آرمانهای انقلاب معنا ندارد و همه چیز را دو دو تا چهارتا میکند. تفکری که هر چه برایش پیشرفتهای نظام را مرور کنید آخر دست چند ایراد به گوشه و کنار برخی سازمانها میگیرد و با سفسطه و تغییر دادن اصل و فرع، شایعات را جای حقیقت به خوردتان میدهد!
به نظر میرسد یکی از اصلیترین اهدافی که در باطن بیانیه دنبال میشود، اثبات این نکته به جوانان و مردم بصیر کشور است که از آن نوع تفکری که امثال قوم بنیاسرائیل نسبت به حضرت موسی (ع) داشتند، فاصله بگیرند. همان تفکری که " گفتند: ای موسی! تا آنان [دشمنان] در آنجا هستند، ما هرگز وارد آنجا نخواهیم شد، پس تو و پروردگارت بروید [با آنان] بجنگید که ما [تا پایان کار] در همینجا نشستهایم.[1]" باید نگاه ما به تمدن سازی و آمادهسازی شرایط برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) باشد و بدون شک این مهم درگرو خواست، مسئولیتپذیری و تلاش عموم مردم[2] بالأخص جوانان است و نشستن و چشم دوختن به وعدههای کفار برای گشایش و رفع مشکلات (باوجود تجربههای مکرر در طول چهل سال اخیر) خطایی نابخشودنی است.
امام حاضر، زمانی ظهور میکنند که پیروانش بهترینها در زمین باشند؛ علمشان، اقتصادشان، فرهنگشان و سبک زندگیشان. پسدست روی دست نباید گذاشت و منتظر معجزه بود تا شرایط، خودبهخود برای ظهور حضرت حجت (عج) آماده شود. به فضل خدا در این چهل سال، قدمهای محکم ولی سختی با درایت ولایتفقیه برداشتهشده است. اول باید قدر دانست و سپس باید پیش برد...
بخش دوم: چکلیست عملیاتی بر اساسنامه رئیسجمهور
رییس هیأت دولت اولین کسی بود که در قالب نامه به رهبری ابراز خرسندی از انتشار این بیانیه کرد و گفت: وظیفه خود میداند نسبت به اجرای توصیههای راهبردی حضرت مستطابعالی اقدام نماید. به همین منظور شوراهای عالی کشور و هیئت دولت را موظف میکنم تا سیاستها و برنامههای اجرایی مناسب برای تحقق منویات آن حضرت را در اولویت کار خود قرار دهند. بسی از این عرض ارادت رئیسجمهور باید تشکر کرد. اما برای اینکه به ملت ایران اثبات شود که ایشان صرفاً اهل حرف و نامه زدن و انتشار در رسانهها نیست، برخی از مطالبات رهبری از دولت در این بیانیه را مرور میکنیم تا چکلیستی برای عملی کردن نامه رییسجمهور تنظیم و مشخص شود دولت باید چهکارهایی را در اولویت خود قرار دهد:
1- از بیتوجهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی دست بردارد. آنها را بی شناسنامه و بیسواد نخواند. اگر درگذشته بدین امر اهتمام داشت، بسیاری از مشکلات فعلی به وجود نیامده و ملت این خسارتها را متحمل نمیشد !
2- برای ظرفیتهای استفادهنشده اهتمام جدی نشان دهند و از ظرفیت مردم و نیروی کار جوان برای حل مسائل کشور استفاده کنند. بهجای شعار جوانگرایی، تعدادی از جوانان مؤمن، انقلابی، دانا و کاردان را در سطوح بالای مدیریتی بکار بگیرند.
3- بهجای طرح مباحث حاشیهای و تحلیلهای ساده اندیشانه (مانند آنکه گفته شد: "درس کربلا همدرس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین است" یا آنجا که گفتند: "نمیتوان بازور و شلاق مردم را به بهشت برد") اولاً به وظیفه ذاتی خود که مدیریت اجرائی مملکت است بپردازند و دوما برای خوشآمدِ عدهای خاص، سخن نگویند! بلکه اتفاقاً به کانونهای ضد معنویت اجازه ندهند مردم را بهزور و فریب، جهنمی کنند.
4- در قبال ابزارهای رسانهای فراگیر، مانند اینستاگرام و تلگرام که امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانونهای ضد اخلاق نهادهاند، هوشمندانه و مسئولانه عمل کنند. دنبال شعار دادن و ایجاد دوقطبی فیلترینگ و ضد فیلتر نباشند. در قبال زیانهای جبرانناپذیر اخلاقیِ نشات گرفته از ترویج سبک زندگی غربی، احساس مسئولیت کنند. هوشمند برای دنیای دیگران، آخرت خودش را خراب نمیکند. کف و هورای عدهای غربزده همچون کف روی آب از بین میرود؛ خلاصه برنامه کوتاهمدت و میانمدت برای فتح این خرمشهر اشغالشده داشته باشند.
5- با کاهش هزینههای جاری دستگاههای اجرایی، با بودجهبندی دقیق مطابق با فضای تحریم (که اگر دقیق میبود، رهبری نسبت به اصلاح آن تذکر نمیدادند!) و از بین بردن فاصله طبقاتی، ثابت کنند که قصد دارند مشکلات مردم از قبیل بیکاری جوانان و فقر درآمدی در طبقه ضعیف را حل کنند. مثلاً جهت اثبات خدمتگزار بودن، خودشان مثل یک کارمند حقوق بگیرند. جلوی همه تشریفات و هزینههای نجومی که در جلساتشان یا سفرهای استانی میشود را بگیرند. دو هفته گوشت نخورند تا جلوی دوربین وقتی به مردم میگویند سختیهایشان را درک میکنند، تعدادی حداقل حرف شان را باور کنند.
6- این تحلیل سراپا غلط که همه مشکلات ناشی از تحریم است؛ علت تحریم هم تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راهحل، سازش و بوسه زدن بر پنجه گرگ است را در هیچ اظهارنظری بیان نکنند. در این صورت دیگر حجت تمام است که از سر غفلت نبوده و بوی خیانت میدهد.
7- در اولین جلسه سران سه قوه، موضوع تعریف دستگاهی کارآمد با نگاهی تیزبین و رفتاری قاطع در قوای سهگانه که در درون دستگاههای حکومتی به معنای واقعی با فساد مبارزه کند را بررسی و گزارش آن را به مردم اعلام کنند.
8- سعی کنند بصیرتشان را به حد مردم برسانند. ملت ایران علاوه بر آمریکا، تعدادی از دولتهای اروپایی را هم اهل خدعه و فریب میداند. حکیمانه، مصلحت جویانه و انقلابی عمل کنند و مرزبندیهای خود ر ا با آنها حفظ کنند. مثلاً بجای امید بستن به گشایش از طریق تصویب FATF و تهدید دیگران نسبت به پذیرش عواقب (ساختگی) آن، لطف کنند صندلی خود را در مجمع تشخیص مصلحت پر کنند!
بخش سوم : جوابِ سلامِ ویژه را چگونه باید داد؟
[«واذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منهآ او ردوهآ.[3]..»؛ هرگاه به شما تحیّت و سلام گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید؛ یا (لااقل) به همانگونه پاسخگویید!]
در سرتاسر بیانیه بارها و بارها تحیت و سلام رهبری عزیز خطاب به جوانان به چشم میخورد. در انتها نیز با سلامی ویژه به جوانان به پایان میرسد. این ابراز تحیتها، مسئولیت پاسخگویی بهتر از آن را بر دوش جوانان مینهد. همۀ جوانان باید نسبت خود با این بیانیه را مشخص و برای وصول به جایگاهی که رهبر انقلاب از آنان انتظار دارند برنامهریزی کنند. نکته قابلتوجه این است که جوانان نباید منتظر روزی بنشینند که جزو مسئولان شمرده شوند، آنگاه بخواهند نقشآفرینی کنند. فرمان آتش به اختیار تکلیف همۀ توجیهها و بهانهتراشیها را گرفته است. البته باز عدهای سوءاستفاده نکنند و این فرمان را بیقانونی تفسیر کنند. در اینجا برخی از مطالبات رهبری از جوانان را باکمی تلخیص اشاره میکنم:
1- اولین وظیفه جوانان، درک جایگاه، قدر و قوت خدادادی است. با آن قدرت جوانی، خرمشهر محاصرهشده در تبلیغات مأیوسکننده دشمن را با کاشتن نهال امید در خود و دیگران پرورش دهند و این نخستین جهاد آنهاست.
2-از مطالعه تاریخ و درس گرفتن از تجربهها غفلت نکنند تا دروغ را بهجای حقیقت به خوردشان ندهند و جای جلاد و شهید را در نظرشان عوض نکنند. هرروز با خود مرور کنند که استقلال و آزادی و امنیت کشور خون آورد صدها هزار شهید است.
3-به استقبال مسئولیت بروند و از مشکلات نترسند. تمایز مسئولیتپذیری با جاهطلبی را عاقلانه در وجود خود ثبت کنند. خود را صاحب انقلاب بدانند و با عمل جهادی و نگاه انقلابی ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیش رفته اسلامی بسازند.
4- بااحساس مسئولیت بیشتر همچون جهاد، علماندوزی را پیش بگیرند. بدانند دشمن بدخواه از جهاد علمی آنها بیمناک است. به همین دلیل است که دانشمندان علمی کشور را ترور کرده است. از کسانی که علم را فقط در مدرک تحصیلی و مقاله میدانند فاصله بگیرند تا طعم خوشِ حل مسائل کشور از طریق مجاهدۀ علمی را بچشند.
5- مراقب ابزارهای رسانهای پیشرفته باشند و منتظر دستگاههای حکومتی نباشند. بدون شک از اصلیترین مصادیق آتش به اختیار بودن جوانان، تسخیر فضای مجازی و تبلیغ و تبیین برای هدایت دلها و خارج کردن آن از انحصار کانونهای ضد معنویت جهانی است.
6- مروج سبک زندگی اسلامی در زندگی شخصی و اجتماعی خویش باشند و در جمعهای مؤمنانه، در پرهیز از سبک زندگی غربی و ترویج سبک زندگی اسلامی مسابقه بگذارند.
امید است که به فضل خدا و با تلاش بیوقفه خود، نقشی هرچند اندک، در مهیّا کردن شرایط ظهور برداریم...
یادداشت از محمدرضا نجفی
[1] آیه 24 سوره مائده
[2] آیه 11 سوره رعد
[3] آیه 86 سوره نساء
انتهای پیام/
نظرات شما