هر روز با یک شهید؛
انقلاب ایران، متکی به شخص نیست
ای دشمنان، خیلی کور خواندهاید و خیلی احمق هستید که نمیدانید این انقلاب متکی به شخص نیست.
وی پس از چندی مجاهدت در برابر تعرض رژیم بعث عراق به میهن عزیزمان در تاریخ دوم فروردینماه ۱۳۶۱، در عملیات ظفرمندانه فتحالمبین در منطقه شوش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
در ادامه وصیتنامه این شهید والامقام را میخوانید.
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
مپندارید آنان که در راه خدا کشته میشوند مردهاند؛ بلکه زندهاند و در نزد خدای خویش روزی میخورند.
و اینک ما میگوییم حسین جان اگر در آن فضای گرم و خونین کسی به فریادت نرسید و ندای تو را لبیک نگفت ما پیروانت، ما عاشقان راهت در فضای گرم و خونین ایرانزمین دست مردانگی مشت کرده و فریادزنان ندای غریبی تو را لبیک میگوییم.
ای حسین جان لبیک، ای قرآن خدا لبیک، ای پیروان حسین شهید لبیک، ای پیروان شهدای کربلا لبیک و بالاخره ای مهدی صاحبالزمان لبیک، ای وارث حسین، ای قلب امت مسلمان ایران، یاور مستضعفین دنیا، ای خمینی بزرگ، ای پیشتاز اسلام، ای رهبر کبیر لبیک، اللهم لک لبیک، برای اسلام عزیزت لبیک و برای استحکام بخشیدن اسلام و قرآن کریمت لبیک، لبیک اللهم لک لبیک.
و اینک شما ای منافقین خلق، ای حامیان دروغین خلق، ای حزبهای کثیف کومله، دموکرات، پیکار و غیره و بالاخره ای کوردلان و روباهصفتان، ای خوکان، ای انگلها شما خیال نکنید که با فریبدادن چند جوان پسر و دختر، سادهلوح و خام میتوانید با بمبگذاری و ترور نمودن شخصیتها این امت را از راهی که انتخاب کرده که همانا راه انبیا و راه قرآن است باز نگه دارید.
ای دشمنان، خیلی کور خواندهاید و خیلی احمق هستید که نمیدانید این انقلاب متکی به شخص نیست.
به قول رهبر عزیزم امام خمینی هر روزی که پرچم اسلام از دست پرچمداری به زمین افتد فوراً آن پرچم را کس دیگر رهبری میکند تا به هدف برساند و شما نمیتوانید در مقابل این سیل خروشان مردم شنا کنید مگر این که به تعداد همه افراد ایران بمب درست کنید که این خیلی محال است و شما خیلی کوچک هستید.
من از تمام مردم ایران آنان که میخواهند راه مستقیم که راه شهداست ادامه بدهند تقاضا دارم که لحظهای غافل نباشند و مجال جنبیدن به این منافقین و از خدا بیخبران ندهید و با آنان بهشدت هرچه بیشتر مقابله کنید که خداوند میفرماید: «اشداء علی الکفار رحماء بینهم»
با کفار با شدت رفتار کنید و در بین خود صلح و صفا داشته باشید که خداوند وعده پیروزی داده است.
اینجانب محمد خاک دامن صادره از قم فرزند حسین وصیت میکنم:
چنانچه لیاقت کشتهشدن در راه خدا را پیدا کردم مرا در شیخان نزدیک قبر سه یار با وفایم «دوستان عزیزم» به خاک بسپارید. من که در زندگیام نتوانستم وظیفه خود را که خدمت به اسلام است انجام دهم به جبهه میروم تا اگر لیاقت پیدا کردم در راه دفاع از اسلام و قرآن کریم کشته شوم و خون ناقابل خود را بهپای درخت کهن اسلام بریزم.
شما ای پدر و مادر عزیزم، ای نور چشمان من، ای مادر عزیز که چقدر برای من زحمت کشیدی، چقدر خوندل خوردی تا فرزندت را بزرگ کردی تا به سن بلوغ برسد، این که اسلام و قرآن در خطر است و این جوانت برای دفاع از آن برخاسته و با تمام قدرت از آن دفاع میکند.
پدر جان، مادر جان من میخواهم از شما تشکر و سپاسگزاری کنم که درباره من زحمتهای فراوان کشیدید تا مرا به اینجا رساندید؛ ولی چه میتوان کرد که قلم را آن قدر قدرت نیست و زبانم آن قدر ناتوان است که من خیلی عاجزم و خیلی کوچکم و نمیتوانم در برابر زحمتهای شما تشکر کنم و فقط اجر شما را به خدای تبارکوتعالی میگذارم که خیر دنیا و آخرت را نصیب شما کند انشاءالله.
فقط سفارش من این است که اگر میخواهید مرا رنج ندهید و عذاب نکنید برای من گریه نکنید حتی ناراحت هم نباشید.
چرا که ما در راه خدا جهاد میکنیم و به راه خدا هم میرویم. خون ما از دیگر شهدا که رنگینتر نیست. امام حسین «ع» خونش را در راه اسلام داد ما که دیگر خونمان خیلی ناقابل است پس برای من ناراحت نباشید.
از برادران عزیزم و خواهران مهربانم و همه اقوام و خویشان گرامیام و همه دوستان و آشنایان محترم تقاضا میکنم برای من هیچ ناراحت نباشید و فقط اگر میخواهید روح مرا شاد کنید؛ دعا کنید و از خداوند بزرگ بخواهید که مرا آمرزش کند و گناهان مرا ببخشد.
کلیه پولهای مرا بهحساب امام خمینی و جنگزدگان و مستضعفین واریز نمایید.
در پایان از کلیه اقوام و خویشان و دوستان میخواهم اگر از من ناراحتی دارند مرا بهخوبی خودشان ببخشند.
والسلام محمد خاک دامن
دوم مهرماه ۱۳۶۰
نظرات شما