هر روز با یک شهید؛
حق پیروز و باطل نابود شدنی است
در وصیتنامه شهید غلامرضا سلمانی فردویی میخوانید: آری این تجاوز عمل تمامی دیکتاتورها و فرعونهای زمان بوده و هست در تمام دوره زمان حق و باطل در مقابل هم برقرار داشتهاند و سرانجام حق پیروز و باطل نابودشدنی است.
گمان مبرید آنانی که در راه خدا شهید میشوند مردهاند، بلکه آنان زندهاند و نزد خدایشان روزی میخورند.
در جهان نتوان اگر مردانه زیست/ همچو مردان جانسپردن زندگی است
آری در موقعی که صدام و لشکر متجاوز او به کشور جمهوری اسلامی ایران تجاوز کرده و وحشیانه به خانههای مسکونی مردم بیدفاع وطن ما حمله نموده و مردم بیگناه را قتلعام میکند. بر ماست که در مقابل این متجاوز ایستادگی کرده و تا بیرونراندن متجاوز از پا ننشسته و از اسلام و قرآن و وطن دفاع نمائیام.
آری راهی که ملت ما در پیش گرفته همان راه حسین «ع» است. بلی ملت ما سالم ماندن اسلام را بر سلامت خویشتن ترجیح داده است. راه حسین «ع» همان شهادت است؛ شهادت یعنی مرگ سرخ. مرگ باشرف کشتهشدن در راه خدا.
ولی صدام راه یزید و معاویه را در پیش گرفته، یعنی تجاوز و کشتار مردم بیگناه و ویران کردن خانههای مسکونی. آری این تجاوز عمل تمامی دیکتاتورها و فرعونهای زمان بوده و هست در تمام دوره زمان حق و باطل در مقابل هم برقرار داشتهاند و سرانجام حق پیروز و باطل نابودشدنی است.
از خداوند متعال طول عمر برای رهبر بتشکن امام امت امام خمینی را آرزو دارم.
ای خدای بزرگ و مهربان ای خدای محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین عزیز که نامشان و یادشان سرتاسر حماسه است و افتخار وجودشان و پیامشان نمایش عظمت آفرینش.
خدایا من چگونه میتوانم این راز دلم را که گنجایش پذیرفتنی و نگهداری آن را ندارم فاش کنم؟ تو خود میدانی که انسان را چگونه آفریدی و چه عظمتهایی را در نهادش گنجاندی و چه قابلیتهایی را به او دادی و چه استعدادی را در برابرش گستراندی و کجاها او را رساندی.
خداوندا تو حسین را آفریدی که به تاریخ چگونه زیستن آموخت.
خدایا تو عظمتها و شگفتیهایی را در آن به ودیعه نهادی که زبان توان بیان آنها را ندارد. خدایا تو به انسان گفتی که اگر بخواهی میتوانی آن چنان اوج بگیری و به معراج بیایی که با من ملاقات کنی و من این عظمت و این معراج و این شکوه را با چشمانم دیدم؛ ولی باز هم اندیشه محدود و فکر کوتاهم آن را باور نکرد.
خدا من نتوانستم عظمت شکوه روح آن کودک ۱۳ساله را که در خط مقدم جبههها با یکدنیا امید و احساس و شعور و آگاهی سخن از اسلام و امام و قرآن و دین و میهن میزد و قهرمانانه می رزمد و سرانجام با فداکردن جان خویش و متلاشی ساختن پیکر کوچک خود بهوسیله نارنجک هم تانک دشمن را نابود میکند.
هم رعب و وحشت در دل آنان ایجاد میکند هم مرگ و کشتهشدن را به بازی و مسخره میگیرد. خدایا مگر من چه گناهی کردهام که باید از توفیق و سعادت این فیض عظمی بینصیب باشم. خداوند میپذیرم که شهادت چیزی نیست که نصیب هر کس کنی؛ ولی من از تو میخواهم که قسمت من بسازی و توفیق هدایت را به من عنایت فرمایی این هدیه بزرگ را ارزانیام دار.
پروردگارا تو خود میدانی که من حداقل آرزوی شهادت را دارم.
انتهای پیام/
نظرات شما