کنفراس منامه پس از گلوبال هاوک
در روز های گذشته خبرنگاران صهیونیستی در حالی شگفت زده و خوشحال، تصاویر و اخبار خود را به صورت زنده از منامه پایتخت بحرین مخابره می کنند که هیچ یک از شرکت کنندگان در کنفرانس منامه حال و حوصله ی شرکت در این همایش را ندارد و در حقیقت اندک شرکت کنندگان نیز از ترس ایالات متحده صرفا در عملی انجام شده قرار گرفته اند.
دستگاه تبلیغاتی غرب ماه ها در تلاش است تا کنفرانس منامه را به عنوان فرصتی برای رونق اقتصادی فلسطینیان و برقراری صلح در منطقه معرفی کند بلکه بتواند کشور های بیشتری را برای شرکت در این همایش ترغیب کنند اما در نهایت تنها کشور های عربستان، امارات و مراکش و کشور های مصر و اردن در پایین ترین سطح حاضر به شرکت در این کنفرانس شدند؛ حتی علی رغم سفر اخیر نتانیاهو به مسقط و دیدار وی با سلطان قابوس، عمان نیز در کنار کشور های مهمی همچون لبنان و عراق از غایبان بزرگ این کنفرانس بودند.
در ابتدا لازم است تحلیل ها از کنفرانس منامه را برای دو بخش زمانی تفکیک کرد زیرا همه ی معادلات منطقه ای بعد از ساقط شدن پهباد گلوبال هاوک امریکایی توسط پدافند هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تغییر یافت و اکنون بدون شک کنفراس منامه تبدیل به محفلی برای بحث در مورد این موضوع گردیده است. دولت های حاشیه ی خلیج فارس که به واکنش نظامی واشنگتن علیه تهران دل خوش کرده بودند اکنون با افزایش شدید قیمت حیات خود روبه رو شده اند که آن ها را موظف به پرداخت پول باج بیشتری به امریکا می کند لذا بنظر می رسد کشور های عربی همچون مصر، کویت و اردن که پیشتر سعودی و امارات را همراهی می کردند نسبت به آینده نگران هستند و هر روز فاصله ی خود را با ریاض بیشتر می کنند و احتمالا عدم حضور کویت در این کنفرانس نیز اعتراض غیر رسمی نسبت به سیاست های خطرناک حکام سعودی بوده است.
اما مگر فردای پس از معامله ی قرن چگونه است که اینگونه مخالفت صریح همگان را برانگیخته است؟! برای پاسخ به این سوال لازم است در ابتدا وضعیت بازیگران اصلی معامله ی قرن را بررسی شود سپس روشن خواهد شد ترامپ در این طرحش نیز کاملا سردرگم و بدون شناخت دقیق از خاورمیانه وارد میدان شده است. ترامپ برای تثبیت جایگاه سیاسی خود در امریکا که لابی های یهودی و صهیونیستی صاحب سهم مهمی از لایه های پر نفوذ از آن هستند، نیازمند یک حرکت جدید و خارق العاده به نفع صهیونیست ها بود و به این ترتیب چند ماه پس از حضور در جایگاه ریاست جمهوری با طرح معامله ی قرن اولین گام ها را برای تحقق رویای صهیونیست ها مبنی بر تشکیل دولت یهودی در سرزمین های اشغالی را برداشت. ترامپ تا جایی که ممکن بود توئیت زد و مصاحبه کرد و در قدم دوم با اعلام قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی سفارت امریکا را از تل آویو به قدس منتقل کرد. قدم سوم ترامپ که به نوعی تلاش برای نجات نتانیاهو در انتخاب نیز بود، به رسمیت شناختن حاکمیت رژیم صهیونیستی بر بخشی از بلندی های جولان بود که البته پروژه ی نجات نتانیاهو با عدم توافق برای تشکیل کابینه تاکنون ناموفق بوده است و اکنون در قدم چهارم کوشنر داماد خود را به منامه فرستاده است بلکه بتواند از عادی سازی علنی رابطه ی برخی از کشور های عربی و رژیم صهیونیستی منافع انتخاباتی خود و نتانیاهو را تامین کند.
طرف دیگر معامله قرن، فلسطینیان هستند که قطعا متضرر ترین طرف این معامله هستند و پس از پایان معامله ی قرن آن ها حتی نمی توانند از عنوان فلسطینی برای خود استفاده کنند چه برسد به اینکه امکان حضور در وطن خویش را داشته باشند! زیرا در صورت حصول این طرح، گروه های مقاومت موظف به تحویل سلاح های خود می شوند و همه ی سرزمین های اشغالی بدون مرز تحت کنترل صهیونیست ها قرار می گیرد از طرف دیگر فلسطینیان ساکن در کرانه ی باختری مجبور به ترک منطقه و اسکان در صحرای سینا خواهند شد و نوار غزه نیز به مصر و صحرای سینا الحاق خواهد شد. در این طرح هیچگونه حقی برای بازگشت میلیون ها آواره ی فلسطینی ساکن در لبنان، سوریه، مصر و اردن در نظر گرفته نشده است حالا اگر فلسطینیان همه ی تعهدات خود را انجام دهند صهیونیست ها نیز متعهد به دفاع از فلسطینیان در برابر تهدیدات خارجی و برقراری پل ارتباطی بین کرانه ی باختری و نوار غزه پس از چند سال هستند و بنابر ادعای کوشنر راه برای سرمایه گذاری و رونق اقتصادی در سرزمین های اشغالی باز خواهد شد. طرف های فلسطینی اعم از تشکیلات خودگردان، حماس و جهاد اسلامی تاکنون با جدیت علیه این موضوع موضع گرفتند زیرا به خوبی می دانند اگر سلاح های خود را تحویل دهند در بهترین حالت ممکن رژیم صهیونیستی فورا اقدام به اخراج آن ها از سرزمین های اشغالی خواهد کرد و همچون توافقنامه ی اسلو بایستی امید به مذاکره برای کسب فرصت مذاکره مجدد داشته باشند. از طرف دیگر فلسطینیان به خوبی از تبعات تحت قیمومیت قرار گرفتن کشورهای عربی همچون مصر آگاه هستند زیرا در شرایط فعلی دولت مصر به سختی و به صورت محدود با نوار غزه همکاری می کند و در جنایتی آشکار همراه با رژیم صهیونیستی، نوار غزه را با دو میلیون نفر جمعیت، تبدیل به بزرگ ترین زندان جهان کرده است، لیکن چگونه می تواند بعد از اخراج فلسطینیان از وطن خود به نفع آن ها اقدام کند.
حال بنظر می رسد ترامپ نیز به خوبی از شکست معامله قرن و اوضاع وخیم صهیونیست ها در سرزمین های اشغالی آگاه است اما پافشاری بر این موضوع را برای نزدیکی بیشتر صهیونیست ها به دولت های عربی با هدف افزایش ایران هراسی بواسطه ی خصلت فتنه افروزی آن ها و تشکیل جبهه فراگیر عبری عربی علیه جمهوری اسلامی ایران و چپاول بیشتر ثروت کشور های عربی، دنبال می کند.
محمد مهاجرانی
روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی
لینک مطلب: | http://qomefarda.ir/News/item/10250 |