وی به شکایت از شرایط فعلی موسیقی پرداخت و به خبرنگار حوزه موسیقی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، گفت: این روزها فعالیتهایی در چهار دیواری خانه خودم انجام میدهم. موسیقی این مملکت به سمت فضایی رفته که کسانی مثل من با وجود اینکه سالها در عرصه موسیقی جدی زحمت کشیدیم، به دلیل فضای بد موسیقی امروزه به سختی میتوانیم کارها و آثارشان را به گوش مخاطب برسانند موسیقی آنقدر از سمت دولت و رسانههایی که باید حامی موسیقی باشند، نادیده گرفته شده که به جایگاه امروز رسیدهایم. موسیقیهای وارداتی جای موسیقی ایرانی را گرفته است. شب و روز هم شاهد هستیم که به موسیقیهای وارداتی دامن زده میشود. حالا هنرمندان با اصالتی که کارهای ریشه دار ایرانی تولید کرده اند، خودشان آثارشان را پخش میکنند؛ نه کسی سراغی از بزرگان موسیقی میگیرد و نه جویای حالشان میشوند.
خواننده قطعه «مست عشق» ادامه داد: من ژانرم در موسیقی مشخص است. شاید اگر من هم مثل خیلی از دوستانم کارهای امروزی میخواندم، شرایطم در موسیقی، عوض میشد؛ اما همچنان به اساتید و مردمی که موسیقی من را گوش میکنند، متعهدم؛ به افرادی که ولواندک به سالن آوازم میآیند، بی توجه نیستم. من خواننده فعالی هستم که به هنرم ایمان دارم و خودم را موظف میدانم که مردم را با موسیقی ایرانی آشتی دهم. اگر موسیقیهای دیگری هستند که جای موسیقی من را گرفتهاند، من کماکان پا برجا بر تعهدی که به مردم و فرهنگم دارم، باقی میمانم، اما از این وضعیت موسیقی گلایه دارم. متاسفانه هنر اول در ایران به سمتی رفته که خیلی از دوستانِ همکار، دنبال موسیقیهای بازاری رفتند و بیشتر دوست دارند بازار را نگه دارند.
تاج درباره خوانندگان سنتی که با تنظیم و آهنگسازی پاپ، آثاری تولید میکنند یا در آثارشان قطعاتی از هر دو سبک دیده میشود، اظهار کرد: صد در صد با این موضوع موافق نیستم و روی آوردن به آن را قبول ندارم. آقای ایکس میخواهد، هم پاپ بخواند هم سنتی؛ یعنی هر جا باد بوزد، همان جا برود. وقتی من یک پوستر میبینم که عکس فلان خواننده است و نوشته شده کنسرت آقای خواننده، نمیدانم نوازنده کیست؛ چه سازهای در این کنسرت زده میشود، شاید من اصلا عاشق موسیقی سازی هستم، اما دوست داشتم از این خواننده هم چیزی بشنوم. حالا این که یک خواننده هم پاپ میخواند هم سنتی، خیلی عجیب است. فرض کنید غذای ایرانی را با فست فود قاطی کنیم؛ چه اتفاقی میافتد؟ اساتیدی چون جلیل شهناز، محمد رضا شجریان، حبیب الله بدیعی، محمد رضا لطفی، پرویز مشکاتیان و امثال این هنرمندان چه زمانی ژانرشان را در اجرای کنسرت تغییر داده است. اگر هر کدام بخواهند دوباره وارد دنیای موسیقی شوند، به دلیل اقبال به موسیقی پاپ، در این سبک فعالیت میکنند؟ اصلا چنین اتفاقی رخ نمیدهد.
وی ادامه داد: من نمیخواهم موسیقی پاپ را به کلی زیر سوال ببرم. اتفاقا فضای پاپ، فضای خوبی است. صحبتهای من برای بی اعتبار کردن هیچ بخشی در موسیقی نیست؛ منظور من این است که وقتی یک شخص طرفدار هنرمندی است که او را به عنوان خواننده ایرانی میشناسد، زمانی که به کنسرتش میرود و یک قطعه آواز نمیشود، سرخورده میشود. همان آدم تیشه به ریشه خود و فرهنگ کشورش میزند. از طرفی در رسانهها فقط موسیقیهای سطح پایین و یکبار مصرف پخش میشود. قبول کنید که در شرایط بد اقتصادی بسیاری توان خرید سی دی ندارند. بسیاری موسیقی را فقط از طریق رسانه میشنوند. ما هنوز یک برنامه آواز نداریم که یک کارشناسی بیاید درباره آواز صحبت کند و آثار چهار خواننده قدرتمند قدیمی یا جدید را پخش کند. پس چه امیدی است که موسیقی ایرانی زنده بماند. من نگران فرزندان این مملکت و فرهنگ کشور هستم. نمیدانم من خیلی حساسم یا دیگران خیلی بی خیال هستند. فرزمندان ما ۱۰ یا ۲۰ سال دیگر میخواهند، چه چیز از فرهنگ این مرز و بوم را بیان کنند؟ اگر فرزندان امروز ما مثلا ۲۰ سال بعد، موزیسین شوند و برای اجرای برنامه به خارج از کشور بروند، اگر بخواهد موسیقی ایرانی ارائه کنند، چه اثری ارائه خواهند کرد؟
به هنرمندانی که به بیراهه میروند، حق میدهمخواننده قطعه «موسم گل» در ادامه به دفاع از خوانندگانی که مسیر فعالیتشان را به دلیل وضعیت بازار موسیقی تغییر دادند، پرداخت و اظهار کرد: هنرمند مثل هر آدم عادی دیگری یک زندگی روز مره دارد. او هم هزار گرفتاری و دغدغه در زندگی دارد. اگر هنرمند به لحاظ مالی تامین نباشد، نمیتواند به خوبی کار کند. هنرمند هم در این شرایط نابسامان اقتصادی زندگی میکند. هنرمندی که تامین نباشد و ممنوعیتهای مختلفی برای اجرا در شهرهای مختلف داشته باشد، چه انگیزهای برای کار دارد؟ وقتی من ببینم موسیقی فاخر خاطر خواه ندارد، دولت و رسانهها حمایتم نمیکنند و فقط یک نوع موسیقیهای خاص حمایت میشود، ممکن است به بیراهه بروم. من به برخی از هنرمندان که سراغ بازار رفته اند، حق میدهم. آنها هم باید زندگی کنند.
تاج در ادامه به قانون ۱۰ درصد مالیات بر کنسرتها اشاره کرد و گفت: بی توجهی به موسیقی از همه طرف بر خوانندگان فشار میآورد؛ به تازگی هم قانون ۱۰ درصد مالیات بر کنسرتها تصویب شده است. سوال من درباره قانون ۱۰ درصدی این است؛ در این قانون که دولت در سود کنسرتها شریک شد، آیا در زیانش هم شریک میشود؟ وقتی من ضرر کنم و کنسرت هایم فروش نرود، مبلغی از جیب منِ خواننده برای هزینههای برگزاری کنسرت میرود. در این شرایط، آیا دولت در ضرر شریک میشود و ۱۰ درصد از هزینهها را به ما میدهد. قیمت سالنها سر به فلک کشیده است؛ قیمت تبلیغات مختلف از بیلبوردهای تبلیغاتی گرفته تا فضای مجازی وحشتناک است؛ این مسائل و بسیاری دیگر، موجب دلسردی هنرمند میشود.
این موزیسین و خواننده در پایان اضافه کرد: من به همراه استاد کیوان ساکت، یک رسالتی داریم؛ ما معتقدیم همه تهران نشین نیستند و همه ایران در تهران نیست. ما شهرهای محرومِ زیادی داریم. بارها از شهرهای مختلف به من پیام دادند که سال هاست در شهر ما کنسرت برگزار نشده است. رسالت من و آقای ساکت این است که در شهرهای مختلف ایران حضور پیدا کرده و کنسرت برگزار کنیم. باید ما برویم، چون آنها امکان آمدن به تهران را ندارند. گاهی اوقات کنسرتهای ما در برخی شهرها به سه سانس یا بیشتر کشیده میشود. هنوز مردم ما موسیقی ملی را دوست دارند. باید تبلیغ بیشتری برای موسیقی ایرانی صورت گیرد. ای کاش این فضا عمومیت پیدا کند و شرایط به گونهای شود که فقط یک نوع موسیقی خاص را روی بیلبوردهای تبلیغاتی نبینیم.
لینک مطلب: | http://qomefarda.ir/News/item/10307 |