با شکایت این زن، فتانه بازداشت شد. درحالیکه وی خودش را بیاطلاع از سرنوشت شوهر صیغهایاش نشان میداد، پلیس جنازه سوخته منصور را در حاشیه تهران پیدا کرد.
پلیس در گام بعدی از تحقیقات بار دیگر به بازجویی از فتانه پرداخت و این زن به قتل منصور با همدستی برادرش، فرهاد اعتراف کرد. در نخستین جلسه محاکمه که در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، پسر و پدر مقتول که ولیدم بودند، هر دو درخواست قصاص کردند.
در ادامه، متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: به عقد موقت منصور درآمده بودم و قرار گذاشته بودم بعد از اینکه منصور همسر اولش را طلاق داد، به عقد دائم او دربیایم. آن روز منصور به خانهام آمده بود که بهخاطر تلفنهای مشکوکش با او درگیر شدم. همانموقع با برادرم تماس گرفتم تا برای حل اختلافات به خانهمان بیاید. برای اینکه منصور با برادرم درگیر نشود، دستهای او را با یک پارچه بستم. فرهاد با منصور صحبت کرد تا او آرام شود. نزدیک صبح بود که خوابم برد، اما با شنیدن صدایی از خواب پریدم و متوجه شدم منصور خودش را از پنجره به حیاط خانه پرت کرده است. من و فرهاد پایین رفتیم و جنازه را به طبقه سوم آوردیم و نیمهشب آن را از خانه خارج کردیم تا جسد را از بین ببریم.
بعد از گفتههای متهمان و با توجه به اینکه هر دو آنها مدعی شدند مقتول خودش را از پنجره به بیرون پرت کرده است، دادگاه قتل را از موارد لوث تشخیص داد و بهاینترتیب مراسم قسامه در این خصوص بهزودی از سوی شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران برگزار میشود.