printlogo


کتاب «شکل‌گیری هویت نوین ایران» نقد و بررسی شد
کد خبر: 139
نشست معرفی و بررسی کتاب «ملی‌گرایی، تاریخ‌نگاری و شکل‌گیری هویت ملی نوین در ایران» با حضور نویسنده اثر در سرای اهل قلم برگزار شد.

نشست معرفی و بررسی کتاب «ملی‌گرایی، تاریخ‌نگاری و شکل‌گیری هویت ملی نوین در ایران» دیروز دوشنبه ۱۲ آذر با حضور ابراهیم موسی‌پور و علی‌محمد طرفداری در سرای اهل قلم خانه کتاب برگزار شد.

طرفداری مولف کتاب در ابتدای نشست درباره روند نوشتن این کتاب گفت: ورود من به حوزه تاریخ‌نگاری ملی‌گرایانه از حدود ۱۰ سال پیش آغاز شد. هدف من در ابتدا نقد و بررسی جریان ملی‌گرایی و ناسیونالیزم در دوران پهلوی اول بود و از دل این موضوع به سمت موضوع تاریخ‌نگاری ملی‌گرایانه هدایت شدم. تاریخ‌نگاری ملی‌گرایانه همان جریانی است که به طور عمده تحت عنوان باستان‌گرایی در تاریخ‌نگاری از آن یاد می‌شود اما من به دلیل بعد ایدئولوژیک این اصطلاح، تلاش داشته‌ام از اصطلاح باستان‌گرایانه برای تاریخ‌نگاری‌ای که ملی‌گرایانه می‌ناممش پرهیز کنم.

وی در ادامه درباره نحوه شکل‌گیری کتاب گفت: این گونه از تاریخ‌نگاری، خاستگاه‌ها و وجوه دیگرش چندان مورد توجه قرار نگرفته بود. من در حدود ۳ سال پیش تصمیم گرفتم در قالب یک کتاب به وجوه مختلف این گونه بپردازم. بنابراین علاوه بر مقالاتی که در مدتی که به این موضوع پرداختم نگاشته بودم، به وجوه دیگری از این موضوع هم پرداختم. در این میان متوجه شدم دوستانی در خارج از کشور مقالاتی در این زمینه نوشته‌اند که نیاز به دوباره‌کاری را از بین می‌برد. گزیده‌ای از این مقالات را فراهم کردم و با ترجمه این مقالات که آنها را در کنار مقالات خودم قرار دادم این کتاب را فراهم آوردم. در طول ترجمه بحث‌های فراوانی با مولفان داشتم و در نهایت کار به گونه‌ای شد که ترجمه رضایت مولفان مقالات را که همه ایرانی بودند فراهم کرد. تقریبا نیمی از کتاب تالیف است و نیمی از آن ترجمه.

این پژوهشگر درباره اهداف تالیف این کتاب گفت: در این کتاب دو هدف داشتم. ژانر تاریخ‌نگاری ملی‌گرایانه را در قالب یک کتاب معرفی کنم تا خلاء معرفی این ژانر را پر کنم. لزوم این کار از آنجا مشخص می‌شود که کار به سرعت به چاپ دوم رسید. هدف دوم کار این بود که این ژانر ولو در حد طرح مدخل حوزه‌ای از پژوهش درباره این ژانر تاریخ‌نگاری باز شود.

در بخش بعدی این نشست، موسی‌پور گفت: اولین نکته‌ای که در این گونه آثار به لحاظ روش‌شناختی باید مورد توجه قرار گیرد این است که در این کتاب مفهومی به نام ملی‌گرایی که زیرساخت بحث است مورد عنایت قرار نگرفته است. قاعدتا نویسنده این کار را به این دلیل انجام نداده است که مفهوم متکثری مانند ملی‌گرایی را نمی‌توان تعریف کرد و افراد متعددی را ذیل آن گنجاند. اگر ده سال پیش با آقای طرفداری صحبت می‌کردم به او توصیه می‌کردم که افراد خاصی را انتخاب کنند و بگویند این افراد چگونه ملی‌گرا هستند. اینکه بخواهیم افرادی را یک‌کاسه کنیم و درباره کاسه حرف بزنیم شاید چندان علمی نباشد.

عضو هیات علمی دائره‌المعارف اسلامی برخی از ابهامات موجود در کتاب را چنین برشمرد: به عنوان نمونه در صفحه ۲۳ کتاب عباراتی وارد متن می‌شود که به گمان من از منظر متد نقد آکادمیک به آن‌ها ایراد وارد است. در این بخش از کتاب می‌خوانیم مستشرقان با نوع خطابی که در مورد مسلمانان داشته‌اند وجه توحیدی اسلام را نادیده بگیرند و مسلمانان را پیرو یک فرد مدعی نبوت نشان دهند. می‌توان از مولف کتاب پرسید آیا پیامبر اسلام بدون آنکه ادعای نبوت کند می‌توانسته است به عنوان نبی پذیرفته شود؟

وی ادامه داد: از اساس مفهوم نبوت عام و نبوت خاص بالاتر از هزار سال است که تعریف شده است و ما به این دلیل مسلمان هستیم که فردی به نام محمد (ص) مدعی نبوت بوده است. نتیجه‌گیری نویسنده این است که در پس استفاده از عناوینی مانند محمدیه و محمدیسم برای دین اسلام نوعی قصد برای کم اهمیت نشان دادن اسلام وجود دارد. اما نکته این است که در محافل آکادمیک دین‌شناسی حتی برای مسیحیت هم از پسوند ایسم استفاده می‌شود و تعالیم این دین به نام پولیانیسم یا تعالیم پولس مورد توجه قرار می‌گیرند.

موسی‌پور با ذکر این نکته که نویسنده تلاش داشته با ارائه طبقه‌بندی و جمع‌بندی از ویژگی‌های تاریخ‌گرایی ملی‌گرایانه در طول کتاب تصویری جامع از موضوع مورد بررسی‌اش ارائه دهد، یکی دیگر از ابهامات موجود در کتاب را چنین برشمرد: در صفحه ۴۳ یکی از ویژگی‌های بارز تاریخ‌نگاری ملی‌گرایانه معاصر رویکرد ستایش‌آمیز و قوم‌گرایانه نسبت به تمام دستاوردهای تاریخ ایران به ویژه در عهد باستان دانسته شده است. نمونه‌ای که نویسنده برای سخن خود ارائه می‌دهد از سفرنامه جکسن است که می‌گوید از نظر تاریخی یکی از بزرگترین ملت‌های باستانی هستند... پادشاهی که امروز بر تخت سلطنت ایران تکیه زده می‌تواند فخر کند که جانشین جمشید و... است. اولین اینکه جکسن تاریخ‌نگار ملی‌گرای ایرانی نیست و دوم اینکه این فخر کردن به جانشینی جمشید امری نیست که چندان مربوط به تاریخ‌نگاری باشد و همین حالا هم سیاست‌مداران به تاریخ چند هزار ساله ایران فخر می‌فروشند. پس این مثال خوبی برای اثبات آن ویژگی که نویسنده ادعایش را دارد، نیست.

این پژوهشگر ادامه داد: نویسنده معتقد است در بروز ملی‌گرایی در تاریخ‌نگاری سده بیستم دو مسئله بیش از سایر مسائل نقش داشته است. یکی از این مسائل مهم رویکرد استعماری کشورهای غربی نسبت به ایران از طریق ایجاد جدایی میان کشورهای اسلامی از طریق رواج ملی‌گرایی و قوم‌پرستی است. این‌گونه از نگاه به تاریخ مبتنی بر توهم توطئه است. جدایی میان مسلمانان از همان صدر اسلام و پس از درگذشت پیامبر وجود داشته است و رواج قوم‌پرستی توسط استعمارگران برای ایجاد جدایی میان مسلمانان امر بیهوده‌ای بوده است.

نویسنده کتاب در بخش پایانی سخنانش گفت: بحث ملی‌گرایی از ابتدا دو دشمن داشته، ادیان و اندیشه‌های چپ. ادیان نگاه جهانی دارند و اندیشه‌های چپ هم جهان‌وطن هستند. ورود به حوزه ملی‌گرایی در ایران درست مانند این است که فردی چوب در لانه زنبور کند. بعد از ورود به بحث بود که فهمیدم چرا کسی در داخل ایران برای ورود به این بحث میل چندانی ندارد. چرا که زندگی آکادمیک فرد را تحت تاثیر قرار می‌دهد. من اما اعتقاد جدی دارم که محقق ایرانی باید در این زمینه کار کند. هر تاریخی خود تاریخی دارد و لازم است که ما به تاریخ تاریخ خود بپردازیم. از همین رو بود که من تبعات عملم را پذیرفتم و وارد این بحث شدم.

وی نظر خود را درباره برخی ابهامات موسی‌پور بیان کرد و گفت: خود نویسندگان غربی هم اذعان دارند که استفاده از محمدیسم برای یاد کردن از مسلمانان به خاطر تحقیر آنان بوده است. شاید بستر دین‌شناسی استفاده از این اصطلاح کارکرد دیگری داشته باشد ولی استفاده عام از آن از سر تحقیر بوده و این نکته‌ای است که در کتاب شرق‌شناسی مورد توجه ادوارد سعید هم قرار گرفته است.

لینک مطلب: http://qomefarda.ir/News/item/139