مصطفی فعلهگری در این اثر، داستانی در روزگار حکومت پهلوی را روایت و سرگذشت یک زندانی سیاسی اهل اندیشه را بیان می کند که آرزوی نگارش زندگی یکی از زندانیان سیاسی نامدار جهان را در سر دارد و در این جستجو، به ضرورت نوشتن کتابی درباره امام موسی کاظم (ع) می رسد.
فعلهگری در این رمان به روایت «روز بر میخیزد» می پردازد و عنوان می کند: «از گرمای دل و درون مادر به زندان جهان میافتیم. روی خشت کهنه و سرخ جهان. بر این خشت کهنه و پهناور هم اما زهدان پر دردی ما را به درونه پر درد و خون خودش میکشد: زندان. در این زندان از ما میپرسند چه می خواهی از جهان؟! تازیانه، ناخنکشی، تف و توهین، دویدن در دالانهای زنده ماندن با پاهای زخمپوش. گاهی آزادمان میکنند. از آن زندان به زندان جادارتری که تنهایی و بیپناهی و پلشتی و شکنجهگران سر کوچه و بازار ترسناک ترش کرده اند... کار ما این است که بتوانیم زندانی چالاک و تیز و بزی باشیم. تا بلکه یکیدو دم و بازدم بیشتر داشته باشیم. ورنه گوش تا گوش زودتر از آنچه که خدا می خواهد سرمان را می برند... «مرتضی علی» آدم نخستِ رمان «روز بر میخیزد» یکی از ماست. یکی از همین زندانی های تیز و بز که از زندان تک جای رحم مادر به زندان جهان میافتد و از آنجا به زندان سایه خدا به زندان شاه و سپس باز هم به زندان پر آمد و شد کوچه و خیابان و بازار. پول پرستان... مرتضی علی تسلیم نمیشود اما. می رزمد. همچون روز در چرخه هجوم شب های پر خاکستر و خون...»
این اثر ۱۱۱ صفحه ای که در چاپ نخست و با قیمت ۱۶۰ هزار ریال روانه بازار کتاب شده است، در هفت بند و با قطع رقعی و شمارگان یک هزار نسخه در دسترس کتابدوستان قرار دارد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «...صد هزار انقلابِ سیاسی هم اگر بشود تا مردم با دانایی به نیاز عدالت و دادخواهی نرسند، دادخواهی و عدالت بر زندگانی و کار و بار مردم نمیتابد... تابنده ترین آفتاب دانایی هم آفتاب کتاب است...».
لینک مطلب: | http://qomefarda.ir/News/item/15422 |