کارشان تعطیل بردار نیست. ساعت و زمان و مکان هم نمیشناسد؛ حتی به جوان یا مسن بودن یا درجه ات هم کار ندارد.مجرد و متاهل هم برایش فرقی ندارد. هر که باشی و در هر سمتی باشی انجام وظیفه ات مهم است.
باید لحظهای خودت را جای آنها بگذاری تا بفهمی سختی کارشان را و بخوانی حدیث مفصلی از این مجمل را... .
***
با دستش ماسکی را که خاک جاده را به خود گرفته، جابجا میکند؛ این پا و آن پا میکند نمیداند بگوید یا نه; شاید می ترسد که با یک خبرنگار حرف بزند; اما عاقبت دلش را به دریا میزند و میگوید: هنوز طرح تابستانه تمام نشده وارد طرح زمستانه شدیم، زمستانه را نفهمیدیم کی رفت که طرح نوروزی آمد؛ نوروز هم که قربانش بروم نوروزی نبود، باید بگوییم وارد طرح کرونایی شدیم. اینقدر که ما پلیس راهیها طرح گذراندهایم یک پا طراح شدهایم.
دوستانش میزنند زیر خنده و سر به سرش میگذارند، با خوش خلقی میگوید: از وقتی کرونا آمده نور علی نور شده، همین جوری که از خانواده دور بودیم نه مهمانی داشتیم و نه عروسی و عزا; حالا هم که با تشریف فرمایی این ویروس کارمان مضاعف شده و همان حضور چند ساعته در خانهمان را هم بیخیال شده ایم.
به اینجای صحبت که میرسد آهی میکشد و میگوید: چند وقتی است که خانوادهام را ندیده ام؛ نه که نتوانم بروم ها; اما میترسم ناقل باشم و بروم و پدر و مادرم را مبتلا کنم. درست است که ماسک داریم و دستکش و مواد ضد عفونی اما خب رو در روی مردم هستیم با افرادی که نمیدانیم سالم هستند یا بیمار. همین چند وقت پیش یکی از همکارانمان کروناگرفت و فوت کرد.
جو سنگین می شود؛ افسر جوان با چشمان قرمز شده میگوید: بیچاره زن و بچهاش حالا میخواهند چه کنند؟ ای کاش مردم کمی ملاحظه میکردند. میگویند در خانه بمانید اما برخی ها توجه نکرده و بیرون می ایند. فکر میکنند مرگ شتری است که پشت در خانه همسایه خوابیده است.
ستوان جوانی که این طرف تر ایستاده دل پری دارد از برخی ناملایمات. میگوید:"خانم تو رو به خدا به مردم بگویید ما از کره ماه نیامدهایم. من نوعی هم, یکی از همین مردم هستم. ساکن این محله ان کوچه, شاید پسر همسایهشان باشم یک کوچه بالاتر یا پایین تر یا یک فامیل دور یا شاید فردی ناشناس در شهری دور. اما تو رو به خدا بگویید که ما دشمنشان نیستیم".
افسر جوان نفسی چاق میکند و میگوید: مگر ما دلمان نمی خواهد شب عیدی پیش زن و بچهمان باشیم، مگر ما آدم نیستیم؟ مگر سلامت ما مهم نیست؟ من هم میخواهم در خانه بمانم و سلامتم را حفظ کنم اما مسوولیت دارم چرا که پلیس هستم و قبول کردم برای حفظ جان و مال و امنیت مردم جانفشانی کنم؛ باور کنید اینها شعار نیست یک حقیقت است؛ من که پذیرفتم پلیس باشم همه اینها را به جان خریدهام اما بعضیها فکر میکنند ما دشمنشان هستیم. نمیدانند ما هم وظیفهای داریم که باید به آن عمل کنیم؛ اگر جلوی راهشان را میگیریم و از آنها خواهش میکنیم برای حفظ سلامت خود و خانوادههایشان به منزلشان برگردند منفعتش فقط مال خودشان است وگرنه با ادامه مسیر فقط جان خودشان به خطر میافتد.
مشغول صحبت هستیم که یک افسر دیگر به جمعمان اضافه میشود. افراد حاضر احترام نظامی گذاشته و راه را باز میکنند تا به جمع وارد شود. معلوم است که فرماندهشان هست; فرماندهی که بیشتر با وی دوست هستند چرا که با آمدنش جو عوض شده و شوخی و مزاح فراگیر می شود.
یکی از افسران به شوخی میگوید: جناب سرهنگ شما بگویید, شما که ببخشیدها "عقدهای" خطابت کردهاند.
افسر جوان سرش را می اندازد پایین و همه میزنند زیر خنده. سرهنگ خودش را کنترل میکند و میگوید: خانم شما جدی نگیرید; خسته اند مزاح است, شوخیشان گل کرده.
اما همان افسر جوان دست بردار نیست; میگوید: جناب سرهنگ خاطرات خوبی دارد از طرح فاصله گذاری اجتماعی؛ باور کنید.وقتی صحبتمان با برخی رانندگانی که قانع نمیشدند طول میکشید ایشان میآمدن برای پا درمیانی و قانع کردن راننده هایی که اصرار به رفتن داشتند; اما جناب سرهنگ آنقدر مظلوم است که از شانس بدش وقتی میرسید که حرفهای درشت نثار میشد و این هم شده سوژه این روزهای کرونایی ما.
سرهنگ خنده ریزی میکند و میگوید: چه کنیم دیگر, ما فدایی مردم هستیم. آنها هم خستهاند و در این روزها که کرونا آمده است به هم ریختهاند. نمیدانند چه کنند. میخواهند از دست شهر و دیار خود فرار کرده و به دشت و دمن پناه ببرند. آنوقت ما ایستادهایم و میگوییم برگردید به خانه تان. خب دلشان می گیرد و ناراحت میشوند.
میپرسم برخورد فیزیکی هم با ماموران داشته اند؟ میگوید: نه خدا را شکر در آن حد نبوده است. خیلی از مردم فهیم بودند و بعد از شنیدن توضیحات ماموران, مسیر را برگشتند اما خب تعداد اندکی هم لجاجت به خرج داده و دنبال تنش بودند. اما ماموران ما اموزش دیده اند که چگونه رفتار کنند با ولی نعمتان خود. میدانند این مردم از جنس خودشان هستند.تا آنجا که میشد با آرامش، مهربانی و احترام با مردم صحبت کردیم. آنهایی که لجاجت کردند در نهایت جریمه و توقیف یک ماهه نصیبشان شد اما خب بعضیها هم متأسفانه جملات زشتی به همکاران نثار کردند.
همین چند روز پیش بود حوالی ظهر, یکی از همان آدمهای عصبانی بعد از اینکه مانع ورودش به استان شدیم به من گفت: عقدهای هستی. نمی توانی خوشی مردم را ببینی.چون خودت مجبوری سر کار باشی چشم نداری ببینی من و زن و بچهام میخواهیم بریم تفریح و گردش.
میپرسم شما چه کردید؟میگوید: هیچ . لبخندی زدم اگرچه لبخندم را زیر ماسک بود و او ندید. فقط به او گفتم: شما راست میگویی.من اینقدر ادم حسودی هستم که نمیخواهم مرگ به سراغت بیاید. برای همین ایستادهام که تو و خانوادهات رد نشوید و به سلامت به منزل بازگردید.
یکی از افسران جوان همان موقع تیکهای میاندازد و همه میزنند زیر خنده.
جناب سرهنگ دستش را بالا میآورد و خدا قوتی میگوید و از بچهها میخواهد سر پستشان برگردند. موقع رفتن با صدای بلند میگوید: از مردم تشکر کنید از جانب ما بچههای پلیس راه؛ از آنهایی که توصیهها را جدی گرفتند و در خانه ماندند؛ حتی آنهایی که آمدند و مجبور شدند که برگردند؛ به مردم بگویید ما از خود آنهاییم؛ برای سلامت آنهاست که از زن و بچههایمان گذشتهایم و به جای نشستن در خانه و آجیل خوردن پای تلویزیون, کنار جاده ایستادهایم و چشم به پلاکها دوختهایم.
****
رئیس پلیس راه است؛ سردار سید تیمور حسینی را میگویم. از تلاش همکارانش به فارس میگوید و از کار سخت و شبانهروزیشان؛ از اینکه علیرغم اینکه ترددهای جادهای در نوروز نسبت به سال گذشته کاهش داشته، اما با ماموریتهای جدیدی که به پلیس راه محول شده حجم کار همکارانش افزایش یافته است.
سردار حسینی به فارس میگوید: علیرغم کاهش تردد, ماموریتی جدید و شبانهروزی برای ماموران پلیس راه به وجود آمد. ابتدا در جادهها و معابر ورودی استانها طرح غربالگری و تب سنجی بود و در ادامه از 8 فروردین طرح فاصله گذاری اجتماعی نیز به مرحله اجرا گذاشته شد;کنترل فیزیکی ترددها به صورت شبانهروزی ماموریت جدیدی بود که به ماموریتهای روتین پلیس راه افزوده شد؛ در اجرای این ماموریت یک نگرانی عمیق هم وجود داشت; چرا که باید تلاش میکردیم کنترلهای فیزیکی برای همکارانمان آسیبی نداشته باشد؛ اگرچه مقادیری تجهیزات بهداشتی از جمله ماسک، دستکش و مواد ضد عفونی را فراهم کردیم اما باز هم خطر جدی وجود داشت چراکه ماموران ما در معرض مستقیم با افراد قرار داشتند.
رئیس پلیس راه راهور ناجا می گوید: همه تلاش خود را کردیم تا به همکارانمان آسیبی نرسد اما متاسفانه یکی از درجهداران در پلیس راه قزوین در اثر ابتلا به کرونا جان سپرد.
سردار حسینی تلاش، مجاهدت و ایثار ماموران پلیس راه را وصف نشدنی برشمرده و ادامه می دهد: از تلاش همه همکارانم تقدیر و تشکر میکنم چرا که در شرایط حساس این روزها مانند سایر ماموریتها از جان مایه گذاشته و خوش درخشیدند.
***
میگوید روزهای اخر اسفند هنوز عید نشده بود مسیرهای خروجی تهران پر حجم بود; تهران- قم، تهران- سمنان و محورهای شمالی از جمله پرترددترین مسیرها بود.
ادامه میدهد: کندوان، هراز، فیروزکوه, تهران- سمنان، تهران- قم و آزاد راههای کرج- قزوین و کرج- تهران محورهایی بود که حضور داشتم؛ همکارانم از شروع اجرای طرح در 25 اسفند که با غربالگری و انجام تست تب آغاز شده بود، در کنار عوامل اورژانس و هلال احمر به ایفای وظیفه پرداخته و در ادامه هم با اجرای طرح فاصله گذاری اجتماعی از تردد خودروهای غیربومی به استانها جلوگیری میکردند.
از تلاش ماموران پلیس راه می گوید و همراهی مردم.سرهنگ بهروز خانپور رئیس عملیات ویژه پلیس راهور ناجا را می گویم؛ به فارس میگوید: خوشبختانه مردم همکاری بسیار خوبی با پلیس راه داشتند. وقتی به آنها میگفتیم که برای سلامت خودشان است که این طرح اجرا میشود خیلیها قانع میشدند؛ تعدادی هم که اصرار به رفتن داشتند بالاخره با دلخوری هم که شده دور زده و بر میگشتند چرا که میدیدند راهی برای رفتن نیست؛ قانعشان میکردیم که سلامت خودشان مدنظر است؛ در نهایت هم رانندگانی که خیلی اصرار به رفتن داشتند و به هیچ صراطی مستقیم نبودند اعمال قانون میشدند؛ جریمه 500 هزار تومانی و یک ماه توقیف.
رئیس عملیات ویژه پلیس راهور ناجا میگوید: گفت و گو با برخی افراد واقعا زمان بر و وقت گیر بود. باید قانعشان میکردیم. برخیها خیلی سماجت میکردند. البته باید بگویم با این موارد بیشتر در روزهای ابتدایی مواجهه بودیم چرا که در روزهای دیگر مردم متوجه شدهاند که اجرای طرح فاصله گذاری اجتماعی به نفع خودشان است بنابراین از حجم ترددها بسیار کاسته شد.
میپرسم آنهایی که می خواستند تردد کنند بر چه چیز اصرار می ورزیدند؟ میگوید: برخی ها میگفتند بعد از یک سال کار میخواهند بروند دو هفتهای را در کنار خانوادهشان خوش باشند. البته عدهای هم برای کار میرفتند یا از محل کار که جای دیگری بود به خانهشان باز می گشتند. همه مدل بودند .پلیس هم بررسی میکرد و به آنهایی که مجاز بودند اجازه تردد میداد.
میپرسم شیفتهایتان چگونه است; غذا خوردنهایتان ؟حتی حضورتان در کنار همدیگر بر سر پست؟
سرهنگ خانپور جواب میدهد: شیفتها بسته به مناطق متفاوت است از 8 , 12 و 16 ساعت گرفته تا 24 ساعت. غذاها را طبق اصول بهداشتی طبخ کرده و برای ماموران سر پستها میآوردند. برای اینکه فاصله گذاری انجام شود و ماموران آسیب نبیند در هر ماشین دو نفر مامور حضور دارند اما تعداد ماشینها زیادتر شده اند.ماسک و دستکش و مواد ضد عفونی کننده هم در اختیار است تا خدای نکرده کسی آسیب نبیند; اما خب دوری از خانواده، سختی کار، بیخوابی و شب بیداری و چشم دوختن به پلاک خودروها و سر و کله زدن با برخیها که نمی خواهند واقعیت را قبول کنند از جمله سختیهای این روزهای کرونایی پلیس راه است.
***
در این ایام که کرونا میهمان ناخوانده کشور شده یک سری مسؤولیتهای جدید به پلیس راهور محول شد.
سرهنگ نادر رحمانی رئیس مرکز اطلاعات و کنترل ترافیک راهور ناجا در ادامه به فارس میگوید: کنترل دقیق تردد وسایل نقلیه با پلاکهای غیربومی در استانها و داخل شهرها ماموریت جدید ماموران پلیس راهور در نوروز امسال بوده است؛اگرچه خیلی از مردم با پلیس همکاری کردند اما شاهد اصرار برخیها نیز بودیم که سفرهای غیرضروری داشته و سبب اتلاف وقت و انرژی از همکاران میشدند؛ البته باید بگویم این موارد را بیشتر در اوایل شروع طرح داشتیم چرا که تعدادی از مردم مجاب نشده و شاهد برخی مقاومتها بودیم.
سرهنگ رحمانی میگوید: اجرای طرح فاصله گذاری اجتماعی توان زیادی از پلیس گرفت; اگرچه پلیس همواره برای انجام وظیفه حاضر است اما مقاومت و لجاجت تعدادی از افراد که سلامت خود و خانوادهشان را به بازی میگرفتند برای ما و همکارانمان ناراحت کننده بود. تعدادی از آنها قانع نمیشدند و ماموران پلیس مجبور بودند که علیرغم میل باطنی آنها را اعمال قانون و جریمه کنند.
***
در ورودی شهر ایستاده،در کنار ماموران هلال احمر. پلاکها را با چشم کنترل میکند. اگر پلاکی غیربومی باشد به سمتش میرود. میگوید: خدا را شکر تعداد ترددهای غیرمجاز و همچنین اصرار برای سفر کم شده اما هنوز هستند افرادی که لجاجت میورزند و میخواهند حرف خود را به کرسی بنشانند؛ افرادی که همه چیز را به خنده و شوخی می گیرند; دهان آدم وا میماند از رفتار تعداد انگشت شماری که نه تنها به فکر خود هستند بلکه سلامت دیگران را به خطر میاندازند.
گفت وگو را نیمه کاره رها میکند و به سمت پرایدی میرود که نمرهاش بومی نیست. شروع به صحبت میکند. جلوتر میروم تا بشنوم چه میگویند. راننده مردی میانسال است تا میبیند مامور پلیس راه به سمتش آمده یکسری کاغذ و مدارک را به مامور نشان میدهد. مامور بعد از چک کردن مدارک آنها را پس داده و راننده هم خدا قوتی میگوید و میرود.
از مامور میپرسم پلاکش بومی نبود، جواب میدهد خیلیها محل کار و زندگیشان متفاوت است. در شهرکهای صنعتی کار میکنند در فاصله صد کیلومتری شهر. میروند و میآیند. بعضیها هم باغ دارند و دامداری یا پرورش ماهی ...که باید برای سرکشی بروند و بیایند. البته درست است که خیلیها با محدودیتهای پیش آمده رفت و آمدشان را به حداقل رساندهاند اما کسانی هستند که فعالیتهای تولیدی و کشاورزی دارند که با بررسی مدارکشان اجازه تردد میدهیم.
مسیر دوباره خلوت میشود؛ خلوتتر از آنکه فکرش را بکنید؛ انگار جاده سوت و کور میشود.
از افسر میپرسم مواردی از ابتلای همکارانتان به کرونا را داشتهاید؟ دستانش را به کاپوت ماشین پلیس راه تکیه میدهد و میگوید: متاسفانه در مواجهه با افرادی که اصرار به رفتن داشتند باید به صورت رو در رو صحبت کنیم; اگرچه ماسک به صورت زدهایم اما خیلی از رانندگان ماسک نمیزنند. مخصوصا آنهایی که مصر هستند برای تردد در جاده و خود را سالم میدانند و فکر میکنند ویروس به آنها راه پیدا نمیکند. نمیدانم چگونه شد اما یکی از همکارانمان انگار در همین مراودات ویروس گرفت. با اینکه دستکش و ماسک داریم اما انگار به دنبال ترشحاتی که از دهان افراد خارج میشود و نشستن آنها بر روی پوست صورت یا حتی چشم یا نمیدانم به چه گونهای, همکارمان کرونا گرفت.
مامور اهی می کشد و ادامه می دهد:خیلیها ناقل هستند و خودشان نمیدانند. ان وقت بقیه را اسیر میکنند.در وقتهای آزادم صفحات مجازی پزشکی را دنبال میکنم. راههای انتقال این ویروس آنقدر پیچیده است که مشخص نمی کند چه کسی میگیرد. یکی را میبینیم آنقدر موارد را رعایت میکند باز هم مبتلا میشود. آن یکی هم بنیه بدنی بالایی دارد و درگیر میشود. ما ماموران هم که در تماس مستقیم با افراد هستیم فقط ماسک داریم و دستکش، نه لباس مخصوصی مثل گان یا نه هیچ تجهیزات خاصی مثل آن نقابهایی که پزشکان یا ماموران هلال احمر در جلوی صورت خود قرار میدهند.وقتی هم با مردم صحبت میکنیم هر چقدر هم رعایت کنیم فاصلهمان کمتر از یک متر و نیم میشود خب معلوم است در معرض مستقیم ویروس هستیم.
مامور دلش گرفته، میگوید تعدادی با ما نامهربانی میکنند. البته اینها همان تعدادی هستند که بیملاحظهاند و برای سلامت مردم ارزشی قائل نیستند; توهین میکنند، حرفهای نامربوط میزنند، بیاحترامی میکنند، و همه چیز را به بازی میگیرند نه به فکر سلامتی خود هستند نه دیگران و ان وقت ما افسران و ماموران را نیز دچار زحمت میکنند.
***
مشهد مقدس، نوروز هر سال 10 میلیون زائر داشت اما امسال با اجرای طرح فاصله گذاری اجتماعی کاهش 75 درصدی سفر در ورودی خراسان رضوی به ثبت رسید.
اینها را سرهنگ هادی امیدوار رئیس پلیس راه خراسان رضوی به فارس می گوید.
سرهنگ امیدوار ادامه می دهد: ماموران پلیس راه خراسان رضوی طرح فاصله گذاری اجتماعی را خیلی زودتر از استانهای دیگر با عنوان دیگری از 10 اسفند در 14 نقطه رقم زدند؛ پایش سلامت و تمرکز بر تردد اتباع خارجی از جمله مواردی بود که مدنظر ماموران پلیس راه خراسان رضوی بود؛ در گام اول پایش اولیه در ورودی استان را به مرحله اجرا گذاشتیم اگرچه محوریت همه خودروها نبود اما در مرحله بعدی 22 نقطه در سه لایه ورودی را تحت کنترل قرار دادیم و با همکاری ماموران اورژانس، دانشگاه علوم پزشکی و هلال احمر پایش سلامت عمومی را رقم زدیم تا اینکه با اجرای سراسری طرح فاصله گذاری اجتماعی در 8 فروردین تمام نقاط ورودی شهرستانها را نیز تحت رصد قرار دادیم.
سرهنگ امیدوار میگوید: استان خراسان رضوی و شهر مشهد از جمله نقاطی است که با افزایش تقاضای سفر همواره روبرو بوده اما با همکاری مردم و تلاش شبانه روزی ماموران، توانستیم کاهش سفر را ایجاد کنیم.در این راه البته سختیها و ناملایمتهایی وجود داشت. تعدادی راننده با اجرای طرح همکاری نمیکردند. البته کمتر از نیم درصد بودند که جریمه شدند ان هم 3500 راننده اما در کل مردم با پلیس همراه بودند.
میپرسم آنهایی که همکاری نکردند عمده دلیلشان چه بود؟ میگوید: 30 درصد اعمال قانونها برای روز 13 فروردین بخصوص بعد از ظهر بود. عمده افرادی که میخواستند تردد کنند دلیلشان رفتن به باغ و ویلایشان بود.
میپرسم همکارانتان چگونه با مردم رفتار کردند؟
سرهنگ امیدوار میگوید: با ملایمت؛ خیلیها دلایل موجه داشتند برای عبور. مثلا خانهشان در مشهد بود و محل کارشان نیشابور. کارگاه تولیدی داشتند یا باغ یا مسائل شغلی و از این قبیل اما عدهای میخواستند برای تفریح بروند. حتی تعدادی هم از مسیرهای فرعی، جانبی و جاده خاکی عبور میکردند تا به کنترل پلیس نرسند اما ماموران با سعه صدر برخورد میکردند. تعداد انگشت شماری بودند که به فرمان ایست پلیس توجه نمیکردند که در مواجهه با این افراد, انها را اعمال جریمه کردیم. خوشبختانه باید بگویم99 و نیم درصد از رانندگان قانونمند بوده و تمکین کردند و کمتر از نیم درصد اصرار بر تردد غیرقانونی و غیرمجازشان داشتند که جریمه شدند.
***
طرح فاصله گذاری اجتماعی هنوز با قوت در حال اجراست. ماموران سخت کوش پلیس راه همراه با سایر مدافعان سلامت در جاده ها و ورودی ها و خروجی های شهرها حضوری فعال دارند.
اگرچه هستند تعدادی انگشت شمار که قانون را نادیده انگاشته و بر خواسته های غیر قانونی خود اصرار ورزیده و پا را از حریم خود بیرون می نهند مثل آنچه دو روز پیش در یکی از استانهای شمال غربی به وقوع پیوست و رانندهای خاطی با حمله ور شدن به خودروی پلیس, شیشههایش را شکست.
درست است که پلیس همواره طبق قانون به وظیفه خود عمل می کند و این راننده خاطی را هم دستگیر کرد ولی جای تعجب است رفتار برخی افراد; که با آنچه برای سلامتشان اندیشیده شده, به مبارزه برمیخیزند و بدتر انکه با افرادی که جانشان را کف دست گرفته و برای خدمت به مردم از سلامت و زندگی و استراحت شان گذشته به بدی رفتار کرده و انها را به باد فحش و ناسزا میگیرند.
ماموران پلیس راه و راهور مثل سایر همرزمانشان در نیروی انتظامی بدون هیچ چشمداشتی فقط به انجام وظیفه فکر میکنند. سختی، بیخوابی، خاک, باد، گرما، سرما و دوری از خانواده را به جان میخرند چرا که آنها مصداق مجاهدان فیسبیلالله هستند؛ همان تعبیری که رهبر معظم انقلاب و فرمانده کل قوا خطابشان کرد و مدالش را بر سینه شان اویخت.
دست مریزاد بر مردان خستگی ناپذیر پلیس راه راهور ناجا.
لینک مطلب: | http://qomefarda.ir/News/item/18109 |