اگر فرض پروژهای بودن و "انتخاب سیستمی" بایدن برای «خلاصشدن نظام آمریکا از جرثومهای مثل ترامپ" را کنار بگذاریم، شاید بحران همهگیری کرونا و مرگ هزاران آمریکایی برگ برنده و اصلی نامزد دموکراتها در جلب اکثریت آرای مردم این کشور باشد.
بایدن در تبلیغات انتخاباتی، عمده تمرکز و حملات خود را بر ناتوانی دولت ترامپ در مدیریت بحران کرونا قرار داده بود و بامداد امروز هم در اولین سخنرانیاش پس از اعلام پیروزی تأکید کرد که نخستین و فوریترین برنامه دولت انتقالی او تشکیل ستادی ویژه برای مدیریت این ویروس مرگبار است.
آمریکا هماکنون با ۱۰ میلیون و ۱۸۲ هزار نفر مبتلا و نزدیک به ۲۴۴ هزار مرگ کرونایی، همچنان قرمزترین کشور جهان در زمینه بحران کروناست.
در عرصه سیاست خارجی، انتقاد اصلی دموکراتها و جو بایدن به «انزواطلبی» دولت ترامپ و «ایجاد شکاف بین متحدان آمریکا» بود. اگر تاریخچه دموکراتها و جمهوریخواهان و همچنین جدلهای لفظی ترامپ و بایدن در چند ماه گذشته را مد نظر قرار دهیم، احتمالا ورود بایدن به کاخ سفید، از پیروزیهای بزرگ چینیها در عرصه بینالمللی است و باید منتظرِ کاهش سطح درگیرها بین واشنگتن و پکن در ماههای آینده باشیم. اما به احتمال زیاد آمریکایِ بایدن همانند دوران اوباما به جای درگیری با چین، به افزایش تنشها با روسیه دامن خواهد زد. برخلاف دوران ترامپ، همگرایی بیشتر بین اروپا و آمریکا هم قابل تصور است.
در اعلام وفاداری هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات به «تأمین امنیت» رژیم صهیونیستی و حکومت سعودی، صرفنظر از هر تغییر و تحول داخلی آمریکا نباید شک کرد، بنابراین در زمینه «مسئله فلسطین» نباید منتظر تغییر و تحول چشمگیری باشیم و احتمالا روند کنونی و نادیدهگرفتن حق فلسطینیها و پافشاری آمریکا بر طرح ظالمانه «معامله قرن»، با عناوینی دیگر ادامه خواهد داشت.
اما اگر موضعگیری بایدن و دموکراتها در زمینه پرونده «جمال خاشقجی» و معرفی «محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان به عنوان آمر پرونده خاشقجی «صادقانه» باشند، احتمالا روزهای ناروشنی در انتظار ولیعهد جاهطلب سعودی باشد و دموکراتها در ادامه سیاستهای مخرب آمریکا در منطقه، کارکردن با مخالفان بن سلمان در عربستان را بیشتر ترجیح خواهند داد.
بنا بر طبیعتِ درهمتنیدگی روابط قدرت در عرصه بینالمللی، قطعا کشورهای دیگر نیز به فراخور نزدیکی و دوری به جریانهای سیاسی در واشنگتن، متأثر از جابهجایی قدرت در کاخ سفید خواهند بود.
نمیتوان به پیامدهای نتیجه انتخابات آمریکا اشاره کرد و این سوال را نپرسید که «پیروزی بایدن و شکست ترامپ چه معنایی برای ایران خواهد داشت؟».
جمهوری اسلامی ایران بر اساس تجربه تاریخی و ماهیت انقلاب بزرگ اسلامی ۱۳۵۷، راهبرد مواجه با آمریکا را بر این اصلِ اصولی و استوار قرار داده که کلیت نظام سیاسی آمریکا، فارغ از هرگونه جابهجایی قدرت در کاخ سفید، ماهیتی ظالمانه و استعماری دارد و حداقل با تجربه ۴ سال گذشته درستی این فهم و برداشت از نظام آمریکا در عمل ثابت شده است.
دولت ترامپ در ۴ سال گذشته با خروج یکجانبه از توافق بینالمللی برجام، با توهم بهزانو درآوردن ایران، ذیل عنوان سیاست «فشار حداکثری» بیشترین و ظالمانهترین تحریمهای تاریخ را علیه مردم ایران اعمال کرد، اما به گواه بسیاری از تحلیلگران و ناظران سیاسی، کارزار همهجانبه تحریمی علیه ایران رسماً شکست خورده و آمریکا باید مردم تاریخساز ایران را نه با زبان زور و قلدریِ ترامپی که باید با زبان احترام و کرامت مخاطب قرار دهد.
از این منظر خروج ترامپ از کاخ سفید را میتوان تلاش نظام آمریکا برای خروج از این بنبست خودساخته و برگشت به میز مذاکره تفسیر کرد. ایران، اما بارها رسماً و علناً تأکید کرده پیششرط آغاز هرگونه مذاکرهای برای حلوفصل مسائل فیمابین، برگشت بیچونوچرای آمریکا به توافق برجام و جبران خسارتهای تحمیلشده به مردم ایران در سالهای گذشته است و قطعاً با ورود بایدن تغییری در این سیاست ایجاد نمیشود و اصطلاحاً توپ الان در زمین آمریکاست که چگونه تصمیمگیری کند.
لینک مطلب: | http://qomefarda.ir/News/item/21619 |