برچسب تابع قوانین جمهوری اسلامی در زیر عکس به چشم میخورد,، اما دریغ از ذرهای تابعیت. صفحهای که خود در زنجیره الگوپذیریها قرار دارد، به ابر الگویی برای مخاطبان لاکچری پسند تبدیل شده است. اولین پست، عکسی از برگه سونوگرافی مادر با هزاران لایک و کامنت است؛ صفحهای با قدمت روزهای جنینی. قلبی با دستهای پدر و مادر صفحه را پر از عشق و محبت کرده است و نوید اتفاقی نو را به مخاطب میدهد.
در آینده عکسهای چندروزگی، چندماهگی و ... پازل زندگی کودک و حتی والدینش را کامل میکند. عکسهای ساکنی که اغلب حرص و ولع والدین برای شهرت و درآمد را فریاد میزنند. وقتی بزرگسالان خودشان را با ویژگیها و دنیای کودک تطبیق نمیدهند، این کودک است که در جاده اجبار با هویتی مصنوعی با سرعت به سمت بزرگسالی میآید.
این بار، جهان کودک را باید با پوستهای رنگین و زرق و برق دار ببینیم. جهانی با هستهای پایدار که ناآگاهی و تفکرات اقتصادی نادرست، آن را ناپایدار کرده است. حقایق دنیای مدرن از آنچه میبینیم به ما نزدیکترند؛ مفهومی پر ابهام در قالب واژه امروزیِ کیدفلوئنسر...
برچسب دیده شدن و سرمایه گذاری بر پیشانی کودک
پرده اول: چطور مدال فریب کاری را بر گردن کودکان و به تعبیری والدین این کودکان بیندازیم؟ داستان بعضی از فیلمهای آن ور آبی در برجهای دوقلوی مالزی یا دبی میگذرد. هدف تنها دریافت مبلغ بابت تبلیغ این برجها است. تبلیغاتی شیک با فیلمبرداریهای حرفه ای.
باید محو جذابیتهای بصری شد بدون آن که ذرهای از اهداف سرمایه داران با خبر باشیم! جذابیتهای بصری پا از گلیم خود فراتر گذاشته اند و دوربین خود را به سمت دنیای کودک چرخانده اند. کودک کار همه جا یک مفهوم اساسی دارد؛ این زاویه دید نگاه ماست که نیاز به کالبدشکافی دارد. کودک کار فقیری است که به پولدارها پناه میبرد، اما در فضای مجازی پولدارنماها، به سراغ فقرای فرهنگی و سوادرسانهای میروند.
پرده دوم: اگر چرخی در اینستاگرام بزنیم، احتمالاً با نمونههای ایرانی کودکان اینستاگرامی هم مواجه خواهیم شد. کودکانی شیرینزبان، بانمک و زیبا که همیشه میخندند و حرفهای بامزه میزنند. آنها مانند مدلهای بزرگسال، پازل صفحات خود را با عکسهای حرفهای تکمیل میکنند.
کودکان فقط با گفتار، رفتار و عکسهای بامزه مورد توجه قرار میگیرند و ردیاب دنبال کنندگان را روشن میکنند. دنیای کودکانه از سوی والدین، این روزها از بعد اقتصادی خارج شده و حتی سلامت جسم و روح این کودکان را نشانه گرفته است. مصداق بارز کودک آزاری جلوهای تازه گرفته است و میتواند زنگ خطر را به صدا در بیاورد. عملهای زیبایی بر صورت این کودکان برای جذب فالوئر بیشتر دیده میشود که خود فاجعه تلخ از سوی خانوادهها برای کودکان محسوب میشود.
پرده سوم: با کلیک بر روی صفحات کودکان اینستاگرامی، وارد دنیای خانوادگی اینفلوئنسرها هم خواهیم شد. در کنار رشد صفحات این کودکان، والدین نقاب دار نیز صفحاتی را برای خودشان راه اندازی و در آن به طور مجزا کسب درآمد میکنند.
خانوادهای ۶ نفره آمریکایی که همگی عضو شبکههای اجتماعی هستند و پازل اقتصادی خانواده را تکمیل کرده اند، نمونهای قابل پرداخت است. دوقلوهای خانواده با بیش از ۳ میلیون فالوئر، برای تبلیغ هر پست در اینستاگرام، مبلغی معادل ۲۵- ۱۵ هزار دلار طلب میکنند.
پدر خانواده در مصاحبهای با نشریه تایمز اعلام کرده که هر پست تبلیغاتی در پیج دختران او مبلغی بین ۱۰-۲۰هزار دلار هزینه در پی خواهد داشت. در اقتصاد جدیدی که شبکههای اجتماعی پایه گذاری کردهاند، کودکان اینفلوئنسر از همان سنین پایین میتوانند ماهانه هزاران دلار درآمدزایی داشته باشند.
کودکان اینستاگرامی از ابتدا بدون داشتن مهارت و دانش، بهواسطۀ ویژگیهای وراثتی مانند چهره و جذابیت، محبوبیت پیدا میکنند. یکی از پیامدهای منفی فعالیت در فضای مجازی از کودکی، ایجاد شناخت اشتباه محیط است. تصورات آنها اینگونه خواهد شد که موفقیت بدون انجام کاری خارق العاده و کسب مهارت امکانپذیر است,، اما موجب میشود هدف گذاری و تلاش، از چرخۀ زندگیشان حذف شود.
کودک؛ اسباب بازی تاریخ انقضا دار
" به هر کودک دو بال دهیم، رهایش کنیم... تا خود پرواز را بیاموزد"؛ این جمله در معرفی یکی از صفحات اینستاگرامی خانوادگی با محوریت کودک به چشم میخورد. گویا کلمه رها و پرواز معانی خود را از دست داده اند. پروازی که در عین صعود، سقوط آینده یک کودک را نشان میدهد.
توجیه والدین کودک چیست؟» کودکان با چنین شهرت و ثروت در آینده، سختی کمتری برای بهدست آوردن پول و بهبود وضعیت مالی متحمل خواهند شد و برای اشتغال آماده میشوند. «چنین توجیهی اثرات سوء بر آینده کودک میگذارد. ثروت حاصل از اینگونه کارها نیز نوعی پول بادآورده محسوب میشود. ثروتمندترین و مشهورترین ستارهها پولهایشان را بهعلت نداشتن سواد و دانش مالی صحیح به باد دادهاند. آنچه کودک به آن نیازد دارد، یک کودکی آرام، امن و امکان پیگیری علایق در کنار آموختن نحوه استفاده از چیزهایی مانند پول است.
حمید کثیری، نویسنده، مشاور و کارشناس مسائل کودکان درباره آسیبهای فعالیت مجازی کودکان میگوید:» زندگی حقیقی کیدفلوئنسرها زمانی که در معرض دید هستند نمایان نمیشود. کودکی که دغدغههای کودکانه ندارد و با توجه به مقتضیات سن خود، تجربههای متنوع و ناسازگار با ذائقه کودکی کسب کرده است، در سنین جوانی هیچ تجربهای را لذت بخش نمیداند و از درون متلاشی میشود.
غالبا پشت صحنههای تصاویر اینستاگرامی با دنیای کودکی تقابل دارد. برخی از خانوادهها این موارد را پوشش داده اند، اما نمیتوان اختلال شخصیتی کودک را نادیده گرفت. در سالهای آینده، کودک به واسطه کودکی و حتی نوجوانی نکردن، رفتارهای هنجارشکنانه از خود نشان خواهد داد. کسانی که در کودکی به سمت دیده شدن رفته اند در سنین بزرگسالی به افرادی انزواطلب تبدیل میشوند.
یکی دیگر از آسیب ها، نقش بازی کردن کودک و در نتیجه دو شخصیتی بودن است. دردی که درمانش ممکن است ۲ تا چندسال به طول انجامد. «شبکه اجتماعی اینستاگرام و یوتیوب موجب رونق یافتن کسبوکارهای کوچک زیادی در سراسر دنیا شده است؛ اما فرهنگ مبتذلی که در بعضی لایههای آن جریان دارد، نقاط کوری از جامعه را روشن میکند که وجودشان نگرانکننده است. کودک به عنوان ابزاری در جهت کسب منافع، مانند اسباب بازی میباشد که برای ارضای نیاز مالی مصرف میشود.
آلبومهای عکس مجازی یا دنیای نا امن کودک؟
آلبومهای عکس جای خود را به صفحات مجازی شناسنامه دار داده اند. گویا مادری که هر روز در دامن طبیعت با کودکش عکسهای حرفهای نگیرد، مادر نیست! صمیمیت به عنوان کالایی فروخته میشود و حس دلتنگی دنبال کنندگان را شعله ور میکند.
یکی از موثرترین شبکههای اجتماعی در حوزه اینفلوئنسر مارکتینگ در کل دنیا، اینستاگرام است، اما به آن محدود نمیشود. مطالعات نشان میدهد یوتیوب نقش پررنگ تری در اینفلوئنسر مارکتینگ پیدا کرده است. گفته میشود آینده تبلیغات شبکههای اجتماعی در دست کودکان قرار دارد؛ کودکانی که با چهرههای معصوم و دوست داشتنی ما را دعوت به حضور در کانال یوتیوب، صفحات اینستاگرام و... میکنند.
مدیاکیکس، مؤسسه بازاریابی در زمینه فعالیت اینفلوئنسرها میگوید: اغلب مردم به کودکان اینفلوئنسر توجه خاص دارند. آمارها حاکی از این است که میانگین سنی مخاطبان کانال یوتیوب یکی از کیدفلوئنسرها، ۲۵ تا ۴۴ سال است. این آمار نشان میدهد والدین آنها باید نگران موضوعاتی مانند بیماری پدوفیلی نیز باشند. عمر فعالیتهای مجازی کیدفلوئنسرها به اندازهای نیست که بتوان از سرنوشت نهایی در چنین دنیای مبتذلی عبرت گرفت و بی گدار به آب نزد.
حمید کثیری میگوید: برخی والدین تصاویر نیمه برهنه کودک را با هدف بازخورد، درآمد و لذت جامعه مخاطب منتشر میکنند. بهره کشی جنسی طبق قوانین داخلی و بین المللی ممنوع است، اما والدین نوع پوشش و ژست گرفتن مقابل لنز دوربین برای کودک را به عنوان سوء استفاده تلقی نمیکنند.
در رساله حقوق امام سجاد (ع) آمده است باید از عیبهای کودک پرده پوشی کرد؛ چیزی که عملا انجام نشده است. بنای شخصیت فرد در سنین ۷-۱ سال ساخته میشود.
بر این اساس، در نظام آموزشی بسیاری از کشورها، نوابغ تا سن ۱۸ سالگی به علت کامل نبودن شخصیت و جلوگیری از بزرگنماییها معرفی نمیشوند. متاسفانه صفحات مجازی، کودکی کردن و امنیت را از کودک میگیرد و نیازهای عاطفی به درستی تامین نمیشود.
«از بدو تولد کودک، والدین صفحهای اختصاصی برایش باز میکنند و لحظه به لحظه بزرگ شدن کودک را به اشتراک میگذارند. اولین لبخند، اولین گریه، اولین دندان، اولین تلاش برای حرکت، اولین... ,، اما مسئله دردناک تجاوز به حریم خصوصی است. زمانی که کودک ببیند تمام زندگی او با دیگران به اشتراک گذاشته شده است یاد میگیرد تا آنها را با دیگران در میان بگذارد. این کودکان معصوم بی خبر از همه جا که شباهتی هم به دنیای کودکی ندارند، آسیب پذیر میشوند و تلاش میکنند برای بهتر دیده شدن، نقش خود را به بهترین شکل ممکن ایفا کنند.
حلقه گم شده حقوق و حریم خصوصی در دنیای کودک
وقتی تعداد فالوئرها بالا میرود، پیشنهادهای تبلیغاتی نیز افزایش پیدا میکند. این کودکان معصوم بی خبر از همه جا که شباهتی هم به دنیای کودکی ندارند، آسیب پذیر میشوند و تلاش میکنند برای بهتر دیده شدن، نقش خود را به بهترین شکل ممکن ایفا کنند. کسب درآمد از موجودی که هنوز حق انتخاب آیندۀ خود را ندارد علی رغم انجام پذیری، غیر اخلاقی است.
این موضوع حلقۀ گمشدۀ زنجیره عادت و کارهای انسانها را نشان میدهد؛ در نظر گرفتن اخلاق و حقوق دیگران وقتی که پای پول در میان باشد، بهکلی از فرایند انجام دادن کارها حذف میشود.
در کشورهای اتریش، فرانسه و دانمارک افراد با رسیدن به هجدهسالگی میتوانند بهدلیل نقض حریم خصوصیشان از والدین شکایت کنند. البته قوانین ایران عملکرد ضعیفی داشته اند,، اما این موضوع به معنای این نیست که کودکان ایرانی باید از حق حفظ حریم خصوصی محروم باشند.
اریک اشمیت، مدیر عامل سابق شرکت گوگل در مصاحبهای در سال ۲۰۱۰ پیش بینی کرده است که روزی خواهد رسید که همه افراد به دنبال این خواهند بود که نام خودشان را تغییر بدهند تا از شر اطلاعات شرم آوری که در کودکی و نوجوانی در شبکههای اجتماعی منتشر شده است، خلاص شوند. علی رغم اینکه دولت ایران از سال ۱۳۷۰ با امضای کنوانسیون به جرگه متعهدان مفاد این قانون پیوسته است، هنوز در بسیاری از مفاد و نحوه اجرای این کنوانسیون با روح این قانون فاصله دارد. تاکنون جایگاه کودکان و به تبع آن پدیده کودکی در ایران در هالهای از ابهام فرو رفته است.
پاک کردن صورت مسئله کودک؛ آری یا نه؟
درمورد کار کودکان هرچند که تاکنون مطالب زیادی نوشته شده، اما سازمانهای ذیربط در ایران توانایی رویارویی با آن را ندارند. کثیری معتقد است:» در کشور نهاد حامی کودک به طور مشخص وجود ندارد. با توجه به پهنای باند بیش از ۵۰ درصدی اینستاگرام و تاثیر زیاد آن در سبک زندگی، مسئله کودک و خانواده مهم تلقی نمیشود و شیوه صحیح تربیت به فراموشی سپرده شده است. امروزه مسئله کودک با چالش بزرگی همراه است که سالهای آینده به بحرانی جدی تبدیل خواهد شد. آنچه اهمیت دارد الگوپذیری جامعه از صفحات کودک محور است که غالبا مدیریت چنین الگوهایی به دست مادرانی از قشر ضعیف است. مادرانی که ابزاری در خدمت کمپانیهای اقتصادی قرار میگیرند و به عنوان پرچم داران فرهنگی کشور، تمایل به دیده شدن فرزند و حتی خود را دارند. میتوان الگوپذیری چند ده هزار صفحه اینستاگرامی کوچک از صفحات بزرگ را با دنبال نکردن و دامن نزدن به فعالیت هایشان متوقف کرد.
پس آسمان زندگی کودکان اینستاگرامی چه رنگی است؟ مسئولیت داشتن در قبال کودک به معنای مالک او بودن نیست. اگر دستگاه هویت سنج فرضی را به کودک کار متصل کنیم، گمشدهای خواهیم یافت که دیر یا زود اثراتش در جامعه نمایان میشود. لایه اوزون دنیای کودک نباید با اشعههای مضر شهرت و پول سوراخ شود؛ لایه اوزونی که اغلب ترمیم ناپذیر خواهد بود. پی ریزی شخصیتی کودک را با این اشعههای مضر ویران نکنیم.
لینک مطلب: | http://qomefarda.ir/News/item/22004 |