با وجود آن که اعتقاد رایج بر این است که انسان تنها موجودی است که با علم به پیامد خودکشی دست به این کار میزند، اما گاهی برخی از حیوانات خانگی که جفتشان را از دست دادهاند، اقدام به نابودی خود کردهاند. همچنین برخی جانوران تکهمسر پس از مرگ جفتشان از خوردن غذا امتناع میکنند. دیده شده که برخی حیوانات عمداً خود را از صخرهای به پایین پرتاب کردهاند.
برخی گونههای انگل میتوانند سبب خودکشی میزبان خود باشند تا انگل بتواند به چرخه بعدی زندگی خود در بدن شکارچی منتقل شود. برخی مورچههای درودگر و موریانهها در یک رفتار نابودگرانه، گونهای ماده چسبناک از خود ترشح میکنند و شتههای نخودفرنگی هم گاهی به جهت محافظت از دیگر همنوعانشان از حمله کفشدوزکها، خود را منفجر میکنندیکی دیگر از موارد خودکشی حیوانات مربوط میشود به خودکشی خرسهایی که چینیها در قفسهای کوچک اسیر کرده بودند. چینیها این حیوانات را برای استفاده از مایع صفرای آنها، نگهداری میکردند، اما شواهدی وجود دارد که نشان میدهد این حیوانات برای خلاصی یافتن از شرایط سختشان تصمیم به خودکشی گرفتند.
تخمین زده میشود که حدود ۱۲۰۰۰ خرس در شرایط سخت در چین نگهداری میشوند. چینیها از مایع صفرای این حیوانات که معتقدند خاصیت دارویی دارد، در طب سنتی استفاده میکنند. آنها خرسها را مجبور میکنند تا در قفسهای بسیار کوچک که در آنها چارهای جز به پشت خوابیدن ندارند، زندگی کنند، آنها به این ترتیب میتوانند راحتتر به وسیله لولهای که وارد شکمشان میکنند، مایع درون کیسه صفرا را بیرون بکشند. انجمن حمایت از حیوانات شواهدی را ارائه داده است که نشان میدهد این خرسها به صورت عمدی برای آنکه از این شرایط وحشتناک رها شوند، دست به خودکشی میزنند.
لوئیس انجی یکی از اعضای انجمن حمایت از حقوق حیوانات در این باره میگوید: «سال ۲۰۰۹ در مزرعه صفراگیری لائوس، برای اولین بار با یک خرس گرسنگی کشیده روبرو شدم. این حیوان بی گناه یک ماده خرس بود که از فرط گرسنگی بی حرکت کف قفس افتاده بود. وقتی از صاحب او علت را جویا شدم در جواب گفت که مدت ۱۰ روز است که حیوان لب به غذا نزده و قصد دارد با گرسنگی کشیدن خود را بکشد.»
درست فردای آن روز بود که او به آرزویش رسید و مرد. «پس از کالبدکافی جسد خرس دریافتم که مایع صفرای حیوان به وسیله یک سوند که از داخل شکم و کیسه صفرایش میگذشت بیرون کشیده میشد. آنها برای راحتی در انجام این کار، یک شکاف دائمی در شکم و کیسه صفرای خرس ایجاد کرده بودند. بعدا فهمیدم که آنها گاهی از یک لوله فلزی کاشته شده در شکم خرس، برای بیرون کشیدن مایع صفرایش استفاده میکردند.»
این روند دردناک به طور معمول دو بار در روز برای هر خرس انجام میشد. مزرعه داران معمولا برای این کار از خرسهای سیاه آسیایی که اکنون اسمشان در فهرست حیوانات در معرض خطر انقراض ثبت شده استفاده میکردند.
انجی در ادامه میگوید: «شرایط زندگی برای این خرسها آنقدر سخت و دردناک بود که گزینه خودکشی و مرگ برای آنها مطلوبترین گزینه به شمار میآمد. در بازدید ما از این مزرعه برای جمع آوری اطلاعات بیشتر جهت مبارزه با اقدامات آنها، خرسهایی را مشاهده کردیم که از فرط درماندگی و استیصال سرهای خود را به شدت به در و دیوار قفس میکوبیدند.»
تا دهه ۱۹۸۰ تعداد خرسهایی که در آسیا برای بهره برداری از مایع صفرایشان پرورش مییافتند تا حدود ۱۲۰۰۰ قلاده افزایش یافت. چینیها معتقد بودند که مایع صفرای آنها برای درمان مشکلات کلیوی، شکمی و اختلالات گوارشی مفید و موثر است. آنها همچنین از مایع صفرا به عنوان دارویی درمانی برای الکلیها استفاده میکردند. البته اخیرا گزارش شده است که چینیها از این مایع در شامپوسازی نیز استفاده میکنند.
آقای جی از اعضای انجمن حمایت از حقوق حیوانات گفت: «امروزه گزینههای مناسب زیادی برای جایگزینی مایع صفرای خرسها در این محصولات وجود دارد و به همین دلیل آزار رساندن به این حیوانات عملا کاری غیراخلاقی و بیهوده است، به همین دلیل ما از شرکتهایی که هنوز هم از مایع صفرای خرسها در ساخت محصولاتشان استفاده میکنند شکایت کرده ایم.» انجمن حمایت از حقوق حیوانات برای حفاظت از این خرس ها، اخیرا مرکزی به وسعت ۵ هکتار برای آنها احداث کرده است تا این حیوانات بتوانند به راحتی و به دور از آزار و اذیت صاحبانشان به زندگی خود ادامه دهند.
۴۰ سال پیش، «ریچارد داوباری» ادعا کرد که شاهد خودکشی یک دلفین در هنگام انجام یک نمایش بوده است. او در این باره گفت: «دلفین» به چشمهای من نگاه کرد و سپس در عمق آب فرو رفت و از نفس کشیدن دست کشید. البته مدیران سیرک نمیخواستند خبر خودکشی این دلفین در اسارت فاش شود، اما واقعیت این است که این حیوانات، موجودات خودآگاهی هستند که مغزی بزرگتر از مغز یک انسان دارند. اگر زندگی برای آنها غیرقابل تحمل شود، این حیوانات در یک لحظه تصمیم میگیرند دیگر نفس نکشند، آن را عملی میکنند و متاسفانه این همان خودکشی است.»
او در این باره توضیح داد: «آن دلفین واقعا افسرده بود. دلفینها و والها مانند انسانها به صورت ناخودآگاه نفس نمیکشند، نفس کشیدن آنها تلاشی آگاهانه برای این کار است. آنها میتوانند هرگاه که بخواهند به زندگی خود پایان دهند، آن دلفین قبل از مرگش به طرف من شنا کرد و خود را میان بازوهای من قرار داد و به چشمانم خیره شد، نفس عمیقی کشید و برای کشیدن نفسی دیگر تلاشی نکرد و دست از تنفس کشید. من او را رها کردم او به عمق آب رفت.»
تجربه ریچارد باعث شد تا انجمن حمایت از حقوق حیوانات مستندی درباره دلفینهای اسیر شده در سیرکها بسازند و او به عنوان راوی داستان، برنده جایزه اسکار شد. با اینکه بسیاری از مردم معتقدند خودکشی امری محال برای حیوانات است، اما شواهدی وجود دارد که نشان میدهد بعضی از حیوانات میتوانند دست به خودکشی بزنند. آنها همان حیواناتی هستند که دارای خودآگاهی هستند و تصویر خود در آینه را تشخیص میدهند و میدانند چگونه برای سرگرم کردن مردم تظاهر به بازی کردن کنند.
نوامبر ۲۰۱۱، یک دسته بزرگ وال شامل ۶۱ نهنگ، خود را به سمت ساحل نیوزیلند کشاندند. اینکه آنها به چه دلیل دست به این کار زدند، هنوز مشخص نیست، اما طبق یکی از تئوری ها، زمانی که یکی از والهای بیمار برای خودکشی به سمت ساحل شنا میکند، بقیه هم او را دنبال میکنند. متاسفانه از ۶۱ نهنگی که به سمت ساحل آمده بودند تنها ۱۸ نهنگ زنده ماندند.
درباره خودکشی دسته جمعی دلفینها و نهنگها باید گفت که این مورد دلیلی جدا از افسردگی دارد. دانشمندان دلایل مختلفی را در خودکشی دسته جمعی آنها سهیم میدانند. خودکشی دسته جمعی نهنگها و دلفینها اصطلاحا حالتی است که این جانوران بدون هیچ علت ظاهری و بی هیچ دلیل مشخصی، خود را به کشتن میدهند. به این ترتیب که به هنگام «مد دریا» و بالا آمدن آب به ساحل میآیند و در هنگام «جزر دریا» و عقب رفتن آب به دریا باز نمی گردند و در نتیجه بر اثر بیرون ماندن از آب و تبخیر آب بدنشان میمیرند.
دانشمندانی که در فلوریدا در این باره تحقیقات گستردهای را انجام داده اند، دباره دلیل خودکشی والها و دلفینها معتقدند که حس شنوایی مانند حس بینایی از اهمیت زیادی برای دلفینها برخوردار است و دلفینهایی که نتوانند از امواج صوتی برای شناسایی جای غذا یا پیدا کردن خانواده خود استفاده کنند؛ دچار ضعف جسمانی میشوند و در نتیجه از بقیه جدا میافتند و دلیل از بین رفتن آنان همین امر است.
به گفته پژوهشگران، دلفینهای بدون توانایی شنیدن امواج صوتی، بی دفاع و بی رمق میشوند. برخی از دانشمندان علت بروز این مشکل را ترکیبی از بالا رفتن سن، نقص مادرزادی یا ابتلا به بیماری میدانند، ولی برخی دیگر آلودگی صوتی ناشی از فعالیتهای بشر در اکوسیستم دریاها را علت نقص شنوایی دلفینها ذکر میکنند.
معتقدین این نظریه میگویند: بهترین واکنش انسانی در این حالت آن است که بدن نهنگها و دلفینها را خیس نگه داریم و در اولین فرصت ممکن آنها را به نقاط عمیقتر دریا برده و رها کنیم، اما در مقابل گروهی هستند که این فرضیه را رد میکنند که اولا بسیاری از نهنگهای کوچک و دلفینها به راحتی میتوانند در همان آبهای کم عمقی که میانش مانده اند به اعماق دریا بازگردند و نیازی به کمک کسی ندارند.
ثانیا تجربه نشان داده است که این پستانداران اگر به زور هم به آبهای عمیق برده شوند دوباره به ساحل باز می گردند تا بمیرند و آنهایی نیز که بر نمی گردند احتمالا به نقطه دیگری رفته اند تا خود را به ساحل بیفکنند. دومین نظریه در این زمینه این است که نهنگها و دلفینهای مسن و پیر، گاهی به دلیل احساس کاهش یا کمبود واقعی منابع غذایی شان، توانایی رقابت با همنوعان جوان خود و تغذیه مناسب را ندارند. در نتیجه ترجیح میدهند بمیرند تا جوانترهای گروه باقی بمانند و به همین خاطر خود را به ساحل میاندازند، اما مخالفین این نظریه میگویند در میان آنهایی که خود را به ساحل انداخته اند تعداد جوانها نیز کم نبوده است، وانگهی در برخی مناطقی که ماهیهای فراوان وجوددارند - مانند جنوب استرالیا - نیز خودکشی دلفینها به کرات دیده میشود.
نظریه سوم ابتلای نهنگها و دلفینها به بیماریهای داخلی و ویروسی است. معتقدین این نظریه میگویند گاه بسیاری از نهنگها و دلفینها بنا به دلایل مختلف دچار انواع بیماریهای کشنده و فلج کننده یا دردناک داخلی میشوند و ادامه زندگی از آنها سلب میشود و دیگر نای حرکت کردن و توان بازگشت به یک زندگی عادی در دریا را ندارند. به همین دلیل خود را به ساحل میافکنند و میمیرند.
این گروه از کارشناسان وجود برخی بیماریهای عفونی داخلی یا ویروسی در بدن ماهیهای مرده را مورد نظر خود میدانند، اما مخالفین این نظریه میگویند اولا بیماریهای یافت شده در بدن نهنگها و دلفینهای مرده در حد کشندهای نبوده اند و علاوه بر این تقریبا اندام همه موجودات زنده همواره میزبان انواع خفیفی از بیماریهای مختلف هستند. کالبدشکافیها هم نشان میدهند که در بسیاری از موارد این پستانداران در سلامت کامل خود را به ساحل انداخته اند.
نظریات دیگری نیز از جمله آلودگی آب دریاها یا تردد کشتیهای بزرگ یا سمی شدن آب دریاها برای توجیه پدیده «خودکشی» نهنگها و دلفینها ارائه شده اند، اما همانگونه که گفته شد هیچ کدامشان اثبات نشده اند.
اهالی روستای «لاتربرونن» در سوئیس اخیرا برای اتفاق عجیبی که رخ داده است در شوک و نگرانی به سر میبرند. داستان از این قرار است که تعداد زیادی از گاوهای منطقه آلپ با پرت کردن خود از بالای صخره ها، اقدام به خودکشی کرده اند. اینکه در فاصله زمانی سه روزه، ۲۸ گاو و گاومیش به طور رمزآلود و مبهم از ارتفاع چند صد متری سقوط کرده و کشته شدند باعث نگرانی اهالی روستا شد. بعد از این حادثه، وحشت از آلوده شدن آبهای روان روستا باعث شد که گروههای امداد کوهستان، با استفاده از هلی کوپتر، اجساد گاوها را به نقاط دیگر انتقال دهند.
یکی از اعضای تیم تحقیق درباره علت این حادثه میگوید: «در حال تحقیق و بررسی دلیل این اتفاق هستیم، چرا که گاوهایی که در منطقه کوهستانی پرورش مییابند مهارت باورنکردنی در مورد تخمین ارتفاع و خطر سقوط دارند و به طور معمول از بالای صخرهها به پایین سقوط نمیکنند.»
به گزارش مردم محلی، مدتی قبل از این حادثه، طوفانهای شدیدی در این منطقه رخ داده بود که به احتمال زیاد باعث ترس و وحشت حیوانات و در نتیجه سردرگمی آنها و وقوع این حوادث شده است. گاوهایی که در ارتفاعات بالای آلپ به تغذیه میپردازند، دید خوبی نسبت به منطقه دارند و نواحی خطرناک را میشناسند، به همین دلیل کشاورزان به آنها اجازه میدهند آزدانه در منطقه مرتفع بالای روستا بچرند و از علفهای تازه تغذیه کنند.
البته این اتفاق یک بار دیگر در گذشته رخ داده بود که در آن مورد، محلیها معتقد بودند که حرکت گله بزرگی از گاوهای گرسنه به دنبال هم باعث شده بود که این حیوانات دید کافی نداشته باشند و به همین خاطر به پایین صخرهها سقوط کنند، اما این فرضیه در این حادثه مورد قبول نبود چرا که سقوط گاوها طی سه روز و در گلههای بسیار کوچک صورت گرفته است.
البته بیشتر دانشمندان بر این باورند که حیوانات قادر به خودکشی نیستند. حتی لیمینگها (نوعی موش) که به اعتقاد عوام، در فصل جفتگیری خود را به پایین صخرهها پرتاب میکنند، نیز از روی عمد جان خود را نمیگیرند بلکه تغییرات به وجودآمده در بدن آنها باعث میشود احساس کنند که باید زیست بوم خود را تغییر دهند، به همین دلیل آنها در دستههای بزرگ اقدام به مهاجرت میکنند و گاهی به بالای صخرهها میرسند، (به خصوص در اسکاندیناوی) و منظره اقیانوس را از بالا میبینند اشتیاق شدیدی درآنها به وجود میآید و گمان میکنند که با شنا کردن در آن میتوانند خود را به طرفی دیگر برسانند، از این رو به سمت پایین سرازیر میشوند که در نتیجه بعضی از آنها از شدت ضعف و خستگی و بقیه به دلیل عدم توانایی در شناگری در اقیانوس غرق میشوند.
شایعه خودکشی لیمینگها زمانی در بین مردم آغاز شد که فیلم حیات وحش دیزنی در دهه ۱۹۵۰ برای دست انداختن مهاجرت لیمینگ ها، داستان را طوری نشان داد که گویی آنها دست به خودکشی میزنند.
«خودکشی به روش منفجر کردن» راهکاری است که گونهای از موریانهها هم برای دفاع از لانه و مبارزه با دشمنانشان انتخاب میکنند. البته این عمل را فقط طبقه کارگر این نوع از موریانهها انجام میدهند. براساس پژوهش جدیدی که نتایج آن در نشریه علمی ساینس منتشر شده است، وقتی موریانهای از طبقه کارگر، برای دفاع از لانه، خود را منفجر میکند، مایع شیمیایی خاصی را منتشر میکند که به دشمن مهاجم آسیب میرساند. این مایع به بدن دشمن مهاجم میچسبد و نسوج آن را به تدریج متلاشی میکند.
این موریانهها که از نوع موریانههای گینه فرانسه هستند، دارای دو «کوله پشتی» و دو «کریستال» در خارج بدن هستند و هنگامی که بدن موریانه منفجر میشود، مایع درون کوله پشتی با این کریستالها مخلوط میشود و یک ماده سمی علیه دشمن ایجاد میکند.
کوله پشتیهای این موریانه شامل دو کیسه است. جالبترین قسمت تحقیقات جدید آن است که پژوهشگران متوجه شده اند با افزایش سن موریانه هاست که آنها دارای این کریستالها میشوند. افزایش سن موریانههای کارگر باعث کاهش توانایی آنها در اجرای وظایفی میشود که از کارگران عادی انتظار میروند. این موریانههای سالمند در عوض کاهش توانایی برای کارهای عادی، کارآیی بیشتری برای مقابله با مهاجمان کسب میکنند.
زیست شناسان معتقدند که این خصوصیت این امکان را در اختیار موریانههای کارگر قرار میدهد که با وجود از دست دادن توانایی انجام کارهای متعارف، به عنوان بمبهای دفاعی، ارزش بیشتری بیابند. البته پژوهشگران هنوز چگونگی تشکیل کریستالهای خاص در این موریانهها را کشف نکرده اند و نمیدانند که آیا در گونههای دیگ این جانور نیز چنین خصوصیتی وجود دارد یا نه. پروفسور رواسن از محققانی که در این پژوهش حضور داشته است در این زمینه میگوید: «ما تاکنون فقط یک گونه از موریانه را که دارای چنین کوله پشتی است کشف کرده ایم که کشفی بسیار عجیب است.»
باورتان میشود که برخی تحقیقات نشان میدهد که حشرات هم دست به خودکشی میزنند. براساس تحقیقاتی که در سال ۱۹۸۷ انجام شد مشخص شد که شتههای نخودفرنگی وقتی احساس کنند به آخر خط رسیده اند و شکارچی قدرتمندی مثل کفشدوزک آنها را تحت سلطه خود درآورده است، میتوانند خود را منفجر کنند و پراکنده شوند و به این صورت از همنوعان خود مراقبت کرده و بعضی اوقات حتی سبب کشتن کفشدوزک شوند. آنها این فداکاری را برای آگاه کردن همنوعان خود از وجود شکارچی، انجام میدهند.
عقربها گونهای از بندپایان هستند که در مناطق گرمسیری زندگی کرده و در حدود سه سال عمر میکنند. زیست شناسان ژاپنی به تازگی به حقایق جالبی درباره عقربها دست یافته اند. براساس نتایج آنها، عقربها با پیر شدن و از بین رفتن تاثیر آنی و مرگ آور زهرشان در بدن دشمن، چنگال هایشان را در چشم شان فرو برده و خودکشی میکنند.
زیست شناسان ژاپنی بر این باورند که عقربها به دلیل داشتن نوعی رفتار خاص و مغرورانه، برای جلوگیری از شکار شدن توسط دیگر حیوانات دست به خودکشی میزنند.
تحقیقات نشان داده که عقربها در هنگام پیری گاه چنگال هایشان را در چشم خودشان فرو میکنند و در برخی مواقع با قطع دم به زندگی شان پایان میدهند.
در سال ۱۸۴۵ درخبرهای تصویری منتشر شده در مطبوعات لندن، یک مورد عجیب خودکشی گزارش داده شد که در آن، یک سگ سیاه نقش داشت. این سگ در آخرین روزهای زندگی اش، سرزندگی و شادابی گذشته خود را از دست داده بود و چند روز بعد دیده شد که ناگهان خود را به درون آب انداخت و با حلقه کردن دست و پاهایش به دور جسمی داخل آب سعی میکرد که خود را داخل آب نگه دارد تا خفه شود.
در آن روز، سگ توسط شخصی نجات داده شد و برای احتیاط با زنجیر به دیوار بسته شد، اما چند ساعت بعد به محض اینکه آزاد شد، دوباره خود را درون آب انداخت و خود را در زیر آب نگه داشت. این اتفاق چندین بار دیگر نیز رخ داد و هر بار شخصی او را نجات میداد تا اینکه در آخرین بار که به نظر میرسید این سگ واقعا خسته شده است اتفاق عجیبی رخ داد. او در آخرین بار در حالی که بدنش بیرون از آب بود اقدام به غرق کردن خود کرد. او از روی عمد و با زور سر خود را به مدت چند دقیقه داخل آب نگه داشت تا خفه شود و بالاخره هم موفق شد. وقتی او را از آب بیرون کشیدند او واقعا مرده بود. البته دلیل خودکشی این سگ هیچ گاه در هیچ منبعی ذکر نشد.
از قرن نوزدهم میلادی به بعد، خودکشیهایی در حیوانات گزارش شد که دلایل آنها چندان بی شباهت به دلایل سهیم در خودکشی انسانها نبود. دیوانگی و...از جمله دلایلی است که در سالهای اخیر در خودکشی حیواناتت گزارش شده است، اما هیچ تحقیق و گزارش علمی تاکنون نشان نداده که آیا واقعا حیوانات خودکشی کرده اند یا آنکه ماجرا تنها یک اتفاق بوده است. همچنین هیچ تحقیقی نتوانسته است نشان دهد که در هنگام خودکشی حیوانات چه تغییراتی در جسم یا روان این حیوانات ایجاد شده است.
لینک مطلب: | http://qomefarda.ir/News/item/2212 |