حضرت ابوطالب(ع) یک سیاستمدار الهی در انقلاب پیامبر(ص)
کد خبر: 24595
حضرت ابوطالب(ع) محکم در مقابل منحرفین ایستاد، در مقابل کفار قریش میایستاد و به هر شکل کار ها را طوری طراحی میکرد که این حمایت ها شکل بگیرد
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا، موضوع زندگی حضرت ابوطالب(ع)، پدر گرامی امیرالمؤمنین(ع) یکی از مباحث جدی و شاید گاها پر تنش در تاریخ اسلام در بین شیعه و سنی مطرح بوده و باعث شده حتی مستشرقین و محققین غیر مسلمان از سایر کشورها علاقه فراوانی نسبت به این موضوع داشته باشند. از طرفی جفای زیادی هم نسبت به این مسئله شده است و برخی از آنها مغرضانه بوده و سعی کردند عقده هایی که نسبت به امیرالمؤمنین(ع) داشتند سعی کردند با هجمه نسبت به پدر بزرگوار ایشان نشان دهند.
به تعبیر حضرت امام(ره) از افتخارات ما قرآن نازل است و خدای تبارک و تعالی این قرآن که نامه محبوب است را برای ما فرستاده است. ما مفتخریم قرآن ساعد هم از آن ماست و منظور ادعیه و زیارات و کلمات درخشان اهلبیت(ع) که محل نزول وحی هستند و قرآن نازل بر قلوب مبارک آنها به عنوان مخاطبین اصلی نازل شده و فرآوری شده و به صورت قرآن ساعد در اختیار ما قرار گرفته که ما با این قرآن بالا رویم.
عباراتی در آنجا داریم که برای تمام معصومین(ع) علی السویه است و شهادت هایی داریم.
تمام اهل بیت ما انقلابی بودند و هیچ کدام غیر انقلابی نبودند و اجر عظیمی به آنها طبق فرموده قرآن داده شده است. در زیارت نامه اهلبیت(ع) در قرآن ساعد، تجلی قرآن ساعد را می بینیم «اشهد انک جاهدت فی الله حق جهاده حتی اتاک الیقین» از جمله موارد برای تک تک اهل بیت(ع) شهادت می دهیم و در رأس آن در مقابل امیرالمؤمنین(ع) شهادت می دهیم که «کنت فی الاصلاب الشامخه والارحام المطهره و لا تنجّسک الجاهلیه بأنجاسها».
این شهادت بزرگی است که قرآن ساعد که سازمان معرفتی ماست و نباید از آن غفلت نماییم این شهادت در مورد همه و بالخصوص در مورد امیرالمومنین(ع) و در مورد امام حسین(ع) نیز هست که می گوییم اینها همگی از اوصیاء بودند و همگی تابع دین الهی بودند. دیدن و شنیدن از این روایات خالی از لطف نیست و گاهی لازم است دقت در اینها داشته باشیم.
از جمله روایتی از امیرمومنان(ع) است که شهادت میدهند این بزرگواران همگی ابراهیمی بودند و پیرو دین ابراهیم بودند نماز و حج خود را بر اساس آیین ابراهیم انجام می دادند.
هیچگاه ولو لحظه ای مشرک نبودند اینها همگی از اصلاب شامخه است. فارغ از تمام آنها نباید از نظام معرفتی غفلت نماییم که خیلی راحتتر ما را به نتیجه میرساند. باید پرهیز از دعواهای جدلی داشته باشیم. ما در بحث های امامت و ولایت یک بار جدلی بحث می نماییم و یک زمان محور را توحید می گذاریم، اینجاست که جایی بهتر از خانه اهلبیت(ع) پیدا نمیکنیم.
سازمان معرفتی راه نمیدهد که حضرت ابوطالب(ع) غیر از این باشد وقتی میگوید ایشان از اصلاب شامخه است یعنی یکی از منتقل کنندگان این نور عظیم و به تعبیری ابوالائمه(ع) است.
جایگاه شناسی نقش ابوطالب در انقلاب پیامبر(ص)
خداوند در سوره واقعه جامعه را به سه گروه تقسیم کرده است. دو گروه اهل ایمان هستند و گروه دیگر اهل شقاوت هستند. در گروه اهل ایمان انسان های خوبی هم هستند اما آنهایی که برای خدا چشمگیر هستند گروه اول هستند «والسابقون السابقون اولئک المقربون»
در جریانات اسلام خداوند امتیاز می دهد مثل مهاجرتی که در ابتدای اسلام به مدینه داشتند آنجا نیز خداوند امتیاز می دهد.
ابوطالب(ع) هیچ گاه مشرک نبوده و جز اولین کسانی است که شما می بینید قبل از بعثت، پیامبر را تصدیق کرده است
ایشان در سفرهای متعدد در سن طفولیت پیامبر(ص) اعتراف به رسالت ایشان کرده است و از پدرش تمام این موارد را نقل می کند و زمانی که پیامبر(ص) به پیغمبری رسیدند ودایع نبوت را از ابوطالب گرفتند. عصای موسی(ع) کتب انبیای سابق از حضرت ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) نفر به نفر به ایشان رسید.
اینها اسرار الهی است و کتب اصلی سابقه که بدون تحریف است و معجزات قطعیه ای که بوده نفر به نفر به عبدالمطلب رسیده است. بهر حال عبدالمطلب پسران زیادی داشته اما تحویل ابوطالب داد و جریان نبوت را برای او توضیح داد.
در جریان ایمان ابوطالب، امیر المومنین علی(ع) در بین آقایان اولین کسی است که ایمان به پیامبر(ص) آورده است و در بین زنان خانم خدیجه(س) ایمان آوردند.
در رابطه با بحث ایمان بعد از امیرالمومنین(ع) جناب ابوطالب به جعفر امر می کند که به پیامبر(ص) ایمان بیاورد و در کنار پیامبر(ص) نماز بخواند در حالی که جعفر از نظر سنی از امیرالمؤمنین(ع) ده سال بزرگتر بود.
خود این مسئله حاکی از این است که ایمان در او مستقر بوده و فرزندان خود را امر می کرد در کنار پیامبر(ص) باشند و پای در رکاب در مسیر پیامبر(ص) بگذارند.
در آیه انذار که پیامبر(ص) نزدیکان را دعوت می کند و ابولهب اعتراض می کند و حرفای سخیفی میزند، ابوطالب جواب او را می دهد و به پیامبر(ص) می گوید ای آقای من هر طور صلاح می دانی سخن بگو. مگر ممکن است کسی ایمان نداشته باشد و چنین حرف هایی بزند.
شرایط سخت دوران بعثت و موضع ابوطالب
او سید البطحاء است، رییس عرب و رییس قریش است پرده دار کعبه است و با تمام توان در حمایت از پیامبر(ص) ورود مینماید و پیامبر(ص) در وسط کفر، انقلابی را راه انداخته فرق انقلاب با اصلاح این است که در اصلاح، بنیان چیزی را قبول داریم اما انقلاب یعنی ریل کنی و اینکه موضوعی را از اصل قبول نداشته باشی.
کتابی مرحوم شهید بهشتی با نام «محیط پیدایش اسلام» دارد، گاهی اوقات ما وقتی ندانیم چه اتفاقی افتاده از ارزش کار غافل می مانیم و ارزش کار خدیجه کبری(س) نیز معلوم نیست. مرحوم شهید باهنر کتاب «جهان در عصر بعثت» شرایط را توضیح دادند یا در کتاب فروغ ابدیت آیت الله سبحانی. با مطالعه کتب درک می کنیم که ابوطالب(ع) و حضرت خدیجه(س) در آن شرایط چه کارهایی را انجام داده اند. در آن شرایط و با کفری که برقرار بود طراحی صورت می گیرد وگرنه نمی توانست در مقابل حضرات قریش بایستند.
پیامبر انقلابی را با توحید قوی آغاز کرده اما همه علیه او هستند و در طول سه سال مخفیانه به تبلیغ دین میپردازند. پیامبر(ص) در مکه میچرخید و کسانی را می دید که دنبال چیزی هستند با خود می برد و بعد سوال می پرسید جریان چیست. در همان دوران ابوذر از قبیله بنی غفار به مکه می آید و ایشان در مکه می چرخید و می ترسید به کسی چیزی بگوید. امیرالمؤمنین(ع) به ایشان اشاره کرد و دین را برای او توضیح داد و ایشان در نهایت پذیرفت.
جناب ابوذر پهلوان مسلک بود، حق را که میفهمید میگفت. وسط جلسه قریش رفت و گفت «قولوا لا اله الا الله تفلحوا»، تا گفت قریش بر سر او ریختند و او را حسابی کتک زدند. چنین شرایطی حاکم بود.
از طرفی حضرت خدیجه(س) از نظر مالی حمایت کرد و تمام درآمدهایش را صرف اسلام میکرد و کل شبه جزیره او را میشناختند و کاروان های حضرت خدیجه(س) معروف بود و از طرفی ابوطالب کاروانهای خود را در اختیار اسلام گذاشت و فرزندان خود علی الخصوص جعفر و امیرالمؤمنین(ع) در خدمت اسلام بودند.
در نقل هست یکی دو روز خبری از پیامبر(ص) نشد، از طرفی قریش تهدیداتی کرده بود ابوطالب حدس می زند که ممکن است کار قریش باشد و بخواهند آسیبی به پیامبر(ص) بزند لذا تمام جوانان بنی هاشم را صدا کرد و آنها را مجهز به سلاح کرد.
قرار شد به جلسه قریش بروند و هر کدام از جوانان در کنار یکی از سران قریش بایستند و قرار بود وقتی فریاد زدم جوانان سران قریش را بکشند. اما قبل از حرکت آنها شخصی رسید و خبر سلامتی پیامبر(ص) را اعلام کرد که ایشان به یک سفر تبلیغی رفته اند. لذا ابوطالب از هیچ تلاش و کوششی در جهت حمایت از دین دریغ نکرد و مدام در حال حمایت بود و در به ثمر رساندن این انقلاب تلاش ستودنی داشت.
در روایت جابر در رابطه با شب معراج نقل کردند؛
پیامبر در شب معراج چهار نور مشاهده می کنند از خدای متعال پرسیدم این چهار نور چیست؟ ندا آمد این نور پدرت عبدالله، نورعبدالمطلب، نور ابوطالب و نور برادرت طالب است.
عرض کردم به چه عملی به این مقام رسیده اند؟ ندا آمد چون اینها ایمان را کتمان کردند و اظهار کفر کردند و بر مصیبت ها صبر کردند و خداوند بر آنها سلام میفرستد.
با این اوصاف قریش از این مطلب ناامید شد که بتواند تهدید نماید زیرا ابوطالب با سیاست خاصی جلوی تهدید را می گرفت و از طرفی پیامبر(ص) به تبلیغ دین می پرداخت. عده ی زیادی برده بودند و باید آزاد می شدند نیاز به کار و مسکن برای زندگی داشتند و کمک مالی می خواستند، ابوطالب محکم ایستاده بود و کمک به پیامبر(ص) می کرد. پول پرداخت میکرد تا بردگان آزاد شده و تجهیز شوند. ایشان از تمام ظرفیتها استفاده می کرد تا انقلاب پیامبر(ص) شکل بگیرد.
بخاطر همان زیر ساخت اعتقادی که داشتند و در جایی ایشان می فرماید پدرم عبدالمطلب تمام کتب را خوانده بود و گفته بود از صلب من پیغمبری خواهد آمد و دوست دارم آن دوران را درک کنم و حتما ایمان بیاورم و هر کدام از فرزندان من حتما به او ایمان بیاورد و ابوطالب تمام اینها را از پدرش شنیده بود. اگر اینگونه نبود عبدالمطلب او را به عنوان وصی انتخاب نمی کرد. جهان بینیای که در او شکل گرفته بود دلیلی برای توقف و کم کاری باقی نمی گذاشت.
در ماجرایی که در دوران نوجوانی در دیدار با بحیرا داشت و او نیز وعده هایی داد و نشانههایی که در مورد خلق و خوی پیامبر(ص) داد همه تاکید بر فرستاده ی خدا داشت. در این راه اتفاقاتی افتاد و ابوطالب همه جانبه از حضرت حمایت کرد با وجودی اینکه ایشان در دوران طفولیت بودند.
قدردانی پیامبر(ص) از خدمات ابوطالب
ایشان سر از پا نشناخته حمایت میکرد و تاریخ که میخوانیم و بررسی میکنیم میبینیم ایشان عاشق دلباختهی جان فدای پیامبر(ص) بود. یعنی این پیرمرد از سن سی و پنج سالگی کفیل پیامبر(ص) شد و تا روزی که زنده بود بیش از چهل و اندی سال سرازپا نشناخته فعالیت میکرد و بعد از فوت ایشان پیغمبر(ص) گریه کردند و قسم خوردند والله قسم که فرزندان شان گرسنه بودند اما مرا سیر میکردند، فرزندانشان لباس نداشتند اما به من بهترین لباس را می پوشاندند والله قسم آنها پدر و مادر من بودند و خود پیغمبر(ص) قبر فاطمه بنت اسد را کندند و پیراهن خود را بر تن ایشان پوشاندند و بسیار گریه می کردند.
شما می بینید فاطمه بنت اسد و جناب ابوطالب(ع) فرزندان زیادی داشتند با این حال مانند دو عاشق دلباخته به دنبال پیامبر(ص) بودند.
ابوطالب محکم در مقابل منحرفین ایستاد. در مقابل کفار قریش میایستاد و به هر شکل کار ها را طوری طراحی میکرد که این حمایت ها شکل بگیرد که تجلی آن در شعب ابیطالب است که نهایت عجز قریش بود و دیدند پیروز نمی شوند. حضرت توانستند فرزندان سران مکه را جذب اسلام نمایند مانند ابن عمیر جوان خوش سیمایی که پیامبر(ص) او را جذب کرد و مبلغ دین خدا شده بود.
شرایط دشوار شعب ابیطالب
قریش اعلام کرده کسی حق ازدواج وخرید و فروش و معامله با اینان را ندارد در دوران شعب ابیطالب، حضرت خدیجه(س) و ابوطالب(ع) تمام دارایی خود را تقدیم میکنند و اینجا قریش رابطه تمام قبیلهها را با اینان ممنوع کردند و جنگ احزاب اقتصادی و تحریم شدیدی رخ داد. تحریم شدید و سنگین بر علیه پیغمبر(ص) و در تاریخ داریم در شعب ابیطالب یک نفر یک دانه خرما را تنها در دهان می گذاشت و می مکید تا به هسته ی خرما برسد.
چنین وضعی در شعب ابیطالب داشتند و هر چه داشتند حضرت ابوطالب(ع) و حضرت خدیجه(س) وسط گذاشتند. ابوطالب سپر محکمی بود که در آن روزهای سخت تنها یاور پیامبر(ص) بود و زمانی که پیامبر(ص) حضرت خدیجه(س) و جناب ابوطالب را از دست می دهد، به نوعی پیامبر(ص) پشت و پناه خود را از دست داد.
مدیریت سیاسی ابوطالب در انقلاب پیامبر(ص)
جناب ابوطالب از حیث سیاسی، مالی، روحی و زمانی که حضور داشت رفتارهای مدبرانه از ایشان سر میزد. برای بسیج عمومی انقلاب پیامبر(ص) و بعدها خیلی راحت در مدینه به کمک پیامبر(ص) آمدند و جناب ابوطالب اگر زنده بود خیلی از اتفاقاتی که موجب انحراف اسلام شد را دیگر شاهد نبودیم.
ابوطالب، شخصیتی با این ویژگیها که هیچ گاه هیچ چیز برای خود نخواست و هر چه تاریخ ابوطالب را در منابع معتبر شیعه و سنی مطالعه کردم یک نفریک جمله نقل نکرده در آن سال ها برای خود یا فرزندانش خواسته باشد و تمام آنچه را داشت برای پیغمبر(ص) صرف کرده است.
در جریان رسالت پیامبر(ص) با تمام هستی وسط کار آمد تا از انقلاب و بعثت پیامبر(ص) دفاع نماید. اگر کسی توحید نداشته باشد نمی تواند این چنین کاری انجام دهد. نقش چنین الگویی را نمی توانیم نادیده بگیریم.
ابوطالب در آئینه روایات
امام صادق(ع) به یونس ابن نباته فرمود مردم درمورد ایمان ابوطالب(ع) چه می گویند؟ گفت می گویند در آب کم عمقی از آتش در حال عذاب است تا مغز سرش به جوش می آید.
حضرت فرمود دشمنان خدا دروغ می گویند. همانا ابوطالب در بهشت از رفقای نبیین و شهداست.
امام سجاد(ع) می فرماید: ابوطالب ایمان خود را مخفی می کرد و اظهار شرک می کرد و خداوند اجر او را افزون نموده است.
امام صادق(ع) می فرمود مثل ابیطالب مثل اصحاب کهف است. آنها بخاطر موقعیت هایی که داشتند ایمان خود را مخفی می کردند و اظهار شرک و وفاداری به بت ها می کردند.
ابوطالب هم اجر همانهاست و جزء اصحاب کهف امت پیغمبر(ص) است و جایگاه عظیمی دارند. اصحاب کهف جز ۳۱۳ نفر هستند و در موقع ظهور در رکاب حضرت ظاهر می شوند.
در جایی دیگر حضرت فرمودند: ابوطالب از دنیا نرفت تا بشارت جایگاه او در بهشت برای او داده شده است.
شباهت دوره پیامبر(ص) و دوران انقلاب
مقام معظم رهبری در سخنرانی که حدود سی سال قبل داشتند فرمودند اشبه دورانهای تاریخ به دوره نبی اکرم(ص) دوران حضرت امام است و اشبه دوران های تاریخ به دوره امیرالمؤمنین(ع) مربوط به دوران ماست.
حضرت امام همانند دوران پیامبر(ص)، امام یک دوره سیزده چهارده ساله نهضت دارد و یک دوره ده ساله رهبری دارد.
در سیزده چهارده سالی که امام در تبعید بودند یاران امام تحت شکنجه هستند و در مضیقه هستند اما در دوران حضرت امام(ره) ابوطالب های زیادی را مشاهده می کنیم واقعا یک عده الگوگیری کردند.
در زمان دستگیری حضرت امام(ره) علما در منزل یکی از اعاظم جمع شدند و یکی از مراجع بزرگوار صحبت کردند و گفتند کاری که حضرت امام(ره) انجام دادند از عهده ی ما بر نمیآید، این کار شرایط خاصی دارد و همگی موظف هستیم از ایشان پیروی نماییم.
اگر از یاران امام افرادی را دستگیر میکردند مراجع به خانواده ی فرد زندانی کمک می کردند تا آن خانواده در مضیقه نمانند و الگوی آن کار حضرت ابوطالب(ع) و حضرت خدیجه(س) است.
الگوگیری علماء و اصحاب امام(ره) از حضرت ابوطالب(ع)
شهید مدنی سال های سال امام جماعت حرم امیرالمؤمنین(ع) بود. مدرس درجه یک حوزه بود ایشان مانند یک سربازی در مکتب امام(ره) میدوید و با لباس سربازی در جنگ شرکت میکرد و در جواب شاگردان خود که ناراحت شده بودند ایشان در پاسخ می گوید آقای خمینی پرچم را بلند کرده است و مثل منهایی باید خم شویم و او پا بر دوش ما بگذارد و پرچم را نگه دارد. این دقیقا همان کاری است که ابوطالب(ع) انجام داد.
حرف های آیت الله مرعشی نجفی در دوره دستگیری امام(ره) که میگفتند امام از همان دوران جوانی با ما فرق داشت.
زمانی رضاشاه دستور داده بود لباسهای علما را از تن در میآوردند و نمیگذاشتند کسی ملبس شود و توهین می کردند. یک زمانی یکی از پاسبانها وارد فیضیه می شود و در گوش یکی از طلبه ها میزند همه دیدند از گوشه حجره حضرت امام(ره) خارج شد و در گوش پاسبان زد و او را داخل حوض انداخت. و تمام پاسبان ها میدانستند که او طلبه ای است به نام سید روح الله که در قم درس میخواند و بعد ها هم دیدیم که امام فرمودند: والله قسم در تمام عمرم از کسی نترسیدم.
آیت الله مرعشی میگفتند حتی عزاداری ایشان با ما فرق میکرد و ما باید از او حمایت کنیم او با ما فرق میکند و حساب او با ما متفاوت است.
خدیجه کبری(س) و ابوطالب(ع) تمام دارایی خود را در راه اسلام دادند. برخی از علما را داریم که فرزندانشان به شهادت رسیدهاند چون از این مکتب الگوبرداری کردهاند و می گفتند حاج آقا روح الله علم را بلند کرده و ما باید در راه او باشیم.
شهید صدر در عراق زیر پانزده سال مجتهد شدند و زمانی که به سن بلوغ رسیدند به فتوای خودشان عمل میکردند. ایشان یازده ساله بود که در درس خارج دایی خود شرکت می کرد ایشان با نفوذی که در عشایر عراق داشت شاگردانش را بسیج کرد و به کلاس امام(ره) فرستاد و ایشان به شاگردان خود تاکید می کرد تا ذوب در امام شوید کما اینکه امام ذوب در اسلام شده است.
یک الگو سازی جناب ابوطالب و خدیجه(س) انجام دادند و تا روز قیامت این مسئله وجود دارد.
یکی از بزرگواران از دنیا رفت و سال های سال در نماز جماعت شرکت می کرد زمانی که به موزه عبرت رفتیم در لابه لای قاب عکس ها عکس ایشان را دیدیم. این آدم در تمام این سال ها با مال و جان و فرزندان در راه اسلام قدم بر داشت و تمام قبض هایی که در این راه می گرفت وصیت کرده بود که در کفنش بگذارند الگوسازی که حضرت ابوطالب(ع) در راه انقلاب پیامبر(ص) انجام داد امروز هر کس میخواهد گام بردارد از حضرت ابوطالب و خدیجه(س) نام می برد.
یکی از ابوطالبهای انقلاب بی تردید مهدی عراقی است و با شهید نواب صفوی تا مرز اعدام هم رفت که از اعدام ایشان صرف نظر شد. در نهایت با امر مستقیم، حاج مهدی عراقی و پسرش را گروه فرقان ترور کردند، ایشان بارها شکنجه شد. اینها ابوطالب های انقلاب هستند و ما یک زمانی دوران جنگ تجاری را داشتیم که در راه امام و انقلاب اموال خود را داده بودند که در تمام شهرها این بود.
از ظرفیت هنر برای معرفی ابوطالب استفاده نشده است
ابوطالب که در آن شرایط سختی که قریش کار پلیسی انجام می داد و قرار شد چهل طایفه بزرگ یک نماینده معرفی نمایند و چهل نفر به سراغ پیامبر(ص) بروند تا جان او را بگیرند. طبق آنچه که در آیه ۲۰۷ سوره بقره است پشت حادثه لیلة المبیت جناب ابوطالب ایستاده است.
چهل طایفه جنگ احزاب راه انداختند، در مواقع مختلف خیلی از این جنگ احزابها را متلاشی کرده و جا دارد سریال، فیلم یا انیمیشن خوبی برای نشان دادن شخصیت ابوطالب بسازیم. دنیا چیزی ندارد ولی دائم افسانه برای خود درست میکنند.
حتما باید راجع به جوانی ابوطالب و پاکی ایشان حرف زد. این مطلب برای مسئولین و سرمایه داران متدین قابل الگوگیری است که متوجه شوند همه جور حمایت از انقلاب چه معنایی دارد.
یکی از مصادیق بارز فراز های زیارت ائمه(ع) حضرت ابوطالب است که برای پیغمبر(ص) همه جور حمایتی می کرد.
به نظرم جا دارد در زمینه ابوطالب یکسری همایش راه بندازیم با نام ابوطالبهای انقلاب یعنی تک تک این افراد در شهر خود ابوطالب انقلاب بودند زمانی که جوانان پرچم کشور را بلند میکردند این ابوطالبها به خانواده ها رسیدگی می کردند به دیدار خانواده های شهدا می رفتند و دلجویی می کردند. مسایل مالی رزمنده ها را پیگیری می کرده است.
به نظرم جناب ابوطالب(ع) این ظرفیت عظیم را دارد در داخل و در سطح جهانی می توانیم ابوطالب را برای نهضت جهانی اسلام معرفی نماییم به شرطی که درست معرفی نماییم.
اینکه وقت خود را برای ایمان ابوطالب بگذاریم اتفاقا دشمن نیز همین را میخواهد که وقت ما در آن طرف صرف نماید ما باید محکم بگوییم ابوطالب الگوی پشتیبانی از اسلام است، الگوی بنفسی انت است و «من یوق شح نفسه» است و ایشان تمامنما نشان داده که ولی خدا بوده و خداوند توفیق به ما بدهد که قدردان این بزرگواران باشیم و با کارهنری ویژه با انیمیشن، مستند، داستان ایشان را معرفی نماییم قطعا ابوطالب(ع) برای اقشار مختلف ما جذابیت های ویژهای دارد برای اینکه الگوی زندگی شود. در جهت حمایت از انقلاب اسلامی و استحکام بخشیدن به گام دوم انقلاب که حضرت آقا تاکید داشتند.
حجت الاسلام والمسلمین خواجوی