علی پژهان جمعیت شناس، اظهار کرد: میتوان با رویکردهای متفاوتی به فرزندآوری نگاه کرد و در حقیقت، نگاه افراد متفاوت است؛ به طوری که برخی از افراد، مسائل اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را با موضوع فرزندآوری مرتبط میدانند، امّا بر اساس یافتهها و پژوهش ها، مهمترین مسئلهای که در حال حاضر، در کشورمان با آن دست و پنجه نرم میکنیم مسئله فرهنگی و نگرش زوجین به فرزندآوری است که در این سالها متفاوت شده است.
وی بیان کرد: علاوه بر این، موضوع اقتصادی هم با فرزندآوری ارتباط دارد، امّا تاثیرگذاری کمتری دارد و با یک حساب سرانگشتی متوجه میشویم که یک فرزند، به طور میانگین، یک تا یک و نیم میلیون هزینه دارد این در حالی است که وقتی با برخی از زنانی که تمایل به فرزندآوری ندارند صحبت میکنیم، میبینیم که در حال پرورش یک سگ هستند و وقتی میپرسیم چرا بچه نمیآورید؟ در پاسخ، هزینه بر بودن فرزند آوری را دلیل این کار خود بیان میکنند و وقتی هم در خصوص هزینههایی که صرف پرورش سگ میکنند میپرسیم از مبلغی حدود دو میلیون تومان خبر میدهند و این نشان دهنده این موضوع است که نگرش زنان جامعه ما به فرزندآوری تغییر کرده است و در حقیقت، نمیتوانیم خیلی موضوع فرزندآوری را با اقتصاد ارتباط دهیم. به طور مثال؛ اقتصاد کشور ژاپن بسیار خوب است، امّا چرا با این وجود زنان این کشور اقدام به فرزندآوری نمیکنند؟
این جمعیت شناس تصریح کرد: وقتی در دانشگاه، از شاگردان دختر سوال میکنم که تمایلی به ازدواج دارند یا خیر؟ ۹۵ درصد اعلام میکنند که تمایل به ازدواج دارند، اما پس از چند سال که از فارغ التحصیلی آنها میگذرد میبینم که فقط ۵۰ درصد آنها ازدواج کرده اند و از این تعداد، تنها ۲۰ درصد تمایل به فرزندآوری دارند و اینها نشان میدهد که باید متوجه شویم که چرا اغلب افراد تمایل به فرزندآوری دارند، امّا وقتی ازدواج میکنند نگرش و باور آنها به این موضوع تغییر میکند؟
پژهان گفت: یکی از دلایل، این است که این باور، محصول جامعه مدرن است چراکه رسانهها و ماهواره ها، خانوادههای تک فرزندی و دو فرزندی را در اذهان عمومی نهادینه کرده اند؛ به طوری که الگوهای ما در جامعه طبقه بالا، همه یک فرزند یا دو فرزند هستند و حتی فیلمهای ساخته شده، فرهنگ تک و یا دو فرزندی را در ذهن بچهها و افراد نهادینه کرده اند که فرزند کمتر، زندگی بهتر و این بذر کاشته شده و این طبیعی است که وقتی این موضوع در ذهن افراد نهادینه شود، قطعا زمان میبرد که این جمله از حالت شعارگونه خارج شود.
وی ادامه داد: باید نقش و وجود فرزند به خوبی در جامعه ملموس شود؛ به طوری که نوآوری، خلاقیت و امنیت برای جامعه و خانواده و تاثیر مثبت در ارتباطات و همبستگیهای اجتماعی داشته باشد و باعث افزایش امید به زندگی شود و اعتماد اجتماعی را بالا ببرد چرا که فرزند، همیشه یک آبروی اجتماعی است و به همین منظور، اگر میخواهید قدر فرزندآوری را بیشتر بدانید یک جستجو در زندگی زوجین نابارور کنید متوجه خواهید شد که چه دردی میکشند.
این جمعیت شناس افزود: برای حل بحران فرزندآوری، باید پدیدهها را توصیف کرده و با مردم صادقانه صحبت کنیم چراکه جمعیت یک مسئله دستوری نیست بلکه اقناعی و استدلالی است و باید زوجین بپذیرند که فرزند کارکردهایی دارد و این موضوع هم باید از طریق جامعه دانشگاهی و رسانهها اطلاع رسانی شود و ما هم باید متناسب با ساختار جامعه به مردم اطلاع دهیم که آنها خودشان تصمیم بگیرند که آینده کشور در ۱۰ سال دیگر چه شرایطی خواهد داشت. زیرا به طور مثال؛ اگر من تحصیلات نداشته باشم میتوانم پنج یا ده سال دیگر ادامه تحصیل دهم، امّا فرزندآوری چنین نیست و در یک سن خاصی امکان پذیر است.
پژهان با اشاره به نقش رسانهها در آگاه سازی زوجین به منظور فرزندآوری تأکید کرد: رسانهها باید معضلات ناشی از تک فرزندی را به گوش جامعه برسانند چرا که این بچه نمیتواند تاب آوری اجتماعی را یاد بگیرد و توان مدیریتی نخواهد داشت و کوچکترین واکنش منفی را به خود میگیرد و توان رقابت با جامعه را ندارد و اگر میبینید که امثال ما توان جنگیدن در جامعه را داریم به دلیل پرورش پیدا کردن در یک خانواده پر جمعیت است. زیرا آن خانواده پرجمعیت، خود به خود به ما مدیریت و رقابت و همچنین مشارکت و همکاری را یاد داده است و تمامی اینها کارکردهای فرزندآوری زیاد هستند و ما باید با مردم به طور صادقانه صحبت کنیم.
وی گفت: توصیه بنده به دولتمردان این است که سیاستهایی که در خصوص مسئله جمعیتی اتخاذ کرده اند سیاستهای غیر مستقیم نباشد یعنی به بنده نگویند که ازدواج کن و فرزند بیاور تا فلان وام یا زمین به تو تعلق بگیرد چراکه کافی است نگاهی به کشورهای دیگر بیندازیم تا متوجه شویم که آن ها، هنگام بدنیا آمدن فرزند، بستههای تشویقی را به زوجین میدهند.
این جمعیت شناس ادامه داد: وقتی اعتماد اجتماعی ازبین برود مردم به حرفها و وعدهها اطمینان نمیکنند و در این میان، یک سری وعدههای انتزاعی داده میشود. به طور مثال؛ قانون نه ماهه زایمان را درنظر بگیرید که بسیاری از شرکتهای خصوصی زیر بار این موضوع نرفتند. به همین منظور، وقتی ما میتوانیم یک جمعیت کیفی داشته باشیم که نرخ رشد اقتصادی ما پنج تا شش برابر نرخ رشد جمعیت ما باشد. این در حالی است که نرخ رشد جمعیتمان ۱/۲ است و نرخ باروری ما ۱/۶ است و سوال این است که نرخ رشد اقتصادی ما کجاست و نرخ رشد جمعیتمان کجاست؟ و همه این موضوعها باعث میشوند که چنین وعدههایی نتوانند منتج به فرزندآوری شوند و به دلیل این که این مسئله برای دولت هزینه بر است. بنابراین، دولت باید به سمت و سویی برود که جوانان را ترغیب به اشتغال ثابت کند.
لینک مطلب: | http://qomefarda.ir/News/item/27380 |