من زمانی سراغ موتورسواری رفتم که خیلی از زنان موتورسوار دیگر موانع را از سر راه برداشته بودند و میتوانم بگویم راه را برای من باز کرده بودند. دوستانی بودند که قبلا مجوز موتورسواری بانوان در داخل پیست را گرفته بودند و به همینخاطر به راحتی میتوانستم به داخل پیستهای موتورسواری بروم و تمرین کنم.
زمان زیادی از نخستین ورودم به پیست نگذشته است. ۴ سال قبل، وقتی در آباده شیراز زندگی میکردیم برای نخستین بار وارد پیست شدم و سوار موتوکراس ۴۵۰ سیسی یکی از دوستانم شدم. تا آن روز اصلا تجربه موتورسواری نداشتم اما یک هفته بعد با ۱۷ میلیون تومان یک موتوکراس خریدم و با موتور وارد پیست شدم. فکر میکنم قیمت همان موتور الان به ۱۷۰ میلیون تومان رسیده باشد. خیلی از دوستانم میگفتند خیلی زود استعداد خودت در موتورسواری را نشان دادی و شاید به همینخاطر طی ۴ سال به اینجا رسیدهام.
برای تغییر نگاه به این مقوله به زمان بیشتری نیاز داریم. همین امروز ۲ نوع نگاه به موتورسواری زنان در ایران وجود دارد؛ بخش سنتی جامعه آن را کار نامتعارفی میداند اما تعداد موافقان هم کم نیست و هر روز بیشتر میشود. باور کنید خیلیها وقتی ما را سوار موتور میبینند به وجد میآیند و مشوق میشوند. تصور من این است که تعداد موافقان این ماجرا خیلی بیشتر است. این عده فارغ از هر جنسیتی کافی است وقتی یک موتورسوار زن را در پیستهای کوهستانی میبینند، میایستند، نگاه میکنند و گاهی به ما انگیزه و انرژی مثبت میدهند. در این چهارسال بیشترین پیام مثبت را از خانمها گرفتهام و خیلیها میگویند آرزوی ما این است که مثل تو موتورسوار شویم.
من کمربند مشکی دان چهار کاراته هستم و عضو تیم منتخب استان فارس بودم اما هیجان موتورسواری را دوست داشتم و به همینخاطر کاراته را ادامه ندادم. در این ورزش آدرنالین خون موتورسوار به اوج میرسد و هیجانی که موتوکراس به رایدر میدهد با هیچ ورزش دیگری قابلمقایسه نیست. با موتوکراس هر لحظه در هیجان به سر میبرید و مدام با این چالش مواجه میشوید که در لحظه باید چه تصمیمی بگیرید.
من از بچگی اهل ورزش بودم و پدر و مادرم میدانستند مخالفت با رفتن من به سمت موتورسواری بیفایده است. همسرم در این چهار سال همیشه در کنارم بوده اما پدر و مادرم مدام نگران این هستند که هنگام موتورسواری اتفاق تلخی برایم رخ ندهد. به هر حال موتورسواری با موتوکراس با انواع و اقسام آسیبها عجین است. گاهی ارتفاع پرش با موتور به ۴ متر میرسد و انجام دادن کارهای نمایشی با یک موتورسیکلت ۱۰۰ کیلوگرمی برای یک خانم خطرناکتر است. البته در این چهار سال به آنها ثابت کردهام که بهعنوان یک موتورسوار حرفهای از خودم مراقبت میکنم و شاید به همین دلیل پدر و مادرم از حامیان پروپاقرص من شدهاند.
اسفند ۱۳۹۶ برای نخستینبار در مسابقات کشوری و در رده مبتدی مسابقه دادم. سابقه خیلی از بانوانی که در آن مسابقه حضور داشتند از من خیلی بیشتر بود اما با اقتدار قهرمان شدم. طبق قانون هر موتورسوار میتواند ۳ بار در مسابقات مبتدی شرکت کند اما من بلافاصله بعد از نخستین مسابقه که در پیست آزادی برگزار میشد وارد مسابقات حرفهای موتوکراس شدم. آن روزها خیلی اصرار داشتم که سریعتر پیشرفت کنم و تصورم این بود که زمان زیادی برای از دست دادن ندارم.
در مسابقات کشوری موتوکراس مقام دومی و سومی داشتهام اما بهترین مقامی که کسب کردم در سال ۱۳۹۸ بود که قهرمان کشور شدم و خیلی برایم خاطرهانگیز بود. بعد هم که کرونا شیوع پیدا کرد و تا امروز مسابقه دیگری برگزار نشده است.
خوشبختانه موتورسواری یک ورزش انفرادی است و هیچ محدودیتی برای تمرین وجود ندارد. در دوره شیوع کرونا هم در پیستهای شهران و نسیم شهر تمرین کردم، علاوه بر اینکه پیست ورزشگاه آزادی هم از استانداردهای لازم برخوردار است. با تمرین در همین پیستها خودم را برای مسابقات جهانی موتوکراس آماده کردم.
خیلی زیاد. به حدی تحتتأثیر جو مسابقات جهانی قرار گرفتهام که گاهی میگویم ایکاش مسابقات زودتر برگزار شود و به پایان برسد. به هر حال من نماینده بانوان موتورسوار ایرانی هستم و چشم خیلیها بهدنبال این مسابقات است. دوست دارم نمایش درخشانی داشته باشم اما فراموش نکنید که همه قهرمانان بزرگ دنیا در این مسابقه حضور دارند. دوست دارم در کنار آنها تجربه کسب کنم و در عین حال راید خوبی هم داشته باشم. قول میدهم بهترین عملکرد را داشته باشم تا اگر سال آینده یک بانوی موتورسوار ایرانی خواست به مسابقات جهانی برود تجربهام را در اختیارش قرار بدهم.
رقبای من از کشورهایی مثل آلمان، آمریکا، نیوزلند، هلند، استرالیا و... میآیند. بعضی از آنها بارها قهرمان جهان شدهاند و از غولهای موتورسواری دنیا به شمار میروند. من فقط فیلم مسابقات آنها را دیدهام. تا وقتی کنار هم در خط استارت قرار نگیریم معلوم نمیشود چقدر با هم فاصله داریم. بهطور کلی ۱۶ موتورسوار در این مسابقه با هم رقابت میکنند.
بهنظرم سختترین بخش ماجرا هزینههای این ورزش است که هر روز بالاتر میرود. ما برای هر ساعت تمرین باید هزینههای گزافی پرداخت کنیم؛ مثلا برای تهیه یک جفت پوتین مخصوص موتوکراس که خیلی برای موتورسوار مهم است در تنگنا قرار داریم و اصلا در ایران پوتین استاندارد نداریم. ما از هر نظر با استانداردهای روز دنیا فاصله داریم.
موتوری که الان سوار میشوم هندلی است؛ یعنی اگر حین مسابقات اتفاقی رخ بدهد باید یک وقت مضاعفی را صرف هندل زدن و روشن شدن موتور کنم درحالیکه موتورهای ۲۰۲۲ به راحتی با استارت روشن میشود. البته طوری تمرین کردهام که زمینخوردنها کمتر باشد و اتفاقاتی از این دست رخ ندهد اما بهعنوان نماینده ایران در مسابقات جهانی نباید چنین دغدغههایی داشته باشم.
شاید سکوی پرتاب من نباشد اما حتما سکوی پرتاب همه زنان موتورسوار ایرانی خواهد بود.
خیلی چیزها تغییر میکند. شاید کمپانیهای بزرگ موتورسواری دنیا، موتورسوارهای ایرانی را ببینند. الان هیچکدام از این کمپانیها در ایران حضور ندارند و هیچ اسپانسری برای موتوکراس وجود ندارد. اگر در مسابقات جهانی مقام بیاورم کمپانیهای بزرگ به ایران میآیند و از استعدادها حمایت خواهند کرد.
لینک مطلب: | http://qomefarda.ir/News/item/28454 |