پیامبران خدا و اوصیاء ایشان قافله سالار این گروهند. آنان در تاریخ بشریت، جلودار روشنی و آگاهی بوده و در رشد و اعتلای ارزشهای الهی و اخلاقی برترین مرتبه را به خود اختصاص دادند. عقلها را برانگیختند و مردم را از سستی و رخوت، جهل و نادانی به تلاش و تفکر و ایمان فرا خواندند و سر خویش بر سرِ این هدف نهادند.
عالمان دین هم ادامه دهندگان این راهند،، آنان نیز بسان پیامبران، در راه هدایتگری و نبرد با جهل و نادانی و فساد و بیدینی گام نهادند و مشعل فروزان هدایت را به دست گرفته و راه پر پیچ و خم تاریخ را در برابر مردمان روشن نمودند. آنان، در راه رساندن پیام رسولان خدا و گسترش مرام خاتم پیامبران، تمام توان خویش را به کار گرفتند و آن را از تمام آفتها و گزندها مصون داشتند و از رنج و بلا نهراسیدند و در این راه، فقر و غربت و بیماری و تبعید و اسارت و شهادت، آنان را از هدف خود باز نداشت. آنان مصداق روشن گفتار حضرت ابوعبدالله الصادق (ع) هستند که فرمود: فانّ فینا اهل البیت فی کل خلفٍ عدولاً ینفون عنه تحریف الغالین و انتحال المبطلین و تأویل الجاهلین» (همانا در میان ما اهل بیت، در هر زمان جماعتی از عدالت پیشگان هستند که نفی میکنند از علم، تحریف غلو کنندگان (در دین) و انتحال مبطلین (بدعت گذاران) و تأویل جاهلین (آیات و اخبار متشابه را).
یکی از آن مردان نامی میدان علم و پهلوانان پهنة دانش، فقیه اهلبیت عصمت و طهارت (ع) حضرت آیتالله سید محمد علی علوی حسینی گرگانی است.
خاندان
پدر بزرگوارشان، مرحوم آیتالله حاج سید سجاد علوی گرگانی[۱]، بزرگترین شخصیت علمی منطقه «گرگان و دشت» و از مشهورترین علمای استان مازندران به شمار میرفت. آوازهاش و نفوذ کلمهاش در شهرهای گرگان، گنبد، کردکوی، علی آباد کتول و دیگر شهرها طنین افکن بود و مردم مسلمان – از شیعه و سنی – مرید ایشان و گوش به سخن او بودند و در حل مشکلات دینی و اجتماعیشان، و رفع اختلافات محلی و طائفی، و زندگی روزمرهشان (از عقد و نماز میت و وجوهات و پاسخ به مسائل شرعی) رو به سوی وی میآوردند.
ایشان، در سال ۱۳۲۲ق، در روستای «النگ» – از توابع گرگان – به دنیا آمد. پدرش آقا سید قاسم حسینی، مردی دائم الذکر و متهجد و مؤمن و متدین و مورد توجه مردم روستا بود که تا ۶۰ سالگی، فرزنددار نشده بود و با توسلات و ادعیه فراوان، خداوند این پسر را در سنین کهولت به او بخشید و پس از چند سال هم، پدر و مادرش هر دو به فاصله سه روز از دنیا رفتند و سرپرستی او را حاج ملا محمد هاشم کبیر – عالم بزرگ منطقه کردکوی – بر عهده گرفت و مقدمات و ادبیات و بخشی از سطوح را به او آموخت.
این عالم وارسته در سال ۱۳۴۰ق، از کردکوی به گرگان مهاجرت کرد و با اقامت سه ساله در مدرسه صالحیه، بخشی دیگر از علوم دینی را نزد آقا شیخ عبدالصمد استرآبادی فرا گرفت.
در سال ۱۳۴۳ق، رهسپار مشهد مقدس شد و با کوشش بسیار در دروس حضرات آیات: میرزا مهدی اصفهانی، فاضل بسطامی (صاحب فردوس التواریخ)، حاج ملا هاشم خراسانی (صاحب منتخب التواریخ)، میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری حاضر شد و بهرههای فراوان برد.
در سال ۱۳۴۸ق، برای ارتقای بنیه علمیاش رهسپار حوزه علمیه قم شد و در دروس آیات عظام: حاج شیخ عبدالکریم حائری، حاج شیخ ابوالقاسم قمی، حاج شیخ محمد علی حائری قمی، حاج میرزا محمد فیض قمی، حاج شیخ محمد علی حائری قمی حاضر شد و این درسها را با آیت الله حاج سیدرضا بهاء الدینی مباحثه میکرد و همزمان به تدریس ادبیات و سطوح هم میپرداخت (که از جمله در سال ۱۳۵۳ق، به توصیه استاد بزرگوارش آیتالله حائری، رهسپار نجف اشرف شد و ضمن تحصیل در محضر مقدس آیات عظام: سید ابوالحسن اصفهانی، میرزای نائینی، آقا ضیاء عراقی، شیخ محمدکاظم شیرازی و شیخ محمد حسین غروی اصفهانی، به تدریس سطوح عالیه پرداخت که بسیاری از فضلای نجف و آقا زادگان علما و مراجع نجف از شاگردان او بودند. برخی از آنان عبارتند از:
حاج میرزا علی محدث زاده و حاج میرزا محسن محدثزاده (فرزندان ثقة الاسلام حاج شیخ عباس قمی، که به تقاضای مرحوم محدث قمی از ایشان، شروع به تدریس شرح لمعه برایشان کرد)، حاج شیخ محمد ابراهیم بروجردی و شهید حاج شیخ مرتضی بروجردی (فرزندان آیتالله حاج شیخ علی محمد بروجردی) شهید نواب صفوی، سید محمد مهدی موسوی خلخالی، سید علی شمسالمحدثین، سید محمد کاظم حسینی سرابی، سید محمد موسوی خرمشهری و شیخ عبدالحسین واعظ خراسانی.
وی، پس از ۱۲ سال اقامت در نجف، در سال ۱۳۶۵ق بنا به درخواست مردم گرگان از آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی، و دستور ایشان روانه ایران شد و مدتی در حوزه علمیه قم رحل اقامت افکند و به تدریس سطوح عالیه پرداخت، که از جمله شاگردان نامبرده در قم مرحوم آیت الله حاج سید مصطفی خمینی و آیت الله حاج آقا شهاب اشراقی و شیخ صادق خلخالی بودند.
اما با درخواست مکرر مردم متدین گرگان از آیت الله العظمی بروجردی و دستور معظمله، در ۱۳۶۶ق، رهسپار گرگان شد و به اقامه جماعت (در مسجد جامع گرگان) و تدریس (در مدرسه عمادیه) و بنای مساجد و تعمیر حسینیهها و امامزادگان و تفسیر قرآن (که چهار دوره، تفسیر آن را به پایان برد) و حل و فصل امور و گرهگشایی از کار مردم پرداخت. او از همه مناصبی که در حوزة علمیه قم، در انتظارش بود صرف نظر کرد و بیش از چهل سال عمر خویش را مصروف خدمت به دین و مردم کرد.
برخی از شاگردان ایشان در گرگان، عبارتند از:
سید محمد علی علوی گرگانی، سید محمد حسن علوی، سید کاظم نور مفیدی، مرحوم استاد محمدتقی دانش پژوه، سید حبیب الله طاهری گرگانی، سید علی رئیسی گرگانی و سید محمد حسین علوی.
در پی تلاشهای آن فقیه بزرگوار، جشنها و سوگواریهای مذهبی، ایام عاشوا و فاطمیه و جشنهای نیمه شعبان احیاء شد، هیئتهای مذهبی، جلسات قرائت و تفسیر قرآن، مساجد و حسینیههای بسیار دائر گردید که برخی از آنها عبارتند از:
مسجد جامع گرگان، مسجد جامع النگ، مسجد ملا علی، مسجد انجمن اسلامی (باغشاه)، مسجد القائم (در خیابان گرگان جدید)، مسجد امیرالمؤمنین، مسجد اسلامآباد، مسجد گرگان پارس، مسجد الرسول، مسجد باغان و مسجد سلمان و از جمله مراقد و حرمهای مطهر امامزادگانی که توسط ایشان، بازسازی شدند عبارتند از:
امامزاده یحیی، امامزاده نور، امامزاده عبدالله، امامزاده بیسر، امامزاده مراد بخش، امامزاده نه تن، امامزاده محسن و امامزاده ابراهیم (در النگ).
حافظهای قوی و شگفت داشتند و بسیاری از متون، همچون: قرآن مجید، ادعیه بسیار (کمیل و ندبه و صباح و ابوحمزه) الفیه ابن مالک، منظومه سبزواری را از حفظ داشتند. در پیشبرد انقلاب اسلامی در گرگان نقش بسیار داشتند و در تمام راهپیمائیهای قبل و بعد از پیروزی حضور فعال داشتند و دامادش مرحوم آیت الله طاهری گرگانی، نقش رهبری مبارزات را بر عهده داشت که در سال ۱۳۵۷ش، ماهها در تبعید به سر بردند.
وی، در روز دوشنبه ۵ ربیعالثانی ۱۴۰۷ق (۲۴ آذر ۱۳۶۵ش) در ۸۵ سالگی درگذشت و پیکر پاک ایشان پس از تشییع باشکوه و نماز آیت الله آقای سید محمد رضا میبدی، در امامزاده عبدالله به خاک سپرده شد و مرقدشان مزار مردم است.[۲]
والدة آیت الله علوی هم، صبیة مرحوم حجة الاسلام شیخ علی اصغر مؤید الشریعه (شاگرد و محرّر آیت الله سید محمد حجت کوهکمری و داماد مرحوم حجة الاسلام حاج ملا محمود زاهد قمی – نماینده مردم قم در اولین دوره مجلس شورای ملی و پدر مرحوم آیت الله حاج میرزا ابوالفضل زاهدی قمی) بوده است.
ولادت
حضرت آیت الله علوی در خرداد ۱۳۱۸ش (بیستم جمادی الثانی ۱۳۵۹ق)، در نجف اشرف به دنیا آمد. این ولادت، موجی از شادی در دل پدرش برانگیخت، چرا که تا آن زمان چند پسر برایش متولد شده اما در همان کودکی از دنیا رفته بودند. و او به ساحت مقدس امیرالمؤمنین علیه السلام متوسل شد و از آن حضرت، درخواست فرزندی عالم و صالح نمود.
رؤیای صادقه
پدرش- آیت الله حاج سید سجاد – شبی در عالم رؤیا، به محضر امیرالمؤمنین علیه السلام مشرف شد و حضرت به او مژده ولادت پسری را در آینده نزدیک داد و از او خواست تا فرزندش را «علی» نام نهد. هنگامی که این پسر به دنیا آمد، او را به نام «محمدعلی» نهادند تا هم رعایت استحباب – نامگذاری اولاد پسر به نام «محمد» – و هم رعایت قولش به امیرمؤمنان شده باشد. پدرش بارها به ایشان میگفت:
«محمد علی! تو با برادران دیگرت فرق خواهی داشت و در آینده به مقامات عالی علمی خواهی رسید، چون تو را با توسل به ذیل عنایت امیرالمؤمنین (ع)، از خدا گرفتهام».
معظمله، در دامان پاک پدر و مادرش – رحمة الله علیهما– پرورش یافت و بسیاری از مسائل دین و خواندن و نوشتن را نزد پدرش آموخت و تکلم زبان عربی را هم در آنجا فرا گرفت. (که هم اینک به زبان عربی با لهجه محلی نجف صحبت میکند).
تحصیلات
حضرت آیت الله علوی، در هفت سالگی (۱۳۶۵ق) همراه پدر بزرگوارش به ایران آمد و نزد ایشان قرآن و حساب و گلستان و پس از آن ادبیات و مغنی و مطول و شرح لمعه را آموخت. در ۱۶ سالگی (۱۳۷۴ق) همراه پدر و گروهی از حجاج گرگانی، به زیارت عتبات عالیات، بیت الله الحرام، مدینه منوره، بیت المقدس، الخلیل (حرم حضرت ابراهیم) و سوریه نائل آمد و در طول مسیر برای کاروانیان به خواندن مناسک و کتابهای دینی میپرداخت. در بازگشت از سفر حج، که کاروانیان به نجف آمدند، مرحوم آیت الله العظمی حکیم به دیدار پدر بزرگوارش آمد و وقتی که از تصمیم معظمله برای اقامت در نجف آگاه شد، به او فرمود:
«اگر ایشان در حوزه علمیه قم به تحصیل بپردازد، بهتر است. چون حوزه قم و اجد دو ویژگی است: فن تدریس و فن سخنوری. شخصی که در آن حوزه تحصیل نماید هر دو را فرا میگیرد، هم درس میخواند و هم درس میدهد و هم به تبلیغ دین میپردازد».
لذا معظمله به قم آمد و در حوزه علمیه قم به تحصیل سطوح عالیه نزد اساتیدی چون حضرات آیات: شیخ مصطفی اعتمادی، (مطوّل) ستوده، (شرح لمعه) میرزا محمد مجاهدی تبریزی (مکاسب) و سید محمد باقر سلطانی طباطبایی (کفایه) پرداخت و این دروس، ۴ سال به طول انجامید.
استادان
ایشان، در خلال تحصیل خویش، در حوزه علمیه قم توفیق یافت از دانش سرشار استوانههای علم و فقاهت توشهها برگیرد و مبانی علمیاش را استوار سازد. آنان عبارتند از:
به سوی نجف
حضرت آیت الله علوی گرگانی در خلال تعطیلات تابستانی حوزه علمیه قم، به مدت هفت سال به نجف اشرف مهاجرت میکردند و در خانه دامادشان مرحوم آیت الله حاج سید حبیب الله طاهری گرگانی اقامت میگزید و به درسهای اساطین نجف مانند آیات عظام: آقای خویی، آقای شاهرودی، میرزا باقر زنجانی و نیز استادش امام خمینی شرکت میکردند و از مستشکلین درس به شمار میرفت.
روزی، پس از درس آیت الله العظمی خویی، معنای روایتی را که از استادش محقق داماد فرا گرفته بود را بازگو کرد. مرحوم آقا پرسید: شما کیستید و از کجا آمدهاید؟ و در درس چه کسی شرکت کردهاید؟
ایشان پاسخ داد: من از قم آمدهام و در درس آیت الله محقق داماد – داماد آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری – شرکت میکنم و این را هم از ایشان فرا گرفتهام.
آقا فرمود: استادتان، واقعا محقق است.
و مرحوم آیت الله شهید حاج میرزا احمد انصاری قمی: که عموی همسر ایشان هم هست – نیز ایشان را به آقای خویی به درستی معرفی کرد که «ایشان از افاضل مدرسین حوزه علمیه قم است و سطوح عالیه تدریس مینماید و داماد برادرم حاج شیخ محمد علی انصاری و فرزند آیت الله حاج سید سجاد علوی گرگانی است».
آیت الله خویی هم ایشان را به منزل خود دعوت نمودند و در آنجا عبای نفیسی به ایشان هدیه دادند.
تدریس
حضرت آیت الله علوی گرگانی، از همان سالهای نخستین تحصیل علوم دینی، به تدریس آموختههای خود پرداخته است. وی، بارها سیوطی و مغنی و مطول: شرح شمسیه و شرح نظام را تدریس کرد و در همان زمان نوجوانی (۱۷ سالگی، ۱۳۷۵ق) حاشیه ملا عبدالله را به نام «رفع کشف الغاشیة عن وجه الحاشیة» شرح نمود.
وی، از سال ۱۳۸۲ق به تدریس سطوح (معالم، قوانین، شرح لمعه و شرح تجرید) پرداخت و به زودی درس شرح لمعهاش – که در زیر گنبد مسجد اعظم تشکیل میشد – یکی از شلوغترین درسهای حوزه علمیه قم شد و دروس رسائل و مکاسب و کفایهاش هم – که در حسینیه ارک برگزار میشد – از پرجمعیتترین دروس حوزه بود. ایشان گاه، روزی چهار درس را تدریس مینمود و به درس اساتیدش هم حاضر میشد.
«معظمله، از فضلاء و مدرسین و اساتید سطوح عالی حوزه علمیه است، که به زیور علم و تقوا و متانت و بزرگواری آراسته است».[۳]
مرحوم حجة الاسلام حاج شیخ محمد علی انصاری هم نوشته است:
«یک روز حضرت حجة الاسلام آقای حاج سید محمد علی علوی – که یکی از افاضل و برجستگان حوزه علمیه قماند – به منزل آمده، گفتند: فلانی! دیشب خوابی یدم. گفتم: بیان فرمائید. گفتند: شب دوشنبه هفده ربیعالاول ۱۳۸۲ – که شب میلاد مسعود حضرت رسول اکرم (ص) نیز میباشد – در عالم رؤیا دیدم که شخصی با صورتی مانند قرص ماه، نورانی، آثار بزرگواری از رخسارشان هویدا بود، با لبانی متبسّم و چهرهای گشاده مرا مخاطب فرموده، نزدیکشان رفتم. صفحه بسیار زیبا و بزرگی را که در آن مطالبی به نظم و نثر نوشته شده بود، به من دادند و فرمودند:
«این هم مال خودت باشد».
و آن کارت، حاوی عکس ضریح حضرت امیرالمؤمنین (ع) بود که من در پای آن به خواندن زیارت امین الله مشغول بودم».[۴]
(این خواب، نشانگر موقعیت والا و درجات عالیه ایشان در آینده بوده است، که این خواب و تعبیر نویسنده دربارة ایشان درست درآمد و سی سال بعد، معظمله، یکی از مراجع تقلید شیعه شد).
استاد، در سال ۱۴۰۵ق، به امر آیت الله حاج آقا مرتضی حائری و درخواست گروهی از شاگردان درس مکاسب و کفایهاش تدریس خارج فقه و اصول را آغاز کرد و در حدود ۳۰ سال تدریس خارج، کتابهای طهارت و زکات و دو دوره اصول را به پایان برده و اکنون به تدریس کتاب صلاة، اشتغال دارد.
شیوه تدریس
درس معظمله، از ملاحت گفتار، تتبع اقوال و دقت و بررسی آنها، تحقیق مبسوط در روایات (فقه الحدیث) و جمع بین اخبار متعارض و بررسی رجال حدیث برخوردار است. ایشان، با نظر افکندن در کتابهای متداول (جواهر و مستمسک و مصباح الفقیه و مدارک و مستند العروه و مستند الشیعه) و غیر متداول (مناهج و غنائم الایام میرزای قمی، وسیلة المعاد فی شرح الارشاد ملا اسماعیل عقیلی نوری، جامع المدارک آیتالله خوانساری) و نقد و بررسی آنها و کاویدن ادله، سرانجام قولی را برمیگزیند. ایشان، در درس به شاگردانش میدان میدهد، سخن آنها را با دقت گوش میکند و پاسخ اشکالشان را میدهد. از آنان سؤال میکند و ایشان را به تفکر و پاسخ دادن فرا میخواند، از شاگردان سخت کوش خود به شایستگی تقدیر به عمل میآورد و بر فراز منبر تدریس، از آنان احترام مینماید.
ایشان، در خلال درس نیز به ذکر مطالب مناسب از تاریخ و تفسیر و رجال و مواعظ و نصایح پرداخته و درسشان، آمیزهای از مطالب ارزشمند و گرانقیمت است که نتیجه سالیان فراوان مطالعات و تجربیات بسیار معظمله میباشد. نیز در روزهای چهارشنبه به شرح حدیثی از فرمایشات پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم میپردازد و اگر روزی چهارشنبه تعطیل باشد، این کار را در روز پیشین انجام میدهد و از این رهگذر، شرح وصایای پیغمبر (ص) به علی (ع)، ابوذر و عبدالله بن مسعود را به پایان رسانیده است.
تبلیغ دین
قرآن مجید، یکی از وظایف فقیهان را انذار مردم و تبلیغ رسالات الهی برمیشمرد (الذین یبلّغون رسالات الله ویخشونه ولا یخشون احداً الا الله) آیه شریفه «نَفْر» هم وظیفه یکایک عالمان را تعیین نموده و آن «ابلاغ تکلیف» است. «فلو لانفر من کل فرقة طائفة لیتفقهوا فی الدین وَلِیُنذِرُوا قومَهم اذا رجعوا الیهم لَعَلَّهُمْ یحذرون».
حضرت آیت الله علوی هم برای ادای وظیفه، از همان اوان طلبگیاش به تبلیغ دین پرداخت و سالیان فراوان در ایام ماه مبارک رمضان و محرم و صفر بر مسند وعظ و ارشاد تکیه زده و هزاران نفر را با بیان شیوا و سخنان زیبایش، از سرچشمة فیض علوم اهلبیت (ع) سیراب نموده و این شیوه پسندیده – حتی پس از مرجعیت معظمله – تاکنون ادامه دارد. ایشان، در ماه رمضان (ظهرها) و ایام محرم (شبها)، در مسجد جامع گرگان، به منبر میرود و هزاران نفر از اطراف و اکناف – با وسائل گوناگون – خود را به پای منبر و نماز ایشان میرسانند و مستفیض میگردند.
ایشان، به جز این ایام، سالیان فراوان، قبل از رسیدن به مرجعیت (۱۸ سال متمادی)، در گرما و سرما، در تابستان و زمستان، هر پنجشنبه و جمعه به تهران میرفتند و در مسجد فاطمیه (خیابان هفده شهریور جنوبی) سخن میگفتند و در آنجا هیئت وحدت فاطمیه و صندوق قرض الحسنه آن را هم تأسیس نمودند و همزمان به تدریس شرح منظومه و شرح تجرید و اصول اعتقادات به گروهی از اساتید دانشگاه و دانشجویان محترم میپرداختند.
معظمله، یکی از چهرههای مشهور علم و تقوا و فقاهت در حوزه علمیه قم بوده و در زمان مرجعیت آیات عظام و مراجع تقلید پیشین، چشمهای بسیاری به سویش دوخته شده بود. حتی، پس از وفات پدر بزرگوارشان – که ایشان به محضر مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی رفته بودند – مرحوم آقا به ایشان فرمودند: مبادا شما به گرگان بروید، وظیفه شما ماندن در قم و درس و بحث است و پس از دیدن کتاب فقهیشان، معظمله را به چاپ و
نشر این کتاب تشویق و ترغیب فرمودند. پس از ضایعة وفات آنان بود که بسیاری از مردم مؤمن و متدین – به ویژه اهالی مازندران – از ایشان تقاضای رساله عملیه نمودند و معظمله در سال ۱۴۱۲ق، فتاوای خویش را در اختیار همگان قرار دادند – که به زبانهای عربی و اردو هم ترجمه شد – و هماینک دفاتر ایشان در شهرهای مختلف و سایت معظمله، پاسخگوی مسائل شرعی مؤمنان است.
رفتار و کردار
حضرت آیت الله علوی را همگان به تواضع و فروتنیاش میشناسند، او، با اینکه سنین کهولت را سپری میکرد، اما خود، حتی المقدور در را به روی میهمانان میگشودند، در مقابل آنان دست به سینه میگذاشتند و با فروتنی مینشستند خود ایشان میفرمود:
«در سالهایی که به تهران میرفتم، روزی خیاط سرکوچه – که همیشه داخل مغازهاش میشدم و با او سلام و احوالپرسی میکردم – پیش من آمد و گفت: حاج آقا! من میخواهم مسلمان بشوم.
گفتم: مگر تو چه دینی داری؟
گفت: من یهودی هستم، اما این اخلاق شما مرا جذب کرده و این تواضعتان، مرا گرفته است. و همان جا مسلمان شد».
ایشان مقید به نماز اول ماه و غسل روز جمعه و اغسال مستحبی دیگر و ادعیه شب و روز جمعه بودند و هر روز برای دیدار مردم با ایشان، یک ساعت و نیم پیش از ظهر و پیش از مغرب، در دفتر، مینشستند.
حمایت از نظام
حضرت آیت الله علوی گرگانی، در پیش از انقلاب در راهپیمائیهای طلاب و فضلای حوزة علمیه قم همواره شرکت داشت و پس از پیروزی انقلاب هم، از سوی حضرت امام به عضویت «دادگاه عالی قم» درآمد و بسیاری از پرونده های سخت و مشکل قضایی را به سرپنجه تدبیر علم خود، رسیدگی کرد و برای شرکت در جبهههای نبرد حق و دفاع مقدس، چند بار جلسه درس خود را تعطیل نمود و خود همراه با شاگردانش به جبههها شتافتند.
پس از وفات حضرت امام، بیشترین حمایتها را از نظام جمهوری اسلامی و رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنهای به عمل آورده و در سخنرانیهای عمومی و دیدار اقشار مختلف با ایشان، از مواضع حکیمانه رهبری تقدیر نموده و همگان را به اطاعت از ایشان و تقویت معظمله، توصیه مینمود.
تألیفات
– ایشان دارای تألیفات متعدد چاپی و خطی (در حدود ۶۰ جلد) است، که عبارتند از:
الف) آثار چاپی:
این اثر مورد تشویق و تقدیر مرحوم آیتالله العظمی گلپایگانی قزاز گرفته بود و به اصرار ایشان به چاپ رسید.
ب) آثار غیر چاپی:
۱- المناظر الناظرة (از جلد ۲ تا جلد ۲۰: شامل کتابهای: طهارت (۶ ج)، صلاة (۹ ج) و زکات (۵ ج).
۲- لئالی الاصول (۴ جلد مباحث: ادامه اصول عملیه، تعادل و ترجیح و اجتهاد و تقلید)
۳- القواعد الفقهیة (قاعدههای: ضمان، لاضرر، تقیه، عدالت، میسور و اصالة الصحة)
۴- رساله در فروع علم اجمالی
۵- تعلیقه بر وسیلة النجاة
۶- تعلیقه بر منهاج الصالحین
۷-زبدة اللئالی – خلاصه لئالی الاصول.
۱۹_ مجموعه اجازات، اعلامیهها و بیانیهها.
آثار ماندگار
رسول معظم و نبی مکرم پیامبر اکرم (ص) فرمود:
«اذا مات ابن آدم انقطع عمله الاعن ثلاث: صدقة جاریة و ولد صالح یستغفر له و ورقة علم ینتفع به الناس» – هنگامی که فرزند آدم بمیرد عملش به پایان میرسد مگر از سه چیز (که برایش باقی هستند): چیزهایی که خیرش جاری است (مانند مساجد و مدارس)، فرزند پاک و شایستهای که برای پدر استغفار کند و کتابی که مردم از آن بهرهمند شوند. و استادِ ما – به شکرانه خداوند – دارای هر سة آن است: هم تألیفات و هم مؤسسات خیریه و هم فرزندان شایسته. ایشان، علاوه بر اجازه مصرف بخشی از وجوه شرعیه برای احداث مساجد و حسینیهها، خود نیز در بنیاد چند مؤسسه عام المنفعة اقدام فرموده است. که عبارتند از:
فرزندان
معظمله در شعبان المعظم ۱۳۸۰ق، با صبیة ادیب نامی قم، شاعر اهل بیت، شارح و ناظم نهجالبلاغه مرحوم حجة الاسلام حاج شیخ محمد علی انصاری قمی[۶] قمی پیوند نمود، که فرزندانش عبارتند از حجج اسلام:
[۱] . ناصرالدین انصاری، اختران فقاهت، ج ۲، ص ۳۳۹ – ۳۴۸ و شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج ۶، ص ۴۱۳ – ۴۱۵.
همو، آثار الحجة، ج ۲، ص ۳۴۲.
ریحان یزدی، آینه دانشوران، ص ۲۷۲.
[۲] . شرح مفصل زندگی او را ببینید:
ناصرالدین انصاری، اختران فقاهت، ج ۲، ص ۳۳۹ – ۳۴۸.
[۳] . گنجینه دانشمندان، ج ۲، ص ۲۰۶. وی، این مطلب را در سال ۱۳۵۰ش، نگاشته است.
[۴] . محمد علی انصاری، دیوان اشعار (مقدمه)، ص «یه». ایشان این مطلب را در سال ۱۳۴۲ش، یعنی ۲۴ سالگی آیتالله علوی، نگاشته است (رعایت ادب و احترامِ نسبت به معظمله را بنگرید).
[۵] . این مسجد بزرگ – که در نوع خود بینظیر است – در سال ۱۳۵۰ ش (۱۳۹۰ق) ساخته شد و ماده تاریخ ساختمان آن را، پدرم – مرحوم حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد علی انصاری قمی، چنین سرود:
این مسجد اعظم که درش بر همه باز است از همت مردان خدا طی شد و تاریخ |
ستوار چو کعبه، که در مُلک حجاز است تا روز جزا قبلهگه اهل نماز است. |
لینک مطلب: | http://qomefarda.ir/News/item/32288 |