سوال اساسی در این باره آن است که مولفه ها، منشأ و عناصر قدرت خیره کننده این شرکت ها در حکمرانی فضای مجازی در سطح جهانی چیست؟ در پاسخ باید گفت مولفه ها و عناصر قدرت افزای در عرصه حکمرانی فضای مجازی را می توان به صورت کلی به دو دسته تقسیم کرد: اول مولفه های سیاستی و مولفه های فناورانه و نوآورانه. طبق یافته های تحقیقاتی فناوری هایی مثل هوش مصنوعی، اینترنت اشیاء، کلان داده ها و رایانش ابری از مولفه ها و عناصر قدرت غول های فناوری اطلاعات محسوب می شود. اما مهم تر از مولفه های فناورانه و نوآورانه، مولفه اقتصاد سیاسی و روح سرمایه داری حاکم بر این شرکت ها است که در قالب دیپلماسی شرکتی از سوی پلتفرم ها دنبال می شوند که شامل دو مولفه مهم است:
1- ادغام
مهمترین رویکرد پلتفرم ها و سایر شرکت های بزرگ که از سوی ناظران در سال های اخیر رصد شده، موضوع ادغام هر چه بیشتر آنها در یکدیگر بوده است. برای مثال بر اساس گزارش دنیس هارن و جاناتان تپر، غول های ارتباطی (گوگل، مایکروسافت، آمازون، اپل و فیس بوک یا متا) در طول ده سال گذشته کنترل حدود 500 شرکت بزرگ و کوچک دیگر را به دست گرفته و با خود ادغام کرده است. ادغام خود در سه سطه صورت می گیرد: ادغام افقی (مالکیت شرکت هایی با محصولات مشابه)، عمودی (مالکیت مراحل مختلف تولید و توزیع محصول) و مورب (مالکیت متقابل مشاغل مختلف)
2- انحصار
مهمترین خروجی ادغام های سه گانه، ایجاد انحصار است که خود نیز به سه صورت ایجاد می شود: انحصار تک قطبی (اینکه یکی از پلتفرم ها به تنهایی انحصار همه جانبه یک محصول و خدمات را در اختیار داشته باشد)؛ انحصار دو قطبی (اینکه دو پلتفرم بتوانند انحصار یک محصول یا خدمات را با یکدیگر به دست آورند)؛ انحصار چند قطبی (اینکه بیش از دو پلتفرم بتوانند از طریق مکانیسم هایی انحصار یک محصول یا خدمات را به دست آورند.)
مرگ رقابت؛ ویژگی ذاتی نظام سرمایه داری در حکمرانی فضای مجازی
در سال های اخیر مولفه های ادغام و انحصار به صورت موازی از سوی این پلتفرم ها و شرکت ها دنبال شده است. از نگاه این پلتفرم ها، در حکمرانی فضای مجازی، رقابت مختص بازندگان است و تنها حوزه هایی ارزش سرمایه گذاری دارند که دارای نوعی انحصار هستند. لذا ادغام های صورت گرفته نیز حول محور انحصارها متمرکز می باشد. البته باید در نظر داشت که منتقدان دو فرایند ادغام و انحصار گری پلتفرم ها را عامل مرگ رقابت به عنوان مهمترین وجه ممیزه و ویژگی ذاتی نظام سرمایه داری می دانند. در این باره تحقیقات نشان می دهد چشم انداز روشنی از آینده پلتفرم ها، به خصوص با توجه به سرعت زیادی که آنها به سوی ادغام و انحصار گام برمی دارند وجود ندارد.
این مساله از آنجا حائز اهمیت است که از منظر حاکمیت ملی کشورها دو موضوع مهم در ارتباط با نقش و جایگاه پلتفرم ها برجسته می شود: اول) با توجه به سرعت روبه رشد پلتفرم ها، تصور آینده ای که این پلتفرم ها تمامی تعاملات مرسوم در ساختارهای سیاسی کلاسیک اعم از انتخابات، اقتصاد، فرهنگ و رسانه، کسب و کار، سلامت و پزشکی را رقم بزنند یا دستکم تحت تاثیر قرار بدهند دور از ذهن نیست؛ دوم) حاکمیت گریزی پلتفرم ها، منافع تجاری و اقتصادی سرمایه های خصوصی آنها، محرمانه بودن ظاهری آنها، هوش مصنوعی، واقعیت دیجیتال و اکوسیستم کاملا به هم وابسته ای در ساختار اجتماعی جوامع قرن 21 ایجاد می کند که دیگر با مکانیسم های سنتی و قدیمی قابل مدیریت نیست. از این رو در اثر ورود پلتفرم ها به ساختار نظام های اجتماعی جوامع، ساختار کلان سیاسی و تمامی ابعاد و مولفه های آن به یکی متزلزل ترین بخش ها از لحاظ آمادگی کشور برای مواجه با بحران های سایبری تبدیل شده است.
لینک مطلب: | http://qomefarda.ir/News/item/33134 |