در روزهای اخیر رژیم صهیونیستی عملیاتی تجاوزکارانه و ددمنشانه را علیه غزه آغاز کرد که در نتیجه آن صدها فلسطینی به خاک و خون کشیده شدند.
صهیونیست‌ها این تجاوز را به بهانه هدف قرار دادن فرماندهان میدانی جنبش جهاد اسلامی آغاز کردند و بار دیگر در جنایتی خونبار ده‌ها فلسطینی اعم از زنان و کودکان بی گناه را قتل عام کردند.
کودک کشی خوی صهیونیست‌ها در جنگ‌های اخیر علیه غزه بوده که در جنگ اخیر نیز به خوبی نمایان شد و در این جنگ ۶ کودک فلسطینی به شهادت رسیدند.
کمی آن‌سوتر، در کرانه باختری نیز شرایط فرق چندانی با نوار غزه ندارد. این روزها کرانه باختری نیز صحنه تجاوزات رژیم صهیونیستی البته به روش‌های دیگر است.
یورش‌های مکرر، بازداشت گسترده فلسطینی‌ها، تخریب منازل آنها در کنار شهرک سازی نفس مردم کرانه باختری را گرفته است.
سوالی که ایجاد می‌شود این است که هدف رژیم صهیونیستی از این اقدامات چیست و چرا آنها در این برهه زمانی آنها تجاوزات خود را شدت بخشیده اند؟
تحلیلگران مسائل منطقه سه دلیل عمده را برای این رخدادها تعریف می‌کنند که بشرح زیر است:
نخست اینکه؛ با نزدیک شدن به زمان انتخابات پارلمانی رژیم صهیونیستی در اول نوامبر ۲۰۲۲ (تا دو ماه دیگر)، رقابت میان جریان‌های راستگرای این رژیم برای برتری جویی بر رقبا افزایش پیدا کرده است.
در این میان «یائیر لاپید» نخست وزیر تازه به دوران قدرت رسیده رژیم صهیونیستی، با توجه به اینکه سوابق نظامی ضعیفی دارد تلاش دارد این مساله را به جامعه صهیونیستی بقبولاند که قدرت اتخاذ تصمیم آغاز جنگ را دارد. براین اساس، می‌توان علت تجاوز اخیر نظامی علیه رژیم صهیونیستی علیه غزه را در این مساله جستجو کرد.
دوم اینکه؛ به اعتقاد کارشناسان سران صهیونیست در نشست‌های پشت درهای بسته خود به این نتیجه رسیدند که ایران دشمن اصلی و اساسی آنها در برهه پیش رو خواهد بود. براین اساس، تصمیم سازان صهیونیست حمله به مناطق نفوذ ایران در منطقه را در دستور کار خود قرار دادند تا از این طریق نفوذ ایران را تضعیف کرده و این کشور را وادار به عقب نشینی کنند.
براین اساس، دور جدید حملات رژیم صهیونیستی با تمرکز بر گردان‌های قدس شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی فلسطین که روابط نزدیکی با ایران دارد، آغاز شد. جالب توجه اینکه در کرانه باختری نیز عملیات‌های ترور و بازداشت رژیم صهیونیستی بر رهبران سیاسی و نظامی جنبش جهاد اسلامی متمرکز بود.
نکته مهم اینکه جنبش جهاد اسلامی در ماه‌های اخیر با توجه به حضور گسترده جغرافیایی در مناطق مختلف کرانه باختری، نقش بسیار مهمی در عملیات‌های شهادت طلبانه علیه رژیم صهیونیستی در عمق اراضی اشغالی ایفا می‌کرد. بر همین مبنا صهیونیست‌ها از این جنبش فلسطینی کینه به دل گرفته و تلاش داشتند در فرصت مناسبی اقدام به عقده گشایی نمایند.
سوم اینکه؛ این تجاوز ددمنشانه و خوی وحشیگری رژیم صهیونیستی، نشان داد که زخم صهیونیست‌ها که در پی نبرد سیف القدس ایجاد شده همچنان باز باقی است. ایجاد جبهه مشترک میان گروههای فلسطینی و ملت فلسطین از غزه گرفته تا قدس، کرانه باختری و اراضی اشغالی ۱۹۴۸ به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای نبرد سیف القدس محسوب می‌شود.
بر همین مبنا، رژیم صهیونیستی در تجاوز اخیر خود تلاش کرد که با هدف قرار دادن یک گروه فلسطینی در غزه، وحدت صف گروههای فلسطینی را با مشکل مواجه کند. اما تحولات روزهای پس از آغاز درگیری نشان داد که این هدف محقق نشده است، در واقع گروههای فلسطینی با اقدامی هماهنگ بار دیگر عمق اراضی اشغالی را هدف قرار دادند. در بخش مردمی نیز رژیم صهیونیستی نظامیان خود را جهت سرکوب همبستگی با غزه در کرانه باختری و اراضی اشغالی ۱۹۴۸ به حالت آماده باش کامل درآورده بود. گزارش‌های واصله درباره آماده شدن مردم کرانه باختری، قدس و اراضی اشغالی ۱۹۴۸ جهت برگزاری تظاهرات گسترده و درگیر شدن با نظامیان صهیونیست، از عواملی بود که باعث شد صهیونیست‌ها با توسل به میانجیگران منطقه‌ای برای برقراری آتش بس به دریوزگی بیافتند.
بررسی سوابق گذشته و آمادگی ملت و مقاومت فلسطین در صحنه به خوبی بیانگر این واقعیت است که رژیم صهیونیستی نتوانسته اهداف سه گانه خود را از تجاوزات اخیر علیه غزه و کرانه باختری محقق کند. بر این اساس، تحولات اخیر به منزله دست و پا زدن بیشتر این رژیم در مشکلاتی است که از همه جهت آنها را احاطه کرده است. معضلات درونی در بخش‌های امنیتی، سیاسی و اجتماعی رژیم صهیونیستی آن چنان عمیق شده که برخی تحلیلگران صهیونیست نیز دم از روزهای آخر خود می‌زنند. شاید صهیونیست‌ها تلاش داشتند با این تجاوز جدید تنفس مصنوعی برای خود ایجاد کنند تا از این معضلات فرار کرده و راهی برای خروج پیدا کنند اما مقاومت ملت و گروههای مبارز فلسطینی بار دیگر آنها را سر جای خودشان نشاند، تا معضلات آنها وخیم‌تر از قبل شود.
