اما در میان این قشر برخی دارای ویژگیهایی هستند که نسبت به بقیه متمایز و متفاوت هستند. این افراد بدون تسلیم شدن در برابر شرایط، تلاش خود را افزایش داده و به موفقیتهای خیره کنندهای دست یافتهاند.
منصور تاریوردی دانشجوی روشندلی است که قلبی آسمانی و باوری عمیق دارد و با وجود مشکلات و موانع همه تلاشش را معطوف به رسیدن به اهداف خود کرده است. او دانشجوی کارشناسی ارشد در رشته حقوق است که در آزمون تخصصی وکلا هم شرکت کرده و پذیرفته شده و در آینده نزدیک، به عنوان وکیل خدمت خود به جامعه را آغاز میکند. گفتوگویی با این جوان نخبه و پرتلاش داشتیم که در ادامه میخوانید.
فارس: سلام علیکم. ضمن تشکر از وقتی که در اختیار ما گذاشتید، لطفا خودتان را معرفی کنید و بفرمایید مشکل نابینایی شما چطور اتفاق افتاده است؟
با سلام، من منصور تاریوردی هستم، دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق خصوصی دانشگاه تهران که هماکنون ۲۶ سال سن دارم. مشکل نابینایی از ابتدای تولد، همراه من و برادر دوقلویم بوده و به صورت مادرزادی بوده است.
*شما یک فرد فعال و موفق در جامعه هستید، چگونه شما برای فعالیتهای خودتان با مشکل نابینایی کنار آمدید و اساسا این مشکل باعث توقف شما در جریان زندگی نشد؟
سوال خوبی پرسیدید؛ اما جواب این سوال بستگی به نگاه هر کسی نسبت به زندگی دارد که چه هدفی را در زندگی دنبال میکند و نسبت به هدف، تا چه اندازه تلاش میکند. به نظر من این هدف هست که ما را به تلاش وا میدارد و باعث میشود تا ما تلاش کنیم و برای رسیدن به هدف، نهایت تلاشمان را داشته باشیم. در حقیقت نگاه ما نسبت به زندگی میتواند مشکلات را برای ما آسان کند، تا مبادا تسلیم آن شویم.
* آیا شرایط جامعه مانند جامعه نگاهها و حرفهای مردم، کمک نکردن مسئولین، امکاناتی که برای شما فراهم نیست، باعث عقب ماندن شما و دور شدن شما از اهدافتان نشد؟
ببینید نگاه مردم در جای خودش مهم است؛ اما نباید نگاه منفیِ برخی از مردم، در اهداف ما تاثیر بگذارد و از تلاش دست بکشیم یا کوتاه بیایم. طبیعی هست که امکانات ما نسبت به شرایطی که داریم محدود است؛ اما ما با این محدودیتها بزرگ شدیم و البته این انتظار را از مسئولان داریم که در جهت رفع مشکلات تلاش بیشتری داشته باشند.
* آیا امکانات آموزشی در سطوح عالی جهت تحصیل روشندلان به اندازه کافی موجود هست؟
امکان حضور در دانشگاه فراهم است اما به طور تخصصی متاسفانه برخی منابعی که مطالعه میکنیم بهروز نیستند. برای حل این مشکل، تولید «کتابهای گویا» خیلی میتواند به ما نابینایان کمک کند تا مثل سایر افراد بتوانیم از بهروزترین کتابهای مورد نیازمان استفاده کنیم.
*برای رسیدن شما به این سطح از تحصیلات چه کسانی از خانواده در این مسیر مشوّق شما بودند و به شما کمک کردند؟
از همان ابتدای کودکی حمایت پدر و مادرم که در واقع همیشه مشوّق و پشتیبان من بودهاند، کمک بزرگی به من کرده است و مدیون و ممنون آنها هستم. بعد هم موضوع اعتماد به نفس و توکل به خدا که در همه امور مد نظر داشتهام.
* وقتی با یک مشکل بزرگ ناشی از شرایط نابینایی مواجه میشوید، آیا تابه حال به خدا گلایه کردید، طوری که با خودتان بگوئید خدایا چرا من؟
موقعی که سنّ من پایینتر بود و بچه بودم، شاید این حسّ سراغ من میآمد؛ ولی اساسا شخصیت من انسانی مثبتاندیش است. یعنی نه اینکه مشکلات را نمیبینم؛ اما باور دارم که برای هر مشکلی یک راه حلّی وجود دارد. در واقع در هر مشکل و شکستی، فرصتهایی نهفته است که ما باید پیدا کنیم و از آن استفاده کنیم. اصولا من خودم را خیلی درگیر این مسائل نمیکنم که بنشینم و به این مشکلات فکر کنم، یک راه حل پیدا میکنم و سعی میکنم مشکل را حل کنم.
* شما یک جوان هستید که قطعا برای زندگی و آینده خودتان برنامههای زیادی دارید. به عنوان یک جوان ایرانی اگر بخواهید یک جمله خطاب به جوانهایی مثل خودتان و سایر جوانها در این سن و سال عنوان کنید، چه میگویید؟
جمله من خطاب به جوانهای مثل خودم این است که در زندگیشان حتما هدف مشخصی داشته باشند و نقطه موفقیت خود را تعیین کنند. در کارهای خود مانند تحصیل هم در راستای همان هدف، تلاش کنند تا ان شاءالله خدا هم بهترینها را برایشان رقم بزند و مطمئن باشند خدا پشتیبان آنهاست.
*با این توصیف، مهمترین هدف یا آرزوی شما در زندگی و فعالیتهای اجتماعی که دارید، چیست؟