بعد از مدت زمانی به همراه خانواده عازم قم شد.
بعد از اتمام تحصیلات راهنمائی وارد دروس دبیرستانی شد. او درضمن تحصیلات وظیفه خود را چنین دانست که به جبهه برود. او با دیدن دوره امدادگری از نجفآباد عازم جبهه حق علیه باطل شد و باز دوباره از شیراز عازم جبهه حق علیه باطل شد و در بهداری لشکر علی ابن ابیطالب (ع) مشغول فعالیت شد.
سرانجام حسن ابوالقاسمی این جوانمرد بزرگ در عملیات غرورآفرین والفجر ۸ در اواخر سال ۱۳۶۴، به شهادت رسید.
مزار این شهید والامقام در گلزار شهدای علی بن جعفر قم است.
فرازی از وصیتنامه شهید حسن ابوالقاسمی نجفآبادی را میخوانید؛
پروردگارا برای چندمین بار وصیتنامهام را مینویسم و باز عرض میکنم.
در حدود پنج سال است از جنگ تحمیلی ایران و عراق میگذرد و در این مدت طولانی که در دو جبهه هم در سنگر مدرسه و هم در سنگر جبهه جنگ مقابل دشمن شهید نشدم، بهترین دوستان و بهترین رفقای همسنگر و هممحلهام به شهادت رسیدند.
ما از قافله عقب ماندیم. در من شکی نیست که تابهحال لیاقت شهادت را نداشتم؛ چون انسان شهید میشود و مورد قبول خداوند قرار میگیرد، نه اینکه بهخاطر اموال و مورد قبول مردم.
به نام خدا
به نام کسی که همه چیزم از اوست. زندگی و زندهماندن و ستارگان آسمان و زمین و تمام موجودات از آن اوست.
خدایا زبانم را در راستگویی مثل زبان ابوذر، اسلحهام را تیزتر و کوبندهتر مثل شمشیر مالکاشتر، بر قلب صدام و ابرجنایتکاران و دشمن اسلام و استقامتم را در مقابل دشمن مانند میثم تمار قرار ده.
خدایا وظیفه هر فرد مسلمان است که در مقابل تجاوزات بیگانه که به کشور و دین ما کرده است دفاع کنند و ما به امام خمینی آن هدایتکننده تمام مسلمین لبیک گفته و به مقابله با دشمن برخاستیم و امیدواریم که بااخلاص نیکو این سفر را ادامه دهیم و به پیروزی برسیم و دفاع کنیم و از آرمان اسلام دفاع کنیم.
آن کربلا حسینی و پرچم توحید بر منارههای حرم مطهر اباعبدالله الحسین را برافراشته کنیم.
خدایا پاسدار قرآنیم؛ چون فرمانده همان روحالله است.
پاسدار قرآنیم؛ چون سربازی از دریای خروشان جندالله هستیم.
پاسدار قرآنیم؛ چون ملتمان ملت اسلامی و الهی است.
ای پدر و مادر مهربانم اگر که من شهید شدم شما هیچگونه نگرانی نداشته باشید و آن مقدار پولی که دارم برایم یک سال نماز قضا بدهید و دعا کنید که خدا این قربانی را از شما بپذیرد.
وای بر شما ای خواهران و برادران؛ مانند زینب (س) و علی (ع) رفتار کنید و اگر شما خداینکرده از من بدی و ناراحتی دیدهاید به بزرگواری خودتان مرا ببخشید. من دیگر عرضی ندارم.
والسلام علیکم ورحمت الله وبرکاته
لینک مطلب: | http://qomefarda.ir/News/item/48105 |