اوایل تابستان امسال دختر جوانی هراسان با پلیس تماس گرفت و از گروگانگیری 8 ساعتهاش توسط سرنشینان یک خودروی 206 خبر داد. او گفت: مدتی قبل در یک میهمانی شبانه با زن جوانی بهنام شهلا آشنا شدم. چند باری با شهلا بیرون رفتیم و درنهایت شب گذشته مرا به میهمانی در باغی در کرج دعوت کرد.
مینا ادامه داد: شهلا سوار بر خودروی 206 به همراه مرد جوانی که او را برادرشوهرش معرفی کرد مرا سوار خودرو کردند. ابتدا چند ساعتی در خیابانها پرسه زدیم و درنهایت راهی کرج شدیم. در طول مسیر شهلا از برادرشوهرش پدرام گفت و اینکه میخواهد ازدواج کند و دنبال دختر مناسبی برای او بود. از صحبتهایش اینطور متوجه شدم که مرا برای ازدواج با پدرام در نظر گرفته و از آنجایی که پدرام پسر خوش تیپی بود خواستم نظرش را جلب کنم. به همین خاطر به دروغ گفتم در شرکتی تجاری کار میکنم و وضع مالی خوبی دارم و حدود 300 میلیون تومان پول درحسابم دارم. صحبتهای ما ادامه داشت تا اینکه آنها به کرج رسیدند و ناگهان پدرام وارد خیابان خلوتی شد و بعد از طی مسافتی خودرو را متوقف کرد. او اسلحهای به سمتم گرفت و از من خواست کارت عابر بانکم و گوشی تلفن همراهم را به او بدهم. ترسیده بودم اما مقاومت کردم و با التماس از شهلا خواستم کمکم کند. اما پدرام با تیغ موکت بری که به همراه داشت پای مرا مجروح کرد. من که جانم را در خطر میدیدم پیامک بانک را داخل تلفن همراهم نشانش دادم و گفتم که تمام حرف هایم دروغ بوده و فقط یک میلیون تومان پول داخل حسابم است. آنقدر التماس کردم تا آنها باور کردند و دوباره راهی تهران شدند. به تهران که رسیدیم مرا در گوشهای خلوت از ماشین به بیرون انداخته و فرار کردند.
با شکایت دختر جوان بلافاصله کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شدند. در نخستین گام کارآگاهان به بررسی دوربینهای مداربسته مسیرهایی که پژو سواران تردد کرده بودند پرداختند. در این بررسیها شماره پلاک خودروی 206 شناسایی و مأموران با کمک شماره پلاک خودرو موفق به شناسایی صاحب خودرو شدند. با بهدست آمدن هویت پدرام، کارآگاهان دریافتند شهلا و پدرام زن و شوهر هستند و پس از این ماجرا به دوبی گریختهاند.
دستگیری در فرودگاه
بدین ترتیب مشخصات پدرام و همسرش به پلیس بینالملل و همچنین پلیس فرودگاه داده شد تا در صورت بازگشت آنها به ایران دستگیر شوند. یکشنبه گذشته کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی پایتخت دریافتند که شهلا قصد ورود به ایران را دارد. با هماهنگیهای قضایی کارآگاهان راهی فرودگاه شده و شهلا را بازداشت کردند. شهلا مدعی شد که در این ماجرا بیگناه بوده و مقصر اصلی پدرام است. شهلا در گفتوگو با خبرنگار ما از جزئیات گروگانگیری و فرارشان به خارج از کشور گفت.
گفتوگو با متهم
چه شد که تصمیم به گروگانگیری گرفتید؟ اصلاً قصد من گروگانگیری یا اخاذی نبود. واقعیت ماجرا این است که پدرام همسر من است اما من به دروغ او را برادرشوهرم معرفی کردم.
چرا این کار را کردی؟ پدرام بسیار بد اخلاق بود و مرا اذیت میکرد مدتی قبل مهریهام را به اجرا گذاشتم و چندین بار هم به خاطر کتکهایش شکایت کردم. اما او مرا طلاق نمیداد، برای همین نقشه کشیدم تا به طریقی دیگر از شرش خلاص شوم.
نقشه ات چه بود؟ می خواستم او به مینا علاقهمند شود و مرا طلاق بدهد.
پس ماجرای گروگانگیری چه بود؟ مینا در راه شروع به تعریف از خودش کردم، پدرام هم وسوسه شد و با تهدید از او خواست پولهایش را بدهد. اما بعداً متوجه شدیم که او دروغ گفته است.
چطوری با پدرام آشنا شده بودی؟ در یک میهمانی مختلط، او را دیدم اما پلیس درآن میهمانی ما را دستگیر کرد و خانواده متعصب من وادارمان کردند که باهم ازدواج کنیم. پدرام گفته بود وضع مالی خوبی دارد اما بعد از ازدواج متوجه شدم که او با پدرش کنار خیابان میوه فروشی میکند.
در دوبی چه کار میکردید؟ شوهرم خانه اجاره میکرد. سپس مبلغی روی اجاره خانه میگذاشت و آن را به توریستها اجاره میداد.
چرا تو به ایران برگشتی؟ از دست همسرم فرار کردم. آنجا هم زندگی را به من زهر کرده بود. تا اینکه یک روز که دنبال کار رفته بود موفق شدم از دست او فرار کنم و به ایران برگردم.