اما در یکی دو سال گذشته اهمیت این موضوع برای مسئولان و کارشناسان محرز شد که استفاده انحصاری مردم از یک شبکه پیامرسان خارجی که هیچ همکاریای با کشور ما ندارد، برای جامعهی بسیار خطرناک است. به خصوص پس از اغتشاشات دیماه سال گذشته و نقشآفرینی تلگرام در آن اتفاقات که منجر به فیلترینگ دو هفتهای این پیامرسان شد، این موضوع بیش از پیش برای همگان اثبات شد که باید به فکر ایجاد پیامرسانهای داخلی قوی برای جایگزینی تلگرام باشیم.
اوایل سال گذشته با تصویب شورای عالی فضای مجازی و در راستای حمایت از پیامرسانهای داخلی، سندی با عنوان "سیاستها و اقدامات ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی" به اجرا درآمد. در زمستان سال 96 با داغتر شدن بحث فیلترینگ شبکهی پیامرسان خارجی تلگرام، تقویت پیامرسانهای داخلی اهمیت بیشتری پیدا کرد و با اجرای قانون مسدودسازی تلگرام، هفت پیامرسان داخلی (سروش، گپ، آیگپ، بله، ایتا، بیسفون پلاس و ویسپی) توسط مرکز ملی فضای مجازی انتخاب شدند تا مورد حمایت دستگاههای مسئول قرار گیرند و با این حمایت تقویت شده و بتوانند نیازهای پیامرسانی مردم را برطرف کنند.
چندی پیش اعلام شد در جدیدترین تصمیم مسئولان درباره شبکههای پیامرسان داخلی، مرکز ملی فضای مجازی تصمیم گرفته 5 پیامرسان از 7 پیامرسان داخلی را از گردونه حمایت حذف کرده و فقط حمایت از دو پیامرسان داخلی سروش و گپ ادامه پیدا کند.
این تصمیم و بسیاری از تصمیمات دیگری که در طول حدود یکونیم سال گذشته در مورد پیامرسانهای داخلی گرفته شده، منجر به رشد مورد انتظار شبکههای پیامرسان داخلی و مهاجرت مردم از تلگرام به ابزارهای داخلی نشد. علت عدمموفقیت در مهاجرت مردم چیست؟ آیا توانایی ایجاد پیامرسانهای قوی که مردم بتوان آنها را جایگزین تلگرام کرد، در داخل کشور وجود ندارد یا اینکه تا الآن عزم ملی برای تحقق این موضوع وجود نداشت و مسئولان در این زمینه فقط بیان شعارهایی بسنده میکردند؟
در سند مصوب شورای عالی فضای مجازی که در بالا به آن اشاره شد، برای بسیاری از دستگاههای کشور از جمله بانک مرکزی، وزارت آموزشوپرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و..... تکالیفی تعیین شد که باید برای تقویت پیامرسانهای داخلی به آن عمل میکردند. اما امروز و پس از گذشت حدود یکونیم سال از تصویب آن سند، به کمتر از نیمی از آن تکالیف عمل شده است، تکالیفی که به گفته خیلی از کارشناسان و مسئولان، بسیار حداقلی بودند.
وقتی به اظهارات مدیران پیامرسانهای داخلی و همچنین مسئولان وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات مراجعه میکنیم، به وضوح این نتیجه حاصل میشود که دستگاههای کشور به غیر از وزارت ارتباطات در عمل در راستای وظایف تعیینشده خود در سند مذکور، تفریباً هیچ گام مؤثری برنداشتند. در صورتی با توجه به حداقلی بودن آن تکالیف، دستگاهها نهتنها باید آنها عمل میکردند بلکه باید بیش از آن نیز اقداماتی را انجام میدادند. عدم انجام حداقل اقدامات توسط دستگاهها، این فکر را در ذهن میاندازد که بسیاری از مسئولان کشور اهمیت این موضوع را درک نکردهاند و عزم ملی برای این مسئله در کشور وجود ندارد.
در رابطه با عملکرد وزارت ارتباطات در این زمینه که مسئولیتهایش بیشتر در حوزه مسائل سختافزاری است، باید گفت بر اساس آنچه که خود مسئولان این وزارتخانه و همچنین مدیران پیامرسانهای داخلی بارها تأکید کردهاند، وزارت ارتباطات شاید به طور کامل و یا نزدیک به کامل به وظایف تعیینشده خود در سند مصوب شورای عالی فضای مجازی برای حمایت از پیامرسانهای داخلی عمل کرده است.
اما آیا با آن مقدار حمایتی که در سند مذکور تعیین شده میتوان پیامرسانی ایجاد کرد که بتواند جایگزین تلگرام شود؟ در واقع مدیران پیامرسانهای داخلی هم در مصاحبههای مختلف علیرغم این که گفتهاند وزارت ارتباطات به وظایف تعیین شده خود در سند مذکور عمل کرده اما همیشه این تأکید را داشتهاند که برای موفقیت در کار خود و ایجاد یک پیامرسان قابل رقابت با تلگرام، به امکانات سختافزاری خیلی بیشتری نیاز دارند و با این امکانات حداقلی به هیچ وجه نمیتوان به رقابت یک ابزار قوی مانند تلگرام رفت.
قطعاً مسئولان وزارت ارتباطات بهتر از هر کس دیگری بر این موضوع واقف هستند که پیامرسانهای داخلی برای جایگزینی تلگرام، به امکاناتی فراتر از امکانات فعلی نیاز دارند اما متأسفانه تا به حال برای تأمین آن امکانات گام مؤثری برنداشتند و به همان اندک مواردی که در سند مصوب شورای عالی فضای مجازی آمده بود، بسنده کردند. در اینجا باز هم این سؤال به ذهن خطور میکند که آیا عزم ملی برای موفقیت پیامرسانهای داخلی وجود دارد یا مسئولان فقط به دنبال رفع تکلیف هستند.
هر موقع این انتقادات مطرح میشود، مسئولان وزارت ارتباطات در پاسخ میگویند که پیامرسانهای داخلی موفق به جذب کاربر نشدهاند و برای پشتیبانی از این میزان کاربر که الآن در پیامرسانهای داخلی هستند، سختافزار فعلی کفایت میکند و نیازی به حمایت بیشتر نیست. اما به این نکته بیتوجهی میشود که یکی از دلایل عدم مهاجرت به مردم به ابزارهای داخلی، همین ضعف کیفیت است؛ در واقع پیامرسانهای داخلی در زمان مهاجرت گسترده مردم دچار مشکل شدند.
در چند هفته اول فیلترینگ تلگرام و قبل از روی کار آمدن هاتگرام و تلگرام طلایی، ما شاهد بودیم در روز صدها هزار نفر از مردم به پیامرسانهای داخلی مهاجرت میکردند؛ در نتیجه نمیتوان گفت که مردم استقبال نمیکنند و نیازی به تقویت پیامرسانهای داخلی نیست. اگر فعالیت هاتگرام و تلگرام طلایی نبود و از نظر فنی از پیامرسانهای داخلی حمایت میشد، قطعاً مردم به طور گسترده به ابزارهای داخلی مهاجرت میکردند و لذا به طور قطع حمایت از پیامرسانهای داخلی برای تقویت آنها، امری ضروری است.
از موضوع عملکرد دستگاههای مختلف برای تقویت پیامرسانهای داخلی که بگذریم، به یک معضل بزرگتر میرسیم و آن هم این است که با گذشت فقط چند هفته فیلترینگ تلگرام، مسئولان با بهانههای مختلف تصمیم گرفتند دو نرمافزار هاتگرام و تلگرام طلایی که پوستههایی از تگرام اصلی هستند، فعالیت کنند و با این تصمیم خود عملاً فیلترینگ تلگرام را بیتأثیر کردند. همانطور که گفته شد تا قبل از روی کار آمدن این دو نرمافزار، روزانه صدها هزار نفر به پیامرسانهای داخلی کوچ میکردند و روند مهاجرت از تلگرام به خوبی پیش میرفت. اگر همان روند ادامه پیدا میکرد و همچنین حمایتهای سختافزاری و غیرسختافزاری توسط وزارت ارتباطات و سایر دستگاهها از پیامرسانهای داخلی انجام میشد و هر دستگاه به تکالیف خود به خوبی عمل میکرد، امروز شاهد بودیم که اکثر کاربران تلگرام در پیامرسانهای داخلی حضور دارند و سرویسی با کیفیت خوب دریافت میکردند.
از مجموع مباحث مطرح شده میتوان نتیجه گرفت که آن عزم ملیای که برای ایجاد پیامرسانهای داخلی قابل رقابت با ابزارهای خارجی لازم است، در مسئولان کشور وجود ندارد. چراکه اگر این عزم ملی وجود داشت، در طول این مدت قطعاً این امکان فراهم بود که این اتفاق رخ دهد و بدون شک جوانان کشور از نظر فنی و تخصصی توانایی لازم در این زمینه را دارند.
لینک مطلب: | http://qomefarda.ir/News/item/1202 |