در این شرایط قرار است مراسمی برگزار شود که در آن قیمت پایه یک تابلو ممکن است به چند میلیارد تومان هم برسد. یعنی فرض کنید یک گوشه از ایران جماعت ایرانی زندگیشان دارد از دست میرود و در سختی روزشان را شب می کنند و در گوشهای دیگر قرار است تابلوی فلان نقاش که آثارش هیچ نسبتی با انقلاب ندارد به کمک و مدد حراج تهران ارزشش به ۳_۴_۵ میلیارد و شاید بالاتر برسد. تازه آن هم ۳ و ۴ میلیارد قیمت پایه یک اثر.. و جالب اینکه در این شرایط و در این مجال هیچکس نه از درد و غم هموطن میگوید نه از تحریم و نه حتی تسلیت.. تو گویی اینجا ایران نیست.. اینجا یک گوشه دیگر از دنیاست با مردمانی که بی خبرند از شرایط کشور ..افرادی که چند میلیارد پول بابت یک تابلو خرج میکنند تا آن را به دیوار اتاق شان بزنند..بی هیچ نگرانی از اینکه نکند انگ بی تفاوتی به هموطن ایرانیش به او بخورد..چرا؟ چون میداند که جبهه رسانه ای خارج از مرزها بی آنکه حتی خودش بخواهد، مراقب اوست... و تازه..عجیب تر از آن، حضور مسئولان وزارت خانه ها و بخش های متولی در میهمانی شام آنچنانی حراج در فلان هتل لوکس است.
در جایی که افرادی متمول با ثروت های آنچنانی آماده می شوند تا پول های میلیاردی را بریزند به پای این تابلو و آن تابلو...انگار نه انگار که مردم ما در یک گوشه از کشور با پول دو تا از این تابلوها زندگیشان از این رو به آن رو میشود.. انگار نه انگارکه اینجا ایران است.. انگار نه انگار مردم هم وطن سیستانی دارند زندگیشان تلف می شود و ما باید پشت آنها بایستیم .وقتی شرایط، شرایط عادی نیست، وقتی مردم در یک گوشه از این کشور به واسطه سیل زندگیشان از دست رفته است دیگر حراج و چند میلیارد بابت یک تابلو معنی ندارد ..یک لحظه خودتان را جای آن خانواده بگذارید که زندگی اش از دست رفته است. خانواده ای که هرآنچه داشته و نداشته در یک شب نابود شده و حالا این خبر را می شنود که چند کیلومتر آن طرف در هتلی لوکس در پایتخت یک تابلوی نقاشی به قیمت چند میلیارد تومان فروخته شده است... چه حالی به او دست می دهد ؟ حالی بجز غم و خشم؟خشم از آنها که پولهای میلیاردی شان را برای تابلوهایی خرج میکنند که ازقضا مورد علاقه غربیهاست و بین آنها طرفدار دارد.. تابلوهایی که ردی از نظام و انقلاب که هیچ... ردی از درد و غم هم وطنان سیستانی هم در آن نیست.
***وحید ثابتی
لینک مطلب: | http://qomefarda.ir/News/item/15588 |