در حالی که فرضیه ارتکاب قتل از سوی شوهر مقتول وجود داشت در ادامه تحقیقات خواهر ناتنی این مرد به مأموران گفت: برادرم امروز به خانه من آمد و بچههایش را به من سپرد حالش خوب نبود و گفت من چند روزی از بچههایش مراقبت کنم و هیچ توضیح دیگری نداد.
بدین ترتیب کارآگاهان ردیابیها برای دستگیری این مرد را آغاز کرده و چند روز بعد وی را که در خانه یکی از بستگانش مخفی شده بود دستگیر کردند.
وی در بازجوییهای اولیه به قتل همسرش اعتراف کرد. سرانجام صبح دیروز متهم در شعبه دوم دادگاه کیفری محاکمه شد. در آغاز جلسه پدر و مادر مقتول برای دامادشان درخواست قصاص کردند. سپس متهم پای میز محاکمه ایستاد و گفت: روز حادثه حدود ساعت 3 بعدازظهر به خانه رفتم که ناگهان مرد غریبهای را دیدم که از خانه ما بیرون آمد. وقتی وارد خانه شدم همسرم با لباسی نامناسب نشسته بود گفتم یک مرد غریبه از خانه ما بیرون رفت اینجا چه کار داشت؟ اما او منکر شد و گفت اشتباه میکنی. بعد هم از من پول گرفت و گفت دندانم درد میکند میخواهم به دکتر بروم.
ساعتی بعد وقتی برگشت دوباره با او دعوایم شد که این بار با عصبانیت گفت اگر اذیتم کنی به همان مرد زنگ میزنم تا بیاید مرا از دست تو نجات دهد. گفتم این مرد کیست؟ گفت من با او ارتباط دارم. وقتی این حرف را شنیدم از شدت عصبانیت با چاقو به جانش افتادم و چند ضربه به او زدم بعد هم سرش را بریدم.
مرد جوان که بشدت از قتل همسرش پشیمان بود به قضات گفت: الآن که به آن روز فکر میکنم به این نتیجه رسیدم که نباید در عصبانیت تصمیم میگرفتم شاید اگر کمی بر احساسم غلبه میکردم همسرم را طلاق میدادم ولی کشتن او کار اشتباهی بود.
بدین ترتیب قضات پس از شنیدن جزئیات این ماجرا با توجه به درخواست قصاص اولیای دم برای صدور حکم وارد شور شدند.