از نخستین لحظات بعثت نبی اعظم صلیالله علیه وآله، والاترین اهداف دعوت نبوی را میتوان متناظر با تحقق تمدن اسلامی دانست.
مسلماً در باب چیستی تمدن اسلامی بحث بسیار است اما در این کوتاه کلام میتوان تمدن اسلامی را بهعنوان مقتضایی بهحساب آورد که کنشهای جاری عاملان اجتماعی ـ و نه دقیقاً تکتک کنشهای افراد ـ و ساختارهای سامانیافته در آن مقتضی، موجه شده بهواسطه اسلام باشند. در حقیقت چنین مقتضایی وضعیتی است که اسلام در غلیان بوده و متناسب با زمان و فضا در حال تراوش است؛ تراوشی خلاق، فعال و سازنده.
حال جهت رسیدن به چنین مقتضایی از چه مسیری باید عبور کرد؟ این مسیر هرچه که باشد الزاماً برای حرکت در آن از کنار قلّهای سترگ به نام شهید محمدباقر صدر باید عبور کرد. او در کنار اعاظمی همچون حضرت علامه طباطبایی و شهید مطهری از چراغهای درخشان این مسیر میباشند؛ البته چراغی منحصربهفرد، در مسیری منحصربهفرد.
آنچه حضرت ایشان را تبدیل به اندیشمندی پیشرو در عرصه علوم اسلامی میکند آن است که چنین دغدغهای را در عرصهی سنگین و کمتحرک شدهی فقه و اصول وارد میکند. به این معنا که دغدغهی به جوشش درآمدن اسلام متناسب با زمان و فضا در میان اندیشمندانی که زاویه ورودی عمدتاً عقلی - و نه صرفاً نقلی- به مطالعات اسلامی داشتند سابق از ایشان وجود دارد اما چنین دغدغهای در عرصهی علوم نقلی کمیاب و چهبسا نایاب است. ازاینروست که مسیر افتتاحشده توسط ایشان در دل حوزهی مطالعات نقلی مسیری منحصربهفرد، ناب و خاص است.
البته پرواضح است که گستره فعالیتهای علمی و ابداعات نظری ایشان محدود به علوم نقلی نبوده و در فضای علوم عقلی نیز ابداعات خاص خود را دارا هستند. با این وجود آنچه مهم است اینکه در تمامی این عرصهها یک انگیزه روحبخش تمامی فعالیتهای علمی ایشان است، انگیزه ظاهر نمودن پاسخگویی اسلام در همه عرصههای زندگی فردی و اجتماعی بشر، در تمامی زمانها و در تمامی فضاهای ممکن؛ آنهم بهگونهای فعّال، خلاق و سازنده.
چنین دغدغهای سبب میشود تا ایشان علم اصول موجود را بهعنوان منطق تعامل با متون دینی جهت یافتن موقف عملی فرد در قبال موقعیتهای مختلف زندگی فردی و اجتماعی بهاندازه کافی کارساز بهحساب نیاورند. چراکه این علم تا بدان روز بهواسطه وجود مسائل فقهی عمدتاً فردی، نیازی برای طرح قوانین فهم مواضع اجتماعی متون دینی در خود احساس نمیکرده است. لذا تناسبی با این مهم ندارد. پس زمان آن رسیده تا این علم گسترش یافته و با تکمیل خود زمینهساز حضور فعال و پویای فقه در عرصههای مختلف حیات اجتماعی باشد.
شهید صدر در این راستا ابداعات فراوانی را در علم اصول طرح میکنند. متأسفانه بعضاً به دلیل عدم درک دقیق دغدغه و هدف ایشان از چنین مباحثی با سوءظن به پارهای از ابداعات اصولی ایشان نگریسته شده و با نگاهی سطحی از کنار آنها عبور میشود.
یکی از نقاط برجستهای که در آثار این نابغهی اسلامی وجود دارد، اهتمامی است که ایشان در طرح نظام سازی اسلامی از خود نشان میدهند؛ اهتمامی ستودنی و والا. در نگاه ایشان برای ساخت نظام فقهی پویا و پیشرو که بتواند فعالانه به خلق عرصههای کنشگری اسلامی برای اعضای جامعه اسلامی بپردازد، وجود گزارهها و احکام فقهی منفرد و مجزا کفایت نمیکند.
همچنین برای مواجهه فعال با مسائل پیشامد کرده در دوران مختلف نیز اکتفا به این گزارههای محدود توانایی به فعلیت رساندن پاسخگویی اسلام به تمام نیازهای بشر را نخواهد داشت. برای این مهم باید دست به نظام سازی فقهی زد. ایشان در مسیر بحث از روش رسیدن به نظام مدنظر اسلام در عرصههای حیات اجتماعی لازم میبینند به مسئلهی استقراء پرداخته و مشکلهی ریشهدار آن را حل کنند.
در کتاب گرانقدر «الاسس المنطقیه للاستقراء» به همین موضوع پرداخته و تلاش میکنند تا با آمیختن «علم اجمالی» و بحث «احتمالات» چگونگی مفید قطع بودن استقراء را نشان دهند. تا از این رهگذر در کنار ایجاد زمینهای برای نظام سازی فقهی، مسیر تازهای برای اثبات وجود خدا مبتنی بر نظریه حساب و احتمالات بنیان گذارند.
ایشان دغدغه زایندگی و تراوش مداوم متون دینی را تا واپسین روزهای عمر کوتاه و پربرکت خویش امتداد دادند. آخرین مبحث علمی ایشان که بهواسطه آن برخی از دروس خارج اصول خود را تعطیل نمودند بحثی قرآنی بود. مباحثی که در اوج پختگی ایشان در خلال چهارده جلسه درس ارائه میشود. این مباحث بعداً در خلال کتاب «المدرسه القرآنیه» به چاپ رسید. در این جلسات ایشان ابتدا به دو روش تفسیری قرآن، یعنی تفسیر تجزیهای و موضوعی، پرداخته و تعریف خاص خود از تفسیر موضوعی را که دارای تفاوتهایی باریک بینانه نسبت به تعاریف رایج است، ارائه کرده و آن را بهعنوان مسیر نظریهپردازی قرآنی طرح میکنند. روشی که در صورت رعایت شدن شرایط آن مفسر بهگونهای فعال وارد گفتگو با قرآن کریم شده و میتواند پاسخ متناسب قرآن کریم با مقتضایی که مفسر در آن قرار دارد را کشف نماید.
این شکل خاص از مواجهه با قرآن کریم است که در نگاه ایشان منجر به نظریهپردازی قرآنی میشود.
ایشان پس از بحثی مختصر در باب روش تفسیر موضوعی و ویژگیهای آن، بهگونهای عملیاتی کاربست این روش را در تفسیر سنتهای تاریخی در قرآن کریم نشان میدهند. در نظر صدر پژوهانی همچون «حجتالاسلاموالمسلمین ملکزاده» چرایی پرداختن به این موضوع نیز برخواسته از امعان نظر ویژه این اندیشمند برجسته به تمدن سازی اسلامی است؛ یعنی ایشان در اوج پختگی علمی خویش بهخوبی متوجه این مهم هستند که بدون مشخص کردن موضع خود در قبال سنتهای تاریخی، نمیتوان حرکت تمدنی لازم جهت تحقق تمدن اسلامی را سامان داد.
از دیگر ویژگیهای برجسته این عالم بزرگ شیعی حضور پیوسته در صحنه عمل سیاسی و اجتماعی است. ایشان حزب الدعوه را برای مقابله با تفکرات مارکسیستی و جهت تربیت اسلامی جوانان تأسیس کرده و در ادامه به فعالیتهای سیاسی نیز ورود میکنند.
ایشان نهتنها خود را در قبال جامعه عراق که در قبال انقلاب اسلامی ایران نیز مسئول دانسته و همین امر باعث میشود از آغاز شکلگیری نهضت و پیروزی آن به دنبال پاسخگویی به نیازهای نظام اسلامی باشند. در حقیقت ایشان از این جهت انقلاب اسلامی را مورد توجه قرار دادند که وقتی در مقتضای زمان حاضر نظامی اسلامی بخواهد در ایران حاکم شود، با چه مسائلی روبهرو خواهد شد و نیازمند پاسخگویی به چه سؤالاتی خواهد بود. ازاینرو شروع به نگارش مقالاتی میکنند که در مجموعه «اسلام راهبر زندگی» به چاپ میرسد. بهعنوان نمونه در این اثر ایشان طرحی از سیمای اقتصاد اسلامی را ترسیم میکنند و در آن به ویژگیهای بانکداریاسلامی میپردازند؛ و در سایر مقالات به منابع قدرت در حکومت اسلامی پرداخته و همچنین مشکلِ اصلی انسان در عصر حاضر را مورد موشکافی قرار میدهند.
در آخر لازم است به این نکته توجه داد که هرچند اندیشههای مترقی و والای این اندیشمند شیعه تاکنون آنچنان که شایسته ایشان است مورد توجه قرار نگرفته است، اما بهوضوح میتوان نزدیک شدن فراگیری شعاع تفکری این نابغه جهان اسلام را احساس کرد.
لینک مطلب: | http://qomefarda.ir/News/item/18122 |