با توجه نزدیک شدن به ۱۳ آبان روز مبارزه با استعمار به چند نمونه از جنایت های آمریکا در استان بوشهر اشاره می کنیم.
نادر مهدوی، یکی از ستارههای درخشان تاریخ معاصر ایران است که شباهت زیادی به مردان افسانهای و اسطورهها دارد. او به همراه بزرگمرد دیگری به نام سردار بیژن گرد، درس عبرتی ماندگار به ناوهای دریایی آمریکا دادند.
اولین کاروان از نفتکشهای کویتی آنهم با پرچم آمریکا و اسکورت کامل نظامی توسط ناوگان جنگی این کشور در تیرماه سال ۱۳۶۶ به راه افتادند. در این بین، دولت آمریکا عملیات سنگینی را در ابعاد روانی، تبلیغی، سیاسی، نظامی و اطلاعاتی جهت انجام موفّقیتآمیز این اقدام انجام داده بود. در این کاروان، نفتکش کویتی اَلرَّخاء «با نام مبدّل بریجتون» حضور داشت که در بین یک ستون نظامی، بهطور کامل، اسکورت میشد. این نفتکش، در فاصله ۱۳ مایلی غرب جزیره فارسی، در اثر برخورد با مینهای کار گذاشته شده توسط سردار شهید مهدوی و یارانش، منفجر شد به طوری که حفرهای به بزرگی ۴۳ مترمربع در بدنه آن ایجاد گردید.
اما نبرد اصلی چند ماه بعد اتفاق افتاد؛ عصر روز پنجشنبه ۱۶/۰۷/۱۳۶۶سردار شهید نادر مهدوی همراه با تنی چند از همرزمانش نظیر سردار شهید غلامحسین توسلی، سردار شهید بیژن گرد، سردار شهید نصرالله شفیعی، سردار شهید آبسالانی، سردار شهید محمدیها، سردار شهید مجید مبارکی و عدهای دیگر، جهت انجام گشتزنی و حفاظت از آبهای نیلگون خلیجفارس، با استفاده از دو فروند قایق تندرو توپدار به نام بعثت و یک فروند ناوچه به نام طارق به سمت جزیره فارسی حرکت میکنند.
رژیم بعثی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ خورشیدی همزمان با بمباران فرودگاه مهرآباد تهران و عبور دادن نیروهای ارتش خود از مرز و ورود به خاک ایران، رسماً علیه ایران اعلام جنگ داد. پس از آن بلافاصله عراق با حمایت آمریکا به فرودگاه بوشهر حمله و بخش قابل توجهی از باند فرودگاه و ساختمان اصلی تخریب شد.
جزیره خارک قلب تپنده صنعت نفت ایران است؛ قلبی که هر تپش آن بازگو کننده نابترین حماسههای زن و مرد خارگی و دلاور مردان صنعت نفت، نیروهای خدوم سپاه و ارتش ایران اسلامی است.
اسکله آذرباد جزیره خارک و نفتکش الکسانه راکریف که از مهمترین تاسیسات نفتی ایران بود مورد حمله هواپیماهای دشمن قرار گرفت و باعث شد اسکله های ۱۱و۱۲ نشست و اتاق کنترل دچار آتش سوزی شود. در این حمله هوایی اسکله ۱۱ حدود ۸۰درصد دچار آسیب شد.
عراق در طول جنگ به وسیله جنگندههای آمریکایی به اندازه روزهای جنگ به جزیره استراتیژیک خارگ حمله کرد.
روز ۲۳ بهمن حدود ساعت ۱۹هواپیماهای عراقی به نیروگاه اتمی بوشهر حمله کردند. در این حمله به سایت نیروگاه آسیب وارد شد و یک سرباز از نیروی دریایی ارتش به شهادت رسید.
تاسیسات نیروگاه اتمی را در بوشهر مورد هدف حمله موشکی خود قرار داد. در این روز حملات زیادی را به نیروگاه تدارک دیده بود. طی این حملات تعدادی از کارشناسان نیروگاه کشته و زخمی شده و خسارات قابل توجهی به نیروگاه وارد آمده و دیوار بتونی آن آسیب دیده است.
روز ۲۶ فروردین دوباره به نیروگاه اتمی حمله و بمباران شد. در این روز نیروگاه اتمی بوشهر در چند نوبت توسط جنگندههای عراقی هدف بمباران قرار گرفت. و خسارت دید.
شهید حجت الاسلام محمدحسن ابراهیمی فرزند شیخ حسین ابراهیمی از روحانیون مبارز شهرستان دشتی از توابع استان بوشهر و مادرش انسیه روان بُد و اصالتاً اهل شهرستان دشتی است.
شهید ابراهیمی رایزن فرهنگی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران و مدیر کالج مطالعات اسلامی در کشور گویان، آمرکای جنوبی از جمله شهدایی است که در راه خدمت و نشر ارزش های اهل بیت و انقلاب اسلامی در سراسر دنیا از هیچ تلاشی فروگذار نکرد و همواره خاری در چشم دشمنان اهل بیت و انقلاب اسلامی به شمار رفته است و در نهایت به دست عمّال و مزدوران استکبار جهانی و به دستور مستقیم CIA به شهادت رسید.
وی از جمله شهدای انقلاب اسلامی است که با وجود تلاشهای فراوان برای پیشبرد انقلاب در کشورهای دیگر اما همچنان و بعد از گذشت شانزده سال از زمان شهادت ایشان، همچنان مغفول و گمنام مانده است. شهادت این شهید بزرگوار نیز تا کنون در هالهای از ابهام می باشد.
شهید صادق گنجی در سال ۱۳۴۲ در شهر فسا متولد شد و در سن هشت سالگی پدر خود را از دست داد. دوران تحصیل راهنمائی خود را در مدرسه راهنمائی ارشاد برازجان سپری کرد. وی سال ۱۳۵۶ به استخدام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تهران درآمد و پس از مدتی براساس توانمندی که داشت، به عنوان رئیس خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در لاهور پاکستان منصوب شد.
وی دارای آثار زیادی شامل: نگارش و ترجمه چندین کتاب به زبان اردو، یادداشت نگاریهای روزانه و سلسله اطلاعات و گزارشهای کاریای است که حاصل تلاشهای سه سال و نیمهاش در لاهور بود.
روز ۲۹ آذرماه سال ۶۹ در مراسم تودیع که از طرف ادبا، نویسندگان، شعرا و خبرنگاران در هتل اینترنشنال لاهور برگزار شده بود، این شهید به منظور شرکت در جلسه ساعت هفت و ۴۵ دقیقه جلو درب هتل میرسد و به محض پیاده شدن از ماشین، به دستور و هماهنگی دولت وقت آمریکا مورد هجوم وحشیانه چند تن از ایادی استکبار جهانی و وهابیون ملحد قرار می گیرد و با رگبار دشمن به خون خویش میغلطد و خون پاک و مطهرش، زمین لاهور را برای همیشه رنگین می کند.
این موارد برخی از جنایتهای آمریکا در استان بوشهر است که به واسطه برخی گاوهای شیره خود در چند نقطه استراتیژی انجام شده است و در ادامه به گفت و گو کوتاهی با دو کارشناس سیاسی در خصوص جنایات آمریکا خواهیم نشست.
عبدالرحیم افروغ مسئول انجمن اسلامی دانش آموزی، گفت: امروز تعداد سرخ پوست در آمریکا زندگی میکنند که شاهد نسل کشی آنها توسط آمریکا هستیم و در کنار آنها به سمت از بیین بردن سایر نژادها هستند.
افروغ افزود: آمریکا جریان و تفکری است که ذاتاً مذاکره با آن باطل است. امام با شعار مرگ بر آمریکا با آنها برخورد کرد و در مکتب امام(ره)، آمریکا باطل است.
وی با اشاره به اینکه شعار مرگ بر آمریکا تا قیامت ادامه دارد، تاکید کرد: امروز مبنای نفوذ آمریکا فکری است و تلاش دارد در همه ملت ها نیرو پرورش دهد که با اجرای طرح ۲۰۲۰ برنامه ای بلند مدت برای تربیت نیروی انسانی در جامعه است.
این فعال سیاسی استان بوشهر بیان کرد: اجرای طرح ۲۰۲۰ عملا تحقق اهداف آمریکا با تفکر کاملاً غیر اسلامی و غربی است و فقط گوش به فرمان دستور آمریکا باشد.
وی تصریح کرد: داستان نفوذ شیفته و دلداده فرهنگ آمریکا است که غرب تلاش دارد در سراسر دنیا این فرهنگ ایجاد شود و در همه مراکز تصمیم ساز و تصمیم گیر نفوذ کنند.
مهراب کیانی کارشناسی ارشد علوم سیاسی در گفت و گو با سپاس، با اشاره به جنایایت آمریکا، اظهار کرد: شمارش جنایت های آمریکا از عدد و رقم خارج است، اما مهمترین آن کشتن، از بین بردن و نسل کشی ها است. هر کجا که منافع آنها باشد بمب اتم می سازند و نژادها برای آمریکا معنی ندارد.مسائلی که در جامعه وجود دارد، اندیشکدههای حق و باطل را قبول ندارند و در حوزه دیپلماسی به این دو موضوع اعتقادی ندارند.
کیانی تصریح کرد: در اواسط دوره قاجار آمریکا را به عنوان یک کشور خوب تلقی می کردیم که مشاور اقتصادی از آمریکا گرفتیم و دستاورد خوبی داشت. اما امروز این گونه نیست.
وی با اشاره به شعار مرگ بر آمریکا، افزود: امام(ره) ادبیاتی از آمریکا در دنیا مطرح کرد که امروز در جهان ثابت شده است، امام(ره) با شعار مرگ بر آمریکا هیمنه و ابر قدرتی آمریکا را شکست.
فعال سیاسی استان بوشهر اذعان کرد: موضوع ما با آمریکا خوی استکباری است. هواپیما ما را منفجر کرد، در جنگ تحمیلی جوانان ما را شهید کرد، در حوزه اقتصادی و سیاسی ضربه وارد کرد. آمریکا اگر دست از سیاست های غلط بردارد، قطعاً مرگ بر آمریکا وجود نخواهد داشت. امروز مرگ بر آمریکا، مرگ بر خوی شیطانی است.
کیانی خاطرنشان کرد: تحریم اقتصادی در حوزه معیشت مردم اثرگذار است اما تحریم ها دلیل اصلی مشکلات نیست، بلکه اکثریت مشکلات به دلیل بی مدیریتی در کشور است. چرا دولت متوجه نشد دشمن در حال دشمنی است و برای مقابله با جنگ اقتصادی آماده نشد و با دشمن پیاده روی و در چهره آنها لبخند زد.
وی گفت: تحریم اثرگذار است اما دولت باید برنامه ای برای دور زدن تحریم ها داشته باشد. چند سال شعار اقتصادی مطرح می شود، چند سال است رهبری اعلام می کند وابسته نفت نباشیم. اثر تحریم ها وابسته به این است که در حوزه اقتصادی هیچ اقدامی صورت نگرفت.
آمریکا در جنگ تحمیلی به صدام بمب شیمایی داد تا مناطق کردنشین را بمباران شیمایی کند و همچنین با حمایت از گروهک های معاند کردی موجب جنگ داخلی در کردستان و به خاک و خون کشیده انسانهای بیگناه بسیاری شد و چرخهای کردستان را از مسیر توسعه و آبادانی منحرف کرد.
«حادثه صحرای طبس»؛ مشتی از خروارها جنایات آمریکای آدمکش/خانواده یزدی که با شلیک آمریکاییها پرپر شد
به نقل از یزدرسا، بی شک بازنده اصلی واقعه انقلاب اسلامی ایران؛ استکبار جهانی به رهبری شیطان بزرگ آمریکا است. چراکه انقلاب اسلامی دست چنین کشور خبیثی که تا قبل از انقلاب اسلامی هرکاری که اراده می کرد در ایران انجام می داد و کسی نه تنها مانع آن نمی شد بلکه راه گشای آن هم بود قطع کرد.
انقلاب اسلامی راه استقلال و مبارزه با استکبار و استعمار را در پیش گرفت. بر همین اساس در بیش از چهار دهه گذشته انواع و اقسام اقدامات خصمانه را از سوی آمریکا از همان روزهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون علیه مردم و نظام جمهوری اسلامی شاهد بوده و هستیم.
جنایاتی که چه به صورت مستقیم و چه با حمایت آمریکا علیه مردم ایران صورت گرفته است. البته جنایات آمریکا تنها به پس از پیروزی انقلاب بر نمیگردد بلکه قبل از انقلاب از سال 1332 تا پیروزی انقلاب اسلامی آمریکایی ها اقدامات خصمانه و جنایات کارانه ای از جمله کودتای 28 مرداد را انجام داده اند.
استان یزد که از دیرباز به دارالعباده بودن شهرت گرفته در طول عمر چهل ساله انقلاب اسلامی از اقدامات خصمانه آمریکا بی نصیب نبوده و خسارت جانی و مالی بی شماری را بجا گذاشته است که در این نوشتار با مروری کوتاه، به مهمترین اقدامات و جنایات ایالات متحده آمریکا علیه یزدی ها اشاره می شود.
خانواده یزدی که در فاجعه انفجار پرواز 655 از بین رفت!
پرواز مسافربری شماره 655 شرکت هواپیمایی ایرانایر با شناسه «IR655» از تهران به مقصد دوبی در تاریخ 12 تیر 1367 (3 ژوئیه 1988میلادی) پس از توقف بین راهی در بندر12 هزار پایی بر فراز خلیج فارس سرنگون شد و تمامی 290 سرنشین آن که شامل ۴۶ مسافر غیر ایرانی و 66 کودک بودند، به شهادت رسیدند ، این اتفاق از نظر میزان تلفات انسانی، هشتمین جنایت مرگبار هوایی تاریخ است.
در بین سرنشینان این پرواز 19 شهروند یزدی به شهادت رسیدند که غمبارترین آن شهادت خانواده حسین دهقان چناری بود، شهید دهقان چناری به همراه همسر و سه فرزند خود در این پرواز به شهادت رسیدند و این تراژدی زمانی غم انگیزتر شد که وقتی جنازه مادر در بستر خلیج فارس پیدا شد هنوز کودک خردسالش را در آغوش داشت!
تعدادی از مسافران یزدی در حادثه سقوط هواپیمای 655
سربهنیست شدن جوانان یزدی در جریان کودتای 28 مرداد
نقش جنایتکارانه آمریکا در کشور به ویزه در کودتای 28 مرداد بر کسی پوشیده نیست، انجاکه متخصصان "سیا" در امور ایران پس از اختیار یافتن، تدارک کودتا را آغاز کردند.آنان وضعیت را مورد مطالعه قرار دادند و در ۶ آوریل/ ۲۸ فروردین گزارش اولیهای تهیه کردند که نتیجه میگرفت که یک کودتای مورد حمایت "سیا" شدنی و "زاهدی" بهترین نامزد برای جانشینی مصدق است.
در آن زمان که حکومت پهلوی رو به نیستی می رفت، علاوه بر محرومیت هایی که به مردم تحمیل می شد، جوانان زیادی به اشکال مختلف سربه نیست شدند که برای نمونه می توان به جوان رضوانشهری اشاره کرد که به دلیل فعالیت های دینی و انقلابی با یک تصادف ساختگی سربه نیست شد یا در رکن اباد میبد در سال 56 جوان دیگری به همین نحو از میان برداشته شد.
حتی می توان برای شکنجه های بی رحمانه ساواک در این دوره نمونه های زیادی اورد که جوانان زیادی را در یزد به کام مرگ و بیماری های دائمی کشاند که همه خسارت محض تلقی می شود.
حادثه صحرای طبس و شهادت شهید محمد منتظرقائم
عملیات طبس یا پنجه عقاب نام عملیاتی نظامی بود که توسط نیروی دلتا ارتش ایالات متحده در 5 اردیبهشت 1359 برای آزادسازی آمریکاییهای دستگیر شده در لانه جاسوسی انجام شد.
در این جریان که با دستور مستقیم کارتر رئیس جمهور وقت امریکا عملیاتی شده بود، پس از شکست مفتضحانه در صحرای طبس، با نفوذ داخلی و توطئه عامل همراه با آمریکا هلیکوپترهای بجامانده که اسناد محرمانه و اسرار زیادی را در دل خود داشتند سه مرتبه بمباران شدند که فرمانده وقت سپاه یزد سردار شهید محمد منتظرقائم و همراهانش که برای بررسی وارد منطقه شده بود در اولین مرحله بمباران به شهادت رسید و خونش روشنی بخش حیله ها و توطئه های امریکا علیه انقلاب اسلامی شد.
سردار شهید محمد منتظرقائم
واقعه صحرای طبس
حضور رهبر معظم انقلاب در تشییع پیکیر شهید منتظرقائم
پشتیبانی آمریکا از هشت سال جنگ نابرابر
هشت سال دفاع مقدس، نمونه بارز جنایت آمریکا است چراکه شریک جرم اول صدام به طور مستقیم و غیرمستقیم دولت امریکا است، تغذیه صدام با سلاح های شیمیایی توسط اروپا و آمریکا چنان پرواضح است که می توان همچنان آثار این جنایت را در کشور دید.
استان یزد با اهدای 4000شهید والامقام و تعداد زیادی جانباز که بسیاری از ان ها جانبازان شیمیایی و اعصاب و روان هستند مهر تاییدی بر جنایات آمریکا بر مردمان این سرزمین است.
شراکت آمریکا در جنایات هشت سال جنگ تحمیلی بعثی ها تنها به تغزیه تجهیزات و سلاح بسنده نمی شود و در بسیاری از موارد با ارائه اطلاعات ماهواره های جاسوسی خود به صدام موجب شهادت هزاران نفر از جوانان این مرز و بوم شد.
در کتاب «ویرانه های دروازه شرقی» که عنوان کتاب هم با کنایه انتخاب شده، فرمانده اطللاعات ارتش عراق به صراحت عنوان می کند که هر عصر دوشنبه پیکی به سفارت آمریکا برای دریافت اطلاعات تازه به سفارت آمریکا فرستاده می شده است.
جنایات آمریکا بر علیه مردم ایران به اندازی است که تاریخ تا به ابد حکایت های فراوانی را برای اثبات ان ها در دل خود دارد که هر گوشه آن سرباز کند خباثت شیطان بزرک نمایان تر می شود.
بازخوانی گلستان ما از جنایت آمریکایی ها در منطقه؛
چاه های آرتزین آمریکایی عامل کم آبی استان گلستان/ جنایت آمریکا علیه دانشمند گلستانی کاشف درمان سرطان
به گزارش گلستان ما، همه نقاط ایران اسلامی طعم غارت های آمریکا در زمان شاهان گذشته را چشیده، از شمالی و جنوبی ترین نقاط کشور تا شرق و غرب همه نقاطی هستند که آمریکا در راستای منفعت طلبی خود ضررهایی را به آن ها وارد کرده است.
در زمان پهلوی این استعمارگری و استثمارطلبی به اوج خود رسیده بود تا جایی که پس از کودتا سال32 محمدرضا شاه دیگر کاره ای در کشور نبود و هر طرح اقتصادی در کشور رخ می داد یک سر ماجرا مستشاران انگلیسی و آمریکایی بودند.
مسئله ای که باعث شده همیشه ملت ها پیروز یا شکست خورده باشند یادآوری یا فراموشی تاریخ گذشته خود بوده است، یادآوری تاریخ همیشه باعث شده تا دوست و دشمن نمایان شود و مردم نیز در زمان های متناسب رفتار مناسبی داشته باشند.
منطقه گرگان و دشت که قبل از سال 77 از آن ها با عنوان شرق مازندران یاد می شد با وجود جغرافیا محدود اما با توجه به ظرفیت های طبیعی مناسبی که دارد از دیرباز مورد توجه استعمارگران و حتی خوش گذرانی های پهلوی اول و دوم در منطقه بوده است.
بازخوانی جنایات آمریکایی ها در منطقه خبرنگار ما را بر این واداشت تا در آستانه 13 آبان ماه سراغ غلام رضا خارکوهی تاریخ نگار مطرح گرگانی برود تا بازخوانی از جنایت های آمریکایی ها در منطقه گرگان و دشت داشته باشد.
خارکوهی در گفت و گو با گلستان ما، اظهار کرد: آمریکایی ها قبل از انقلاب در گرگان و دشت حضور داشتند اما کنسولگری و مرکز فرهنگی رسمی نداشتند.
این تاریخ نگارگرگانی با اشاره به دخالت های آمریکایی ها در امور نظامی، گردشگری و اقتصادی اذعان کرد: بعد از کودتا 32 آمریکایی ها به دنبال این بودند خود را محبوب ملت جلوه دهند به همین جهت کارهای کشاورزی را در منطقه انجام دادند تا در ظاهر زمین های کشاورزی منطقه را پر محصول کنند.
وی افزود: رفتارهای خسارت بار آمریکایی ها همچنان دامن گیر منطقه است و آمریکایی ها نیز اقدامات کشاورزی خود را تحت پوشش اصل 4 ترومن انجام می دادند که یکی از این کارها احداث صدها چاه آرتزین در منطقه بود که در 365 روز آب از آن ها فوران می کرد.
خارکوهی با اشاره ظاهرگرایی آمریکایی ها در اقدامات کشاورزی عنوان کرد: پشت این کارهای زیبا این بود که چاه های آرتزین شش ماه سال برای کشاورزی روشن بود در بقیه روزهای سال آب را به هدر می داد و حتی یک شیر فلکه نداشت که فشار آب را قطع کند که باعث می شد تا به مرور زمان سفره آب های زیر زمینی گرگان ته نشین شود.
تاریخ نگار گرگانی با بیان اینکه در آن روزها نیازی به چاه های آرتزین نبود، بیان کرد: آب های سطحی، رودخانه ها وجود داشتند و کانال های آب و چشمه آب به خوبی کشاورزی منطقه را تامین می کردند.
وی ادامه داد: امروز یکی از علل اصلی خشکسالی اراضی کشاورزی نتیجه اقدامات آمریکایی ها است که حدود 60 سال پیش انجام دادند که باعث خشکسالی گسترده در منطقه شد.
خارکوهی با اشاره به دیگر جنایات آمریکایی ها در منطقه گرگان و دشت ابراز کرد: آمریکایی ها در دهه 40 که رونق کشاورزی بود چند آفت کشاورزی با عنوان کرم های ساقه خور و کرم های خاردار را به جان محصولات کشاورزی انداختند تا محصول پنبه و شالی را به شدت دچار افت تولید کنند.
تاریخ شناس گرگانی تصریح کرد: دهه 30 ایران در حوزه گندم و برنج خودکفا بود اما در دهه 50 به واردکننده گندم و برنج تبدیل شده بود که باعث می شد ارز بسیار زیادی در قبال سموم و اجناس بی کیفیت از کشور خارج شود.
جنایت آمریکا علیه دانشمند گلستانی کاشف درمان سرطان
پنج سال پیش با تز دکتری وارد حوزه پزشکی و سلامت شد؛ نانوبیوتکنولوژی در آنزیم های انسانی تکنیکی که کاربردهای زیادی در روش های درمانی نوین دارد، با چند نفر از دوستان دکتری اش بیوتکنولوژی تصمیم گرفتند روی درمان های جدید سرطان کار کنند.
بعد از تحقیقات روی این موضوع در دانشگاه شریف یک فرصت پژوهشی در دانشگاه هاروارد برای کار روی این موضوع تعریف شد که هاروارد را می توان سرآمد حوزه ایمیونوتراپی دانست این یک فرصت بزرگ بود، امکانی برای انتقال یک دانش و فناوری نو در حوزه سلامت که می توانست جان خیلی از هموطنان را نجات دهد.
ماجرای فرودگاه
سید محسن دهنوی با آن که ویزایش را گرفته با هاروارد از طریق ایمیل مکاتبه می کند تا از شرایط جدید بپرسد، روابط عمومی دانشگاه می گوید مشکلی نیست چرا که شما ویزا دارید.
دوشنبه ۱۰ جولای ساعت 5 صبح از فرودگاه امام به دوحه و از آنجا به بوستون حرکت می کند. در فرودگاه بوستون و در کریدوری که برای اتباع ایرانی اختصاص داد شده سوالات افسرها پلیس آمریکا شروع می شود، دهنوی می گوید افسر مسئول بعد از چک کردن مدارک یک فرم جلوی به او می دهد تا مشخصات تکمیلی را بنویسد.
اما نکته غیرعادی فرم این است که شناسه و رمزعبور همه شبکه های اجتماعی که عضوشان است را هم می خواهد،افسر اصرار کرد که این یکی از مراحل قانونی است به اجبار فرم را تکمیل می کند، موبایل و لپ تاپ او هم با رمز ورود از او گرفته می شود.
افسر می رود این بار با چند نفر دیگر که ظاهرا ارشدتر و از اف بی آی هستند باز می گردد به او می گویند در دوره دانشجویی عضو گروه های مذهبی بوده است دهنوی باز هم تایید می کند و این را موضوعی روشن می داند که با با یک سرچ گوگل هم پیدا می شود.
در نهایت به او گفته می شود درست است که او رزومه و کارنامه علمی خوبی دارد، و از طرفی دانشگاه هاروارد هم تایید شده و به او پوزیشن داده شده است آنها هم می دانند موضوع کاری کاملا بشردوستانه و غیرحساس است، ولی ورود او با پروتکل های امنیتی همخوانی ندارد و نمی توانند به او اجازه ورود بدهند.
دهنوی را همراه با خانواده که سه کودک خردسال هم عضو آن هستند به یک اتاق کوچک که تنها چند صندلی و یک سرویس بهداشتی داشت هدایت می کنند، دهنوی می گوید نزدیک به سی ساعت در اتاق بودیم. چند بار تقاضا کردم به ما اجازه تماس با خانواده یا وکیل داده شود اما اجازه ای در کار نبود.
بچه های کوچک که بیش از دو شبانه روز در هواپیما و فرودگاه سرگردان بودند، حسابی کلافه شده بودند و نگرانی خانواده را بیشتر می کردند. در نهایت این ساعات سخت و پر استرسی در 9:20 شب به پایان می رسد و دهنوی همراه با خانواده با هواپیمای قطری به سمت ایران بازگردانده می شوند، لپ تاپ و گوشی دهنوی را هم توسط پلیس ضبط می شود.
دهنوی دانشمند گلستانی دوره دکتری خود را با معدل ۱۸.۷۰ و پایان نامه با درجه عالی در دانشگاه صنعتی شریف تمام کرده است.
هدف از این کار پروژه و سفر انتقال دانش یک روش درمانی فناورانه سرطان به ایران بود که با ممانعت دولت آمریکا مواجه شود، متاسفانه هنوز در کشور ما روش های قدیمی درمان مثل شیمی درمانی و رادیوتراپی رایج است که روش هایی هستند که هم درصد موفقیت پایینی دارند و هم عوارض جانبی زیادی دارند.
در روش ایمیونوتراپی به جای استفاده از یک داروی سمی که بافت سالم و ناسالم را با هم تخریب می کند خود سیستم ایمنی بدن تقویت می شود تا بتواند با سلول های سرطانی مبارزه کن که آمریکا با این رفتار خود مانع تبادل علمی میان دانشمندان ایرانی و آمریکایی شد.
بازخوانی جنایات استکبار جهانی در همدان؛
استان همدان پیشرو و پیشگام در حرکت های ضد استبدادی و استعماری
به نقل از عصر همدان؛ آنچه در طی سالهای قرن اخیر بر تارک سیاسی جهان می درخشد چیزی جز جنایت و ستم ابرقدرتی به نام آمریکا نیست که با استفاده از قدرت نظامی و اقتصادی خود تعدی و تجاوز را به مردم جهان روا داشته است.
در حالی که بسیاری از بزک کنندگان آمریکا دانسته یا نادانسته در چارچوب عادی سازی تجاوز و تعدی قدم برمیدارند وظیفه روشن شدن جنایتهایی که آمریکایی ها در کشور ما و بسیاری از کشورهای دیگر به نام آزادی بیان و حقوق بشر مرتکب شده اند یک ضرورت توسط رسانه است.
هر چند برخی بزک کنندگان در طی سالهای بعد از انقلاب و قبل از انقلاب اجازه نداده اند جنایتهای آمریکا در کشور تبیین شود اما
آنچه که رهبر انقلاب نیز در سال های اخیر بر آن تاکید داشته اند وظیفه دستگاه و رسانه ها در جهت روشنگری در خصوص واقعیتهای تاریخی کشور است.
در این میان بیان جنایتهای آمریکا برای نسلهای جدید در استانهایی نظیر همدان که جایگاه محوری در مبارزات ملت ایران داشته اند یکی از مهمترین اقدامات است.
استان همدان پیشرو و پیشگام در حرکت های ضد استبدادی و استعماری
استان همدان به عنوان یکی از مناطق جریان ساز و اثرگذار بر روی اتفاقات و رویدادهای مهم تاریخی و اجتماعی، در کشور همواره به عنوان پیشرو و پیشگام بسیاری از حرکت های ضد استبدادی و استعماری در تاریخ معاصر شناخته شده است.
این پیشگامی موجب شده است تا مردم همدان طعم دخالتها و خیانتهای رژیم آمریکا به عنوان حامی اصلی استبداد و استعمار در کشور را بهتر بچشند و درک کنند.
اگر کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ را به عنوان یکی از نخستین جنایت های آمریکا و یکی از مهمترین آنان بدانیم شاهد دخالت مستقیم سرویس جاسوسی آمریکا در براندازی حکومت ملی و مردمی مصدق هستیم.
در این براندازی اراذل و اوباش به رهبری شعبان جعفری که یکی از مهمترین ابزارهای سرویس جاسوسی آمریکا و انگلیس بودند به ملت خود خیانت کردند.
شعبان جعفری یا شعبان بی مخ علاوه بر عوامل خود در تهران در سایر نقاط کشور نیز دارای شبکه ای از افراد سازماندهی شده و اجیر شده است که برای سرکوب مردم وارد میدان شدند تا کودتا پیروز شود.
حمایت از اراذل و اوباش در کودتای ۲۸ مرداد/شکنجه مبارزان همدانی توسط ساواک
برای بررسی بیشتر موضوع و آشنایی بهتر با حقوق بشر آمریکایی گفتگویی با معاون مرکز اسناد و کتابخانه همدان و مدیر تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی همدان داشتیم که در ادامه می خوانید.
محمدحسین یزدانی در گفت و گو با خبرنگار عصر همدان؛ گفت: ما همواره در طول تاریخ معاصر شاهد دخالتهای آشکار و نهان ابرقدرت ها و بخصوص آمریکا و انگلیس در کشورمان بوده ایم.
با بیان اینکه این دخالتها همواره به نفع استبداد و استعمار بوده است،ادامه داد:با دخالتهای افرادی نظیر شعبان جعفری و وعلی وکیلی، در تهران و همدان دولت ملی مصدق سقوط کرد.
وی با اشاره به حمایت مستقیم آمریکا از کودتا و ارتباط مستقیم با شعبان جعفری و شبکه اراذل در کشور افزود: این فرد در همدان در جریان کودتای ۲۸ مرداد با ایجاد بلوا به شکست دولت ملی و پیروزی کودتا کمک کرد.یکی از مهمترین افرادی که از سردسته های اغتشاشات در همدان بود علی وکیل است. علی وکیلی شخصی است که اسناد از ارتباط سازمان یافته او با شعبان جعفری برای سرکوب دولت ملی و حمایت از شاه و کودتا توسط او خبر می دهد.
معاون مرکز اسناد و کتابخانه همدان با اشاره به حمایتهای آمریکا و سازمان های امنیتی آن از ساواک، گفت: شکنجه و رفتارهای غیر انسانی این سازمان و سایر دستگاه های امنیتی رژیم شاه در حق مبارزان همدانی نیز یکی از مواردی است که با حمایت ها و آموزش های مستقیم آمریکا شکل گرفته است.
یزدانی تحریک عراق توسط آمریکا در حمله به ایران را نمونه ای دیگر از رویارویی و حمایتهای غیر مستقیم آمریکا از جنایت در حق ملت ایران بصورت عام و مردم همدان بصورت خاص، دانست و اظهار کرد: کودتای نوژه و نمونه های دیگر نیز با اعمال نظر آمریکا و همکاری افراد نفوذی و خائن صورت گرفته است.
از بمباران ورزشگاه قدس همدان تا ترورهای منافقین
در ادامه مدیر تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی همدان در گفتگو با خبرنگار ما بمباران ورزشگاه قدس توسط رژیم بعثی تحت حمایت آمریکا را دیگر جنایت صورت گرفته در همدان دانست و عنوان کرد: حمایت آمریکا از رژیم صدام یکی از دلایل اصلی ادامه جنگ ظالمانه علیه ملت ایران بود که به شهادت بسیاری در طول دفاع مقدس و بمباران مکان هایی همچون ورزشگاه قدس منجر شد.
محمد صادق منصور ترورهای سازمان منافقین مورد حمایت غرب و آمریکا در همدان را یکی از خاطرات تلخ مردم شهر برشمرد و بیان کرد: منافقین بدون حمایت دولت های غربی و بخصوص رژیم آمریکا هرگز توان این حجم از جنایت را نداشتند.
وی با اشاره به ترورها و عملیاتهای کور منافقین در استان همدان گفت: این استان در راه مبارزه با سازمان منافقین شهدای بسیاری را تقدیم انقلاب کرده است.
مدیر تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی همدان با اشاره به اینکه هدف کودتای نوژه برای ساقط کردن انقلاب اسلامی بود، گفت: این کودتا به قدری دقیق طرحریزی شده بود که طراحان موفقیت آن را قطعی میدانستند و حتی اعلامیههای پیروزی آن آماده و در منازل برخی از کودتاچیان انبار شده بود.
منصور با اشاره به پیچیدگی موضوع، افزود: نقشه کودتا بر این اساس قرار بود که بختیار آخرین نخستوزیر رژیم پهلوی به همراه غلامعلی اویسی از نظامیان نزدیک به محمدرضا پهلوی با هماهنگی برخی عناصر در داخل کشور درصدد برآمدند نظر آمریکا را درباره طرح یک کودتا و ساقط کردن نظام نوپای جمهوری اسلامی جویا شوند
وی با اشاره به تدارک کودتا، با اهداف و زمان مشخص، ادامه داد: کودتا در دستور کار بنیعامری، رهبر شاخه نظامی این گروه قرار گرفت و سازمان نقاب (نجات قیام ایران بزرگ) برای مطالعه در خصوص بررسی راههای موفقیت کودتا در ستاد بختیار تشکیل شد.
مدیر تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی همدان با اشاره به اضلاع و ابعاد این کودتا گفت: مثلث ریاست این سازمان به این صورت شکل گرفت که شاخه نظامی به رهبری بنیعامری، سیاسی به رهبری قادسی و تدارکات به رهبری منوچهر قربانیفر باشد. اکثر اعضای شاخه سیاسی، اعضای حزب ایران و هواداران بختیار بودند.
از رد پناهندگی تا موشک باران در دل خلیج فارس؛
شهادت یک گیلانی در حماسه پایداری "جوشن"/ شهید "قلندری" سندی از جنایت آمریکای متجاوز + عکس
به نقل از 8دی، چهل و یک سال از انقلاب اسلامی ایران می گذرد و طی این سال ها، آمریکای جنایتکار که منافعش را در ایران از دست رفته می دید علاوه بر اینکه با اهرم های مختلف از جمله «تلاش هایش برای جنگ افروزی صدام علیه ایران» استفاده کرد، بارها نیز به شکل مستقیم وارد میدان شد و به بمباران اهداف استراتژیک و اقتصادی ایران پرداخت.
حمله به سکوهای نفتی نصر و سلمان، مصداق بارز یکی از هزاران جنایات آمریکا است.
با حمله نیروهای متجاوز آمریکایی به سکوهای نفتی سلمان و نصر در فروردین ماه سال ۱۳۶۷ و دفاع جانانه رزمندگان ایرانی مستقر در این سکوها، ناوچه موشکانداز جوشن که در مأموریت اسکورت کاروان کشتیهای نفت ایران حضور داشت و نزدیکترین یگان به صحنه عملیات بود بنا به دستور صادره عازم منطقه عملیات سکوهای نفتی نصر و سلمان شد.
در ادامه این عملیات در ابتدا ناوشکن سهند و سپس ناوشکن سبلان به کمک نیروهای ایرانی آمدند که آنها نیز متحمل خسارات زیادی شدند. از امکانات و نیروهای دشمن نیز یک فروند هواپیمای جنگی آمریکایی با دو خلبانش سقوط کرد و به قعر دریا رفت.
روایت فرمانده ناو جوشن از درگیری با متجاوزان آمریکایی
"عباس ملک، فرمانده ناو جوشن صحنه ی نبرد با متجاوزان آمریکایی را اینگونه روایت می کند.
«پس از پایان عملیات اسکورت نفتکشها به پایگاه خود در منطقه یکم دریایی بندرعباس باز میگشتیم که از طریق پایگاه خبردار شدیم در نزدیکیهای جزیره کیش، ناوهای آمریکایی به سکوهای نفتی «نصر و سلمان» که در جنوب غربی جزیره سیری قرار دارند حمله کردهاند. طبق دستور آماده شدیم و به طرف منطقه مسیر خود را عوض کردیم.
چندساعت بعد، افسر عملیات و افسر مخابرات به من اطلاع دادند دستگاههای مخابراتی ما عمل نمیکنند و از کار افتادهاند. تمام سیستمها را بررسی کردیم و متوجه شدیم ایراد از دستگاهها نیست چون تا آن زمان جنگهای الکترونیکی برای ما پیش نیامده بود در تعجب بودیم که چگونه دستگاهها از کار افتاده است!؟ ۱۰ دقیقهای در همین وضعیت به سر میبردیم که پنج یا شش فروند هواپیما و بالگرد در اطراف ناوچه ظاهر شدند. در آن زمان حدوداً ۲۰ مایل از جزیره سیری دور شده بودیم و تقریباً ۳۰تا ۳۵ مایل با سکوهای «نصر و سلمان» فاصله داشتیم که یکی از بالگردها سعی کرد که به ما نزدیک شود.
ما در این شرایط سیستمی به نام گارد داشتیم که از طریق آن با خلبان بالگرد تماس گرفتیم و به او یادآور شدیم که طبق قوانین بینالمللی و با توجه به شرایط جنگی منطقه و ناشناس بودن بالگرد بیشتر از پنج مایل نمیتواند به ما نزدیک شود.
خلبان هم در جواب گفت: «من بالگرد ناشناس نیستم. من بالگرد نیروی دریایی آمریکا هستم و به شما اخطار میدهم ناوچه را متوقف کنید و تمام افراد را به قایقهای نجات منتقل کنید».
بعد از شنیدن پیام، بلافاصله آژیر محل جنگ را به صدا درآوردم و بچهها به محلهای از پیش تعیین شده خود رفتند و موقعیت جنگی پیدا کردند. شنیدم که کسی از طریق بیسیم مرا به انگلیسی صدا میزند و میگوید: «من فرمانده ناوگان نیروی دریایی آمریکا هستم و به شما اخطار میکنم متوقف شوید و نفرات ناوتان را تخلیه کنید».
با لحنی جدی جواب دادم: «اینجا خلیج فارس است، من از شما دستور نمیگیرم و طبق برنامهای که دارم باید برای نجات نفراتی که بر روی سکو قرار گرفتهاند به سوی سکوهای نفتی بروم».
آنها گفتند: شما در محاصره کامل هستید. من مجدداً در جواب گفتم: این جا خلیج فارس است و شما حق هیچ گونه دخالتی در امور کشور ما را ندارید و لازم است منطقه را ترک کنید.
این صحبتها حدود یک ربع طول کشید. جو عجیبی به وجود آمده بود، برای درگیر شدن یا ادامه مسیر یا هر اقدام دیگری نیاز به برقراری ارتباط بود و ما متأسفانه حتی با جزیره سیری که نزدیک ما قرار داشت ارتباطی نداشتیم. در این شرایط حساس با پرسنل مشورت کردم و با این که همه میدانستند تنها هستیم و از هر طرف مورد محاصره آمریکاییها قرار داریم، با کمال شجاعت گفتند: حاضرند تا پای جان از ناوچه حفاظت کنند.
موشک باران در دل خلیج فارس
ناوگان نیروی دریایی آمریکا دست بردار نبود و مرتب اخطار میداد و ما هم به راه خود ادامه میدادیم تا این که مکالمه من با فرمانده ناوگان نیروی دریایی آمریکا به مشاجره لفظی کشید.
در این زمان از آن طرف یک نفر پشت دستگاه بیسیم آمد و به فارسی شروع کرد به صحبت کردن و گفت: «هر چه که به شما دستور داده میشود اجرا کنید، اگر تسلیم شوید آن دسته از افراد که مایل باشند میتوانند با ما به آمریکا بیایند.» من در جواب دوباره گفتم: «ما به مأموریت خود ادامه خواهیم داد.»
در این شرایط، آمریکاییها از متوقف کردن ناوچه جوشن ناامید شدند و اولین موشک بلافاصله بعد از آخرین مکالمه به طرف ما شلیک شد و ما با سیستمهایی که داشتیم، توانستیم موشک را حدود ۲۰۰ یارد از ناوچه منحرف کنیم.
با نزدیک شدن اولین بالگرد به ناوچه، دستور آتش دادم که بالگرد مورد اصابت قرار گرفت و سقوط کرد. بقیه بالگردها با دیدن این موقعیت از ناوچه فاصله گرفتند و هواپیماهایی که در اطراف ما بودند، فاصله خود را با ما بیشتر کردند. در این موقع متوجه شدم که ناوهای آمریکایی از طرف غرب جزیره سیری ما را قفل موشکی کردند و بعد بار دیگر با ما تماس برقرار کردند و گفتند: «سرسختی به خرج ندهید وگرنه نابودخواهید شد.» من در جواب گفتم: «میدانم که ما را در جهت غربی قفل کردهاید و بهتر است ما را به حال خود رها کنید تا مأموریت خود را ادامه دهیم.» کاپیتان آمریکایی از من پرسید: «هنوز سیستمهای شما کار میکند؟»
برای آنها شگفت آور بود که چطور با این شرایط سیستمهای الکترونیکی ما هنوز از کار نیفتاده و توانستهایم سمت و جهت قفل موشکی آنها را تشخیص دهیم.
در این حین بود که آنها دومین موشک خود را پرتاب کردند و من بلافاصله دستور شلیک به سوی موشک را دادم ولی به خاطر سرعت بالایی که موشک داشت عملاً این کار بیفایده بود.
موشک وارد بدنه ناوچه شده و در موتورخانه منفجر شد. با این انفجار ۲۵ ترکش به بدن من اصابت کرد. اولین چیزی که بعد از اصابت دیدم روی کفشم بود که حدود ۵ سانتیمتر شکافته شده بود ولی متوجه زخمی شدن بقیه جاهای بدنم نشدم. ناوسروان زارع نعمتی که جانشین من بود از ناحیه گردن مورد اصابت ترکش قرار گرفت و دست خود را از نرده پله ناوچه گرفت و روی پله نشست و در همان جا به لقاءالله پیوست. من وارد پل فرماندهی شدم تا اوضاع ناوچه را بررسی کنم. با اتاق مخابرات و اتاق عملیات تماس گرفتم ولی متاسفانه تمام ارتباطها قطع بود.
از پل فرماندهی بیرون آمدم و در سینه ناوچه در کنار توپ ایستادم. خدا رحمت کند افسر عملیات ناوچه جوشن، شهید ابراهیم حرآبادی که از راه رسید به او گفتم: به افسر مهندس بگو میزان صدمات وارده را اعلام کند تا بتوانیم از وارد شدن خسارات بیشتر به ناوچه جلوگیری کنیم.
سومین موشک از نوع استاندارد بود که به سوی ما شلیک شد و پرسنل ناوچه جوشن با اجرای آتش سعی در انهدام آن داشتند، ولی موفق نشدند و موشک به پل فرماندهی اصابت کرد و من به همراه چند نفر از پرسنل به آب پرتاب شدیم. بلافاصله موشکهای چهارم و پنجم هم به ناوچه اصابت کرد و دود و آتش آن را فرا گرفت.
به پرسنلی که روی ناوچه بودند گفتم خود را داخل آب بیندازند. تعدادی از بچهها که رمقی در تن داشتند به دوستانشان کمک میکردند تا آنها را به داخل آب بیندازند.
وقتی در آب بودیم به کمک تعدادی از پرسنل ناوچه جوشن سعی کردیم تا همه عوامل را که داخل آب بودند دور هم جمع کنیم. افسر برق ناوچه که در یک مایلی من بود توانسته بود هشت نفر را جمع کند و من هم هفده نفر را در کنار خود جمع کرده بودم و برای این که جریان آب ما را از یکدیگر جدا نکند به بچهها دستور دادم کمربندهای خود را باز کرده و به یکدیگر گره بزنند.
بیشتر نگرانی ما از این بود که درآن منطقه کوسه خیز با توجه به مجروح بودن تعدادزیادی از پرسنل از خطر حمله کوسهها در امان بمانیم.
پیشنهاد پناهندگی از سوی آمریکایی ها
خوشبختانه پرسنل من همه متعهد و مؤمن بودند با این وجود آمریکاییها به ما پیشنهاد کردند که هرکدام از ما میتواند پناهنده سیاسی بشود و حتی اگر بخواهد میتواند همراه خانواده خود در آمریکا زندگی کند. من با پرسنل ناوچه در همان پل فرماندهی یک جلسه اضطراری تشکیل دادیم و همگی به اتفاق گفتند: به هیچ وجه تسلیم نخواهیم شد و غیرت ایرانی را فدای ترس و زندگی در غرب نخواهیم کرد و مکتبی که درآن شهادت دارد، اسارت ندارد.
آن روز (۲۹ فروردین) اولین روز ماه مبارک رمضان بود و همه روزه دار بودند و شب قبل از آن هم به دلیل شرکت در عملیات تا صبح تلاش میکردند و بیدار بودند و بعد از آن هم حمله ناوهای آمریکایی پیش آمد. با این که بیشتر افراد مجروح بودند و چندتایی هم شهید اطراف ما بود، همگی روحیه بالایی داشتند و در طول پنج تا شش ساعتی که در آب بودیم، با خدای خود نجوا میکردیم و شور و حال الهی داشتیم.
نجات بازماندگان؛ در تاریکی های شب ۳ نفر جاماندند
نزدیک غروب یک فروند از بالگردهای نیروی دریایی محل ما را پیدا کرد و همراه با یک فروند هاورکرافت برای نجات ما آمدند. موقع عملیات نجات به قدری هوا تاریک بود که بعد از جمع آوری افراد، در پایگاه متوجه شدم که سه نفر از پرسنل داخل آب جا ماندهاند.
فردای آن روز بالگرد مجدداً به سراغ همان ناحیه رفت و توانست آن سه نفر را پیدا کند. پس از انتقال آنها به پایگاه پیش آنها رفتم و وضعیتشان را جویا شدم و پرسیدم که در خلوت و تنهایی شب وسکوت دریا، زمان برایشان چگونه گذشته است و آنها در جوابم گفتند: تا صبح قرآن و دعا میخواندیم.
از آن واقعه تلخ سالها میگذرد ولی من از آن زمان تا کنون با خودم عهد بستهام که نگذارم خون شهدای ناوچه جوشن و حماسه جاوید پرسنل متعهد و غیور این ناوچه به فراموشی سپرده شود.(۱)
در رویارویی ناوشکن های سهند، سبلان و ناو موشک انداز جوشن با نیروهای آمریکایی، ۵۶ نفر از رزمندگان نیروی دریایی ارتش در آب های خلیج فارس به شهادت رسیدند.
ناو استوار دوم شهید "اصغر قلندری" از جمله شهدای گیلانی است که در رویارویی مستقیم با آمریکایی های متجاوز، در عرشه ناو جوشن به شهادت رسید. ناو استوار دوم شهید اصغر قلندری قهرمانی از دیار بندرانزلی است، شهیدی که در دفاع از کیان کشورمان ایران، توسط آمریکای متجاوز به شهادت رسید تا به تنهایی سندی باشد از جنایت های ناتمام آمریکا علیه ایران اسلامی...
پ.ن(۱): آب و آتش، نشر آجا، ۱۳۸۸