ارتش جمهوری اسلامی ایران و نیروهای چهارگانه آن نقش موثر و تعیین کنندهای در دفاع از تمامیت ارضی کشورمان دارند. نقش دفاع از مرزهای زمینی ایران اسلامی برعهده نیروی زمینی محوری ارتش قرار دارد که این نیرو از همان سالهای پیروزی انقلاب اسلامی با استفاده از کارکنان انقلابی و مومن خود در تامین امنیت کشورمان تلاشهای بسیاری کرد. نزاجا در حین اجرای ماموریتهای خود برای دفاع از کشورمان تعدادی بسیاری شهید، جانباز و آزاده تقدیم اسلام و کشورمان کرده است.
ارتش ایران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به رغم داشتن نیروهای متعهد، مسلمان و مومن به واسطه رژیم ستمشاهی در خدمت اهداف آمریکا در غرب آسیا قرار داشت و راهبردهای نظامی آن رژیم استکباری را در غرب آسیا اجرا میکرد. اما بسیاری از نیروهای ارتش با این کار موافق نبودند، به ویژه هنگامی که مستشاران آمریکایی همه کارهای مهم را در اختیار خود داشتند و به متخصصان ایرانی ارتش اجازه انجام کارهای مهم را نمیدادند. هنگامی که انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسید، استکبار جهانی و متحدانش که از بازگرداندن شاه خائن به کشورمان از طریق کودتا ناامید شده بودند دست به تجهیز گروهکهای معاند و ضد انقلاب زدند. معاندان کشور و انقلاب اسلامی همواره به دنبال این بودند تا با ایجاد توطئههای گوناگون، ارتش را منحل کنند.
۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ بود که ارتش رژیم بعثی به پشتوانه حمایت بیش از ۳۰ کشور جهان، تهاجم سراسری علیه ایران اسلامی را آغاز کرد. در این میان نقش ارتش جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نیروی منسجم و یکپارچه و همچنین محوری در دفاع از تمامیت ارضی کشورمان بسیار اهمیت داشت. به همین دلیل هم نیروهای سه گانه ارتش در همان نخستین ساعت تجاوز به کشورمان با استفاده از تجهیزات خود این تهاجم رژیم بعثی را با یک مشت محکم پاسخ دادند.
نیروی هوایی ارتش در همان نخستین ساعتها با حمله ۱۴۰ فروندی به مواضع مهم رژیم بعث عراق ضربه مهلکی را بر پیکره صدام وارد کرد. نیروی دریایی هم به فاصله یک تا دو ماه نیروی دریایی بعثی را نابود کرد. اما نیروی زمینی نیز همچون نیروهای دریایی و هوایی وارد عمل شده بود تا مانع از تاراج خاک ایران شود. یکی از این افسران انقلابی و مسلمان ارتش که نقش موثری در دفاع مقدس داشت، شهید جمشید جاودانیان نام دارد.
امیر سرلشکر شهید جمشید جاودانیان یکی از فرماندهان نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در دفاع مقدس است که در نهمین روز از سال ۱۳۴۱ در شهرستان مرودشت از توابع استان فارس چشم به جهان گشود. دوران کودکی را در کانون گرم خانواده سپری کرد و راهی مدرسه شد. دوران ابتدایی تا دبیرستان را در فیروز آباد گذراند. جمشید از کودکی به همه کمک می کرد و علاوه بر فراگیری و انجام واجبات دینی خود، قرآن کریم را نیز از پدرش فراگرفت.
اوکه در خانواده ای متدین و مسلمان رشد کرده بود، در دوران جوانی همزمان با اوج مبارزات مردمی علیه رژیم ستمشاهی در تظاهرات و اعتراضات علیه نظام ستمشاهی شرکت میکرد و با افراد مبارز و هماهنگ کننده در جهت پیشبرد انقلاب اسلامی و پیروزی آن ارتباط مستمر داشت.
جمشید که به نظامی گری و دفاع از کشورش علاقه بسیاری داشت، دو سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی یعنی در سال ۱۳۵۹ در کنکور ورودی دانشگاه افسری ارتش شرکت کرد و موفق شد تا وارد ارتش شود. علوم و فنون نظامی را در مدت ۳ سال فراگرفت و با درجه ستوان دومی و دریافت مدرک لیسانس علوم، فارغ التحصیل شد. او پس از فارغ التحصیلی بود که برای گذراندن دوره مقدماتی به شیراز رفت و مدت ۶ ماه را در پادگان مرکز پیاده این شهر سپری کرد. فنون چتربازی را هم طی مدت سه ماه در تیپ ۵۵ هوابرد آموخت و سپس دوره تکاوری را آغاز کرد.
دوره تکاوری را که با موفقیت طی کرد، به درجه استادی رسید و با پذیرفتن مسئولیت دوره ۳۳ تکاوری فعالیت های خود را ادامه داد. او سال ۱۳۶۳ به عنوان فرماندهی گروهان سوم گردان ۱۰۱ تیپ ۵۵ هوابرد شیراز انتخاب شد. از او به عنوان استاد بزرگ چتربازی، کوه نوردی، جودو، تکواندو، کاراته، غواصی، تکاوری و شیر بیشه سومار و ببر کوههای کردستان یاد میشود.
دشمن بعثی که در سال ۱۳۵۹ به ایران اسلامی حمله کرده بود هر روز حملات بیشتری را علیه کشورمان انجام میداد و جمشید نیز همانند سایر همرزمانش در سال ۶۳ به همراه گردان تحت امر خود عازم جبهههای غرب و جنوب در مناطق کردستان، نفت شهر و سومار شد. جمشید در عملیات والفجر ۹ از ناحیه بازو مورد اصابت ترکش قرار گرفت و مجروح شد. البته او در عملیاتهای مهمی همچون کربلای ۴ و ۵ نیز حضور داشت. مصاحبهای تلویزیونی در والفجر ۹، در زیر آتش رگبار مسلسل ها، هلی کوپترها، توپها و تانکهای دشمن، چهرهی زیبا و با استقامت مردی را نشان میداد که جمشید جاودانیان نام داشت.
جمشید خصوصیات اخلاقی بارزی داشت، ایثار و از خودگذشتگیهای وی هیچگاه از یاد و خاطر همرزمانش نمیرود. او همواره در حین خدمت نیز به انجام فرائض دینی مقید بود و از این رو بارها توسط واحد عقیدتی سیاسی تیپ ۵۵ هوابرد شیراز مورد تشویق قرار گرفته بود و هدایایی از قبیل قرآن و نهج البلاغه و کتابهای اسلامی به او هدیه داده شد. حضور مخلصانه در خدمت به اسلام و اعتقاد قلبی نسبت به مقدس بودن شغل خود بر عزم و اراده او اضافه میکرد. جمشید به دلیل تقید بالای خود به نماز و سایر فرایش دینی همواره سربازان تحت امر خود را به انجام فرایض واجب تشویق میکرد.
حسن خلق از صفات اخلاقی او بود در برخورد با مردم، رفتاری خداپسندانه داشت. ارادت خاص او به اهل بیت (علیهم السلام) قابل بیان نبود و ضد انقلاب را دشمن اسلام و دین خدا میدانست. وجود ولایت فقیه در ایران از آرزوهای دیرینه وی بود و همواره دعا میکرد که شر استکبار و ضد انقلاب داخلی از سر این کشور اسلامی کوتاه شود. او همواره مسئولان را دعا میکرد تا در پیشبرد اهداف و دستاوردهای انقلاب اسلامی موفق و پیروز باشند و از مردم میخواست که از حضور در جبهه و کمک رسانی و فرستادن جوانان خود به جبهه دریغ نورزند تا عاقبت، جنگ به نفع اسلام و دفع شر اجانب از سر دو مملکت مسلمان ایران و عراق رخت بربندد.
جمشید در آخرین دیدار با خانواده در ۱۱ تیرماه سال ۱۳۶۶، آنان را توصیه میکرد که اهم وقت خود را صرف اسلام و خدمت به شهدا کنند. او خود نسبت به شهدا بسیار ارادت داشت و همواره با علاقه بسیار در مجالس بزرگداشت این بزرگواران جاوید حضور پیدا میکرد و با خود عهده بسته بود که راه شهدا را تا پیروزی نهایی حق بر باطل ادامه دهد. زمزمه دعای کمیل و توسل از جمله اعمالی بودند که جمشید آن را هرگز فراموش نمیکرد، صبوری و بردباری جزو خصوصیتهای او بود. برای والدین و همسایگان احترام خاصی قائل بود و صله رحم را ارج مینهاد، به گونهای که در بعضی مواقع به روستای کلاتی (زادگاه پدر) میرفت و از اقوام و خویشان سرکشی میکرد.
این شهید والامقام، متعلق به زمین نبود. بدنش با رختخواب آشنایی نداشت و زیلو، زیرانداز عارفانه اش بود و هنگامی که به شهادت رسید، پیکر پاکش ۵۰ روز در زیر آفتاب داغ و سوزان سومار، عشق او را به معبودش به حد اعلا رساند. حدود ۱۵ سجاده نماز به همراه مهر و تسبیح در ساک دستی وی که به عنوان وسایل باقی مانده او از جبهه به دست خانواده اش رسید خود گویای تقید او به نماز است.
شهید جمشید جاودانیان در پی تکی که از سوی ارتش مزدور بعثی ـ صهیونیستی به دنبال عملیات موفقیت آمیز نصر ۲ در قلههای ۴۰۲ و ۲۵۱ مشرف بر بلندیهای میمک در ۳۱ تیرماه سال ۱۳۶۶ در زیر قله «کهنهریگ» در منطقه سومار، انجام گرفت پس از تلفات سنگینی که بر دشمن تحمیل کرد، در حین نگهداری از دستاوردهای عملیات و حفظ تپههای فوق بر اثر اصابت ترکش خمپاره زخمی شد و بر اثر درگیری شدید و حجم بالای آتش و نبودن امکانات نجات، جان به جان آفرین تسلیم کرد و به درجه رفیع شهادت نائل آمد تا بدین گونه جاودانیان، برای همیشه جاودانه شود.
پیکر پاک و مطهر این سردار رشید به همراه تنی چند از دیگر دلاوران خطه توحید در شهر شیراز بر فراز دستهای پرتوان ملت حزب الله تشییع و گلستان شهدای دارالرحمه شیراز، پذیرای جسم سوخته و قلب شکستهی این عارف به الله شد.
لینک مطلب: | http://qomefarda.ir/News/item/26692 |