بسیاری بر این باور هستند که زنان در گذشته تبعیت بیشتری از مردان داشتند و مردان نیز به واسطه همین تبعیت بود که دارای ادبیات و چهره خاصی در خانواده خود بودند. به همین دلیل بود که در گذشته، خانواده ها عمدتا پدرسالارانه اداره می شد و برخی جملات و اصطلاحات در ادبیات آن روز رایج نبود.از جمله توضیح دادن یک مرد برای زن و فرزندانش برای کاری که می خواست انجام دهد. واژه «بیرون کاردارم» یک واژه عام برای هر کاری بود که یک مرد می توانست بیرون از منزل داشته باشد و کسی هم حق پرسش نداشت ولی امروزه این واژه در ادبیات مردانه در زندگی زناشویی بسیار تحدید یافته است زیرا با رشد اجتماعی و رعایت مسایلی چون حقوق زنان و ارتقا جایگاه زنان در جامعه، پاسخگویی بیشتر زوجین بهم باعث شده است که رویکردها نیز متفاوت باشد و امروز بعضا به یک چالش دوطرفه مبدل شود.
سید علیرضا حسینی با اشاره به این که از دودیدگاه میتوان این موضوع را تبیین کرد، عنوان کرد: زمانی که بحث از تبعیت زوجین میشود سوالاتی در ذهن به وجود میآید مثلا اینکه اگر زن حقوق خود را پیگیری نکند و تبعیت محض داشته باشد زندگی آرامش بیشتری پیدا میکند یا خلاف این است؟
وی ادامه داد: زمانی که درخصوص پیگیری نکردن حقوق صحبت میشود در اینجا دو دیدگاه رخ نشان میدهد؛ یکی آن که گاه به زندگی مشترک و زناشویی زوجین با دیدگاه فقهی حقوقی مینگریم و گاهی هم با دیدگاه غیر فقهی و حقوقی.
این استاد دانشگاه نگاه فقهی حقوقی رابطه زوجین را اینگونه تشریح کرد: هنگامی که زندگی زن و شوهر را یک زندگی حقوقی میانگاریم و براساس آن چیدمان میکنیم، یعنی از ابتدای بسته شدن پیمان ازدواج بحث از حق و حقوق و تکلیف مطرح میشود، بنابراین با چنین نگاهی زوجین یک زندگی کاملا خشک و بیروح و قانون مدار و بدون عشق و علاقه خواهند داشت، برهمین اساس سوالاتی مطرح میشود که زن تکلیفش چیست، تا چه حدی باید از شوهر تبعیت داشته باشد، این تبعیت به چه شکل است و غیره.
وی درخصوص دیدگاه فقهی حقوقی افزود: در این زندگی زن باید هر زمانی که شوهرش نیاز به تمکین داشت باید تبعیت کند، هنگامی که بخواهد از منزل خارج شود اگر منافاتی با تقاضا و تمکین از همسر داشته باشد بدون اذن او اشکال دارد و حرام است، این نوع زندگی خشک و بیروح و بدون عاطفه است و دائما از حق و تکلیف صحبت میشود.
حسینی ضمن اشاره به اینکه زندگی بر اساس فقه و حقوق و قانون نباید شکل بگیرد، اظهار کرد: زندگی بر اساس فقه، حقوق و قانون که همه باید به آن احترام بگذاریم زمانی است که افراد جامعه که شامل همسران نیز میشود از حدود خود تعدی میکنند و میخواهند بر اساس تبصره و قانون کار را جلو ببرند.
وی ادامه داد: فلسفه وجودی فقه، حقوق و قانون زمانی است که فرد از اخلاق و موقعیت طرف مقابل سواستفاده میکند،به طور مثال مرد شخصیتی محترم، متواضع و علاقه مند به زندگی دارد اما همسرش از اخلاق حسن و خوب او سواستفاده میکند و او را به یک شخصیت دستور بگیر تبدیل میکند، یا گاه هم بالعکس زن شخصیتی وزین و موقر دارد و با یک دید خوب وارد زندگی شده و عاشقانه زندگی میکند اما شوهرش از او سواستفاده میکند و علیه او کارهایی را انجام میدهد، در این طور مواقع فقه و حقوق به داد این افراد میرسد.
پژوهشگر مرکز تحقیقات فقهی حقوقی قوه قضاییه قم درخصوص دیدگاه اخلاقی و عاشقانه، توضیح داد: هنگامی که زندگی بر اساس علاقه، رضایت، محبت و عشق وافر بین زن و شوهر شکل میگیرد، مفاهیمی چون تبعیت داشتن رنگ میبازد زیرا رابطه زن و شوهر و جایگاه آن همانند رابطه عبد و مولا یا ارباب و رعیتی و غیره نیست. پس رابطه بایستی بر مبنای صداقت، صمیمیت و رفاقت باشد.
وی ادامه داد: در هیچ خانوادهای حقوق نباید وجود داشته باشد، مگر درجایی که اخلاق نیست و اعتماد و اطمینان وجود ندارد، اما مادامی که افراد بتوانند با دقت و به کارگیری عقل و تحقیق کارهای خود را جلو ببرند و تصمیم شروع یک زندگی زناشویی را بگیرند دیگر سخن از تکلیف و حق و حقوق به میان نمیآید.
حسینی اظهار کرد: هنگامی دو فرد از فرهنگ و تربیت متفاوت باهم ازدواج میکنند باید صبوری پیشه کنند و این تفاوتها را درک کنند و به اصطلاح باهم بسازند و مکمل هم باشند تا به مرور با یکدیگر هماهنگ شوند.
وی افزود: در زمان گذشته در معمول ازدواجها خانمها در سن پایین ازدواج میکردند و مرد سن بالاتری داشته و براساس چیدمان ذهنی خود زن را تربیت میکرد. امروزه میانگین سن ازدواج طبق آخرین آمار در کشور برای خانمها بین ۲۴ تا ۲۵ و برای مردها بین ۲۷ تا ۲۹ است.
پژوهشگر مرکز تحقیقات فقهی حقوقی قوه قضاییه قم تصریح کرد: تحصیلات خانمها بالا رفته و با جامعه علمی و حقوق خود بیشتر آشنا شدند، همچنین خودآگاهی زنان نسبت به خود و پیرامون خود افزایش پیدا کرده و آسیب شناسیهایی را که از زندگی اطرافیان خود میکنند بحث میشود نوعی واکسینه شدن نسبت به آن آسیبها را در خود ایجاد میکنند و باعث میشود تبعیتی که در گذشته وجود داشت تغییر کند.
وی در پاسخ به این سوال که آیا زنان باید تابع محض شوهر خود باشند با برعکس، ادامه داد: خیر، اصلا اصطلاح تابع محض و مطلق بودن معنایی ندارد ، در یک زندگی که طبق دیدگاه اخلاقی و عاطفی باشد زن و شوهر باهم رفیق و شریک هستند و نگاه پست و اصطلاحا موجود درجه دوم خداوند بودن وجود ندارد و قابل مقایسه با زندگی خشک حقوقی و قانونی نیست.
حسینی افزود: در زندگی عاطفی، احترام و قدردانی وجود نه ترس و زوجین با اشتیاق در قبال یکدیگر کارهایی را انجام میدهند، رفیق و همراه هم و به معنای واقعی کلمه همسر یکدیگر هستند.
وی ادامه داد: تبعیت بوی رابطه فقهی حقوقی میدهد پس بهتر است از آن استفاده نشود، مردان سرپرست زنان خود هستند، نباید رابطه بر اساس ترس باشد و زن بتواند اتکای معیشتی به مرد داشته باشد، از طرفی هم طبق تعبیر قرآن زن همانند گل است و نیاز به مراقبت دارد در غیر این صورت افسرده و پژمرده میشود.
دبیر اندیشکده فقهوحقوق اسلامی تشریح کرد: زمانی که صحبت از ازدواج میشود باید به سمت واژگانی همچون محبت، عشق، علاقه، دوستی وافر، صداقت و رفاقت برویم.
وی ادامه داد: در زندگی مشترک از عنوانهایی مانند حق یا حقوق یا تکلیف نباید استفاده شود. اگر زندگیها براساس صداقت، رفاقت و شریک و همراه بودن باشد، خواستههای یکدیگر را درک میکنند و تفاهم به وجود میآید.
حسینی عنوان کرد: چیدمان زندگی بایستی درست باشد و جایگاه زن و مرد جابه جا نشود، اصل اولی برای زندگی موفق این است که زن باید در هر موقعیت اجتماعی باید اول خانه دار و مادر باشد و در کنار آن به کارهای دیگر هم بپردازد، مرد نمیتواند بگوید فقط باید بچه داری یا فقط خانه داری کند.
وی افزود: نگاه مرد به همسرش بایستی نگاه انسانی باشد و بخاطر داشته باشد که بر او برتری ندارد و رابطه آمر و ماموری نیست، مردسالاری و زن سالاری غلط است، آنچه مهم است این است که همسران مکمل یکدیگر باشند.
این استاد دانشگاه در پایان تاکید کرد: میزان و حد تبعیت زن و شوهر از همسر حتی با وجود علاقه شامل کارهای خطا نمیشود، تبعیت تا زمانی است که خلاف شرع مسلم نباشد.
لینک مطلب: | http://qomefarda.ir/News/item/27584 |