در این گزارش در پی تبیین این پرسشها خواهم بود که بر مبنای واقعیت جاده راه ابریشم چه فرصتهایی را برای جمهوری اسلامی ایران خلق میکند و در صورت حذف آن جامعهی ایران چه پیامدهایی را تجربه خواهد کرد. این مسئله که در جهان امروز کشورها به یکدیگر در راستای چند جانبه گرایی نیاز دارند از اهمیت فزایندهای برخوردار است و همین امر سبب شده است که حضور یا عدم حضور کشورها در کریدورهای بین المللی حاوی فرصتهای مثبت و منفی زیادی باشد که میتواند در حکمرانی داخلی کشورها تاثیرات فزایندهای را بر نهد.
امروزه شاهدیم که قاره آسیا به عنوان یک قاره بزرگ و پهناور با فرصتها وچالشهای فراوانی درگیر است و بازیگران متفاوتی را در خود میبیند که هریک به دنبال کسب منافع بیشتر در راستای امنیت ملی خود میباشند، کشور چین یک بازیگر نوظهور است که از پارامتر اقتصاد برای تقویت قدرت خود استفاده کرده است، ابیتکار جاده ابریشم برای این بود که چین به وسیله سیاست خارجی بتواند نفوذ خود را افزایش دهد. این طرح را امروزه میتوان گفت مشتمل بر جمعیتی بیش از ۴.۴ میلیون نفر وهمچنین سهم ۲۱ تریلیونی از تولید ناخالص جهانی را در بر میگیرد. این طرح در سال ۲۰۱۳ و توسط رئیس جمهور چین پا به عرصهی ظهور گذاشت و از دو مقولهی مهم یعنی جادهی ابریشم جدید و جادهی ابریشم دریایی تشکیل شده است.
شاید جالب باشد که بدانید این پروژه توسط صندوق جاده ابریشم، بانک توسعه زیر ساخت آسیایی، بانک توسعه بریکس تامین مال خواهد شد، بانکهای سیاسی دولت چین یک نقش بسیار مهم در تامین بوجهی پروژههای جاده ابریشم ایفاء خواهند کرد که از منظر حکمرانی اهمیت فزایندهای دارد؛ و این اشتیاق به حدی است که در یک گزارشی که در سال ۲۰۱۵ به انتشار رسید حاکی از آن بود که پکن تمایل داردتا ذخایر قابل توجهی از مبادله خارجی را برای تزریق حداقل ۶۲ میلیارد دلار سرمایه در دوبانک سیاسی برای حمایت از جاده ابریشم تقبل کند که در حکمرانی اقتصادی این کشور امری مهم و ضروری است.
گسترش تجارت در کرویدورهای ترانزیتی در حال ظهور تاثیرات متنوع و گوناگونی را بر کشورها خواهد گذاشت، این خطوط جدید، چین، اروپا، هندو روسیه را قادر خواهد ساخت که کالاهایی با ارزش بالا را را به صورت کارآمد تری از انتقال آن با کشتی، با خطوط ریلی مبادله نمایند.
سیستم تجارت جاده ابریشم تاریخی تنها جایگزین برای رشد و توسعه است، صنایع در حال توسعه بازارهای جدیدی را تقاضا میکنند، اختراعهای تکنولوژیکی، همکاری بیناللملی را تسهیل میکند و حمل و نقل بهتر، افزایش اهمیت تجارت و رشد تقاضاهای انرژِی نیازمند همکاری بینالمللی است. کشور چین برای این طرح اهداف گوناگونی را در سر پرورانده است که از آنها میتوان به تعمیق همگرایی اقتصادی منطقهای، پیشبرد پروژههای توسعه، ایجاد زمینه برای و یکپارچگی بیشتر، یک مسیر ترانزیتی مناسب اشاره کرد.
صرف نظر از این مهم که تبارشناسی تاریخی میان ایران و چین وجود دارد وچه مراحلی را طی کرده است، سیاست موازنه قوا در نظام بین الملل یا عبارت رقابت "شرق و غرب "از یک سو "نفوذ ژئو استراتژیک به مناطق دور از دسترس زمینی "یعنی خلیج فارس از سوی دیگر، ایران را به مرکز ثقل برخی از منافع استراتژیک و کلیدی چین تبدیل کرده است در شرایط کنونی جمهوری اسلامی ایران با توجه به داشتن مزیتهایی مانند کوتاهترین مسیر به سوی اروپا میتواند نقش ارزندهای در ترانزیت کالا در این مسیر داشته باشد، بنابراین جمهوری اسلامی ایران از منظر حکمرانان چینی به یک عنصر مرکزی در کمربند اقتصادی چین منظور میشود.
جاده ابریشم هم میتواند یک تهدید برای جمهوی اسلامی اران محسوب شود و هم یک فرصت، فرصت از ان جهت که اگر جمهوری اسلامی ایران بتواند زیر ساخت مناسب را در این امر ایجاد کند میتوان انتظار داشت که همچنان در صحنهی این امر بین اللملی بماند، اما تهدید این مسئله از آن جهت است که با توجه به پتانسیلهای سرزمینی از جمله دسترسی به آبهای آزاد، طول و عرض جغرافیایی و استعدادهای عملیاتی مانند تعداد ناوگان و رانندگان که از آن برخورداریم، مزیت بسیار بالایی برای توسعه ترانزیت و قرار گرفتن در کریدورهای ترانزیتی مهم داریم، اما اگر الزامات آن را نداشته باشیم به زودی از مسیرهای ترانزیتی مانند راه ابریشم حذف خواهیم شد.
یا در برداشتی دیگر در یک دیدگاه کلان میتوان مطرح کرد که از سوی دیگر اگر الزامات توسعه ترانزیت و کریدورهای ترانزیتی را رعایت نکنیم به عضویت کنوانسیونها و موافقت نامههای بین المللی مهم حوزه حمل و نقل و ترانزیت در نیاییم، ممکن است در آینده جلوی ترانزیت ما را بگیرند و مجبور باشیم دست به دامان ناوگان و کامیونهای خارجی باشیم. این این بدان معنی است که ممکن است در آینده به تدریج از کریدورها و مسیرهای ترانزیت مانند راه ابریشم حذف شویم یا آنکه آنقدر ترانزیت ایران ناچیز شده و به حداقل برسد که بود و نبود آن اهمیتی نداشته باشد.
حال در پایان این گزارش میتوان گفت اگر جمهوری اسلامی ایران از ظرفیتهای مهندسی و زیر ساختی و همچنین قدرت چانه زنی در روابط دیپلماتیک خود با کشور چین در جهت ارتقا بهره برداری خود از این طرح استفاده نکند نمیتوان آیندهای مناسب را در زمینهی حضور جمهوری اسلامی ایران در این کریدور انتظار داشت.
لینک مطلب: | http://qomefarda.ir/News/item/29679 |