printlogo


هر روز با یک شهید؛
با شهادتم، دِینم را به اسلام ادا خواهم کرد
 با شهادتم، دِینم را به اسلام ادا خواهم کرد
کد خبر: 45183
امیدوارم با ریخته‌شدن خونم، دینم را به اسلام و امام و امت شهیدپرور ایران ادا نمایم.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا، شهید ابوالفضل کوه‌پیما در دی‌ماه سال ۱۳۴۰ در شهر مقدس قم متولد شد.
وی به عضویت سپاه در آمد و در سن ۲۴ سالگی در تیرماه سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای یک منطقه مهران به درجه رفیع شهادت نایل شد.
در ادامه وصیت‌نامه این شهید والامقام را می‌خوانید.
«من طلبی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی اجنی و من اجبنی عشقی من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلی دینه و من علی دینه فانادیته»
هر کس مرا طلب کند، مرا می‌یابد و هر که مرا بیابد، مرا می‌شناسد و هر که مرا بشناسد، مرا دوست دارد و هر کسی مرا دوست بدارد، عاشقم می‌شود و هر که عاشقم بشود، عاشقش می‌شوم و هر کس را که عاشقش بشم، او را می‌کشم و هر کس را بکشم، دیه او به گردن من است و هر کس که به گردن من دیه دارد، من خودم دیه او هستم.
آن‌کس که تو را شناخت جان را چه کند/ فرزند و حیات  و خانمان را چه کند
عاقبت مرگی که از آن می‌گریزید شما را در خواهد یافت و پس از مرگ به‌سوی خدایی که دانای آشکار و نهان است، بازمی‌گردید و او شما را به آن چه از نیک و بد کرده‌اید آگاه می‌سازید.
هر چه فکر کردم که آیا می‌توانم از سیطره حکومت الله «تبارک‌وتعالی» بگریزیم و آیا می‌توانم از مرگ فرار کنم؟ فکرم به جایی نرسید، چرا که هر مکانی تعلق به او دارد «لله ما فی السموات و ما فی‌الارض» و نه‌تنها از حکومت او فرار ممکن نیست؛ بلکه از مرگ هم نمی‌توان گریخت.
مرگ در تعقیب انسان هست و اوست که زنده می‌میرد.
این بنده حقیر و روسیاه فکر می‌کنم چطور چیزی درباره وصیت‌نامه‌ام بنویسم که در طول حیاتم و زندگی‌ام بدان عمل نکردم، ولی چه کنم این دفعه اول نیت چه‌بسا دیدم که نصیحت‌ها در دیگران برادران مؤثر بود، ولی در من هیچ.
اما به‌حسب وظیفه چند نکته را یادآوری می‌نمایم.
دنیا جای‌ماندن نیست؛ بلکه پلی است که باید از آن گذر کرد و چه‌بهتر است که انسان خالص و مخلص دنبال تعقیب همچون شهادت در راه خدا باشد که این آرزو مرا دیوانه حسین «ع» کرده است، چه‌بهتر است که به سرای ابدیت پیوست. خوشا آنان که از این راه‌توشه‌ای برداشتند و به جوار رحمت حق پیوسته و نه مثل من بیچاره که عمرم را به بیهودگی گذراندم.
دومین روز خجسته میلاد مولود مولی امیر المومنین علی «ع» مظهر عدالت و جز معصیت توشه‌ای برنگرفتم؛ ولی می‌روم تا بلکه با ریختن خونم گناهانم آمرزیده و مورد عفو و رحمت خدا قرار گیرم، تا از این عقب‌افتادگی قافله کمی سبقت بگیرم ان شالله تعالی.
ایهاالناس، ای مردم، خانواده‌های شهدا، ای برادران حزب‌الله، قدر امام امت این رهبر کبیر انقلاب و بزرگوار ماه جماران و دلسوز امت را بدانید بنام خدای خمینی طاغوت شکن که تمام طاغوت‌ها را در هم شکست؛ یعنی حکومت پوسیده قرن2500ساله محمد رضاشاه خائن را سرنگون نمود و احکام اسلام را زنده نمود و ما را از زیر سلطه آمریکای جنایت‌کار رهانید، چه‌بسا که زمان طاغوت رنج‌ها و مصیبت‌ها کشیدم و هیچ اختیار از خودم نداشتم.
دیگر هیچ‌چیزمان به خودمان تعلق نداشت، بلکه در اختیار سردمداران، زورگویان بود و اسلام و قرآن مرده بود.
این جوان مردان شیردل ایران‌زمین توان و جرات نه گفتن را نداشتیم؛ امت حزب‌الله آگاه باشید و قدر این رهبر و این خون شهیدان و این نعمت‌های الهی را بدانید و سجده شکر را بجا آورید؛ این رهبر بزرگوار که همچون خورشید از فرودگاه مهرآباد پدیدار شده و می‌درخشید، حرف‌ها و نصایح این رهبر بزرگوار را خوب گوش کنید و موبه‌مو اجرا کنید.
تو را به خدا از حوقه بازها و چاپلوسی‌ها و از حزب‌بازی‌ها و گروه گوری‌ها بپرهیزید، جز این که رضای خداوند تبارک‌وتعالی را در نظر بگیرید نداشته باشید.
از شما پدر و مادر با وفایم و برادران حزب‌الله می‌خواهم که از خط اصیل عزیز و فقیه عالی‌قدر که همان راه انبیا و اولیا را ادامه می‌دهند جدا نشوند و با خط اصیل ولایت‌فقیه که با خون هزاران شهید و شهیدان گمنام به تثبیت رسیده منحرف نشوید.
پروردگارا این حقیر چطور شکر و سپاس تو را به جا آورم از اینکه چنین پدر و مادر مهربان و بزرگواری به من عطا فرمودی و آنها چقدر سعی و همت در تربیت من داشتند، ولی من در عوض به آن‌ها زحمت و رنج فراوان دادم؛
وای به حال من که نتوانستم حقوقی که آنان بر گردنم دارند بجا بیاورم، وای بر من.
برادران عزیزم و خواهران مهربان را نتوانستم ادا نمایم؛ این حقیر خود را نسبت به تمام اقوام و خویشاوندان و به یاری ستاد مقاومت مدیران می‌دانم با بودنم که خدمتی به اسلام و برادران با تقویم نکردم، امیدوارم با ریخته‌شدن خونم، دینم را به اسلام و امام و امت شهیدپرور ایران ادا نمایم.
در پایان باید بگویم که اگر توفیق شهادت داشتم و به فیض الهی رسیدم و اگر جنازه‌ام به دستانتان رسید در گلزار شهدا علی ابن جعفر به خاک بسپارید و زیاد برایم طلب مغفرت نمایید.
از برادران حزب‌الله می‌خواهم که در تشییع‌جنازه‌ام ذکر و مصائب اباعبدالله الحسین «ع» و شعار راجع به آن حضرت بدهید.
خدایا به لطف و کرمت قسم از این بنده روسیاه در گذر و آمرزش مغفرت می‌طلبم.
پدر ارجمندم مادر مهربانم از شما می‌خواهم که اگر خواستید گریه کنید، برای امام حسین و شهیدان گمنام در زیر آسمان کربلای خوزستان به خاک فتاده‌ام گریه کنید.
از شما پدر و مادر و برادران عزیزم و خواهران مهربانم و تمام اقوام و خویشان و همسایگان می‌خواهم که مرا ببخشید و حلالم کنید و از دست این حقیر رضایت‌بخش باشید.



انتهای پیام/


لینک مطلب: http://qomefarda.ir/News/item/45183