«بسمالله الرحمن الرحیم»
با نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با نام و یاد تنها بتشکن عصر حضرت آیتالله امام خمینی.
مادرم و پدرم برادران و خواهرانم، از این که چنین نوشتم مرا ببخشید، امیدوارم که شما بنده حقیر را که سالها باعث رنجش خاطر و اذیت و آزار شما بودم را به بزرگی خود نادیده گرفته و میبخشید.
اکنون که وصیتنامهام را مینویسم تماماً به یاد شما و خصوصاً پسرعموی شهیدم محمدرضا هستم و با حالی باورنکردنی برای خودم نشستهام و با دوستم احمدزاده وصیتنامهام را مینویسم.
راستی آیا میدانید موقعی که به فکر مرگ بیفتید، چقدر انسان محتاط میشود و در هر کاری جانب احتیاط را رعایت میکند؟ بله بنده تمام ریزهکاریهای زندگیام را به یاد میآورم و از بعضی خوشحال میشوم از بعضی ناراحت و از بعضی دیگر شرمنده و سرافکنده میگردم که امیدوارم شما فامیل که نامتان را میبرم، مرا ببخشید.
باور کنید وقت نداشتم، وگرنه کتابی پر میکردم و اطمینان دارم با این طبع روانم میتوانم از یک کتاب بیشتر پر کنم؛ اما خب موقعیت ایجاب میکند که به همین بسنده کنم و سخن به درازا نکشم.
پدر بزرگوارم به الله قسم که در روز قیامت با سرافرازی به سراغت میآیم، مادر مهربانم باز هم قسم به الله میخورم که شما را نیز که همچون فرشتگان مقرب خدا در آن دنیا هستید، به سراغتان خواهم آمد، شما را که خود نجاتدهنده من هستید، یاری دهم.
برادران و خواهرانم من چند سال نماز و روزه دارم که نمیدانم چطور بخوانم؛ اگر وصیتنامه به دستتان رسید در حد توان و مقدور و اگر زحمتی نیست برایم بخوانید از تمامی مردم برایم حلالیت بطلبید.
در موقع شهادتم با برادر علیآبادی مرکز آموزش پدافند تماس حاصل نموده و خبر شهادتم را به تنها مربی دوستداشتنیام برسانید و بگویید غیاثی تمام از تو درس گرفت و امیدوارم که بر سر خاکم حاضر شوند، خدا یار و نگهدارتان افسوس که فرصت اجازه نمیدهد.
لینک مطلب: | http://qomefarda.ir/News/item/46352 |