printlogo


هر روز با یک شهید؛
مکتب ما، مکتب مبارزه است
مکتب ما، مکتب مبارزه است
کد خبر: 48270
در وصیت‌نامه شهید «محمدجواد محمدی نیک» آمده است: جامعه‌ای که بخواهد حکومت الله در جامعه حکم‌فرما شود، امکان ندارد مگر با یک شرط، آن شرط این است که باید شهید بدهد و باید خون بدهد و یا هجرت کند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «قم فردا» شهید «محمدجواد محمدی نیک» فرزند ابراهیم در سال ۱۳۴۴ در خانواده‌ای مذهبی در شهر خون و قیام چشم به جهان گشود. او با شروع جنگ تحمیلی به‌سوی جبهه‌ها شتافت و در تاریخ پانزدهم مرداد ۱۳۶۲ در عملیات والفجر در خاک عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره و توپ مستقیم تانک به فیض عظیم شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش طی مراسم باشکوهی در گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) قم به خاک سپرده شد.

» بسم الله الرحمن الرحیم «

 من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظرو ما بدلوا تبدیلا

 و از مؤمنین، بزرگ‌مردانی هستند که به پیمانی که باخدا بستند، وفا کردند و بر آن عهد ایستادگی نمودند یا به راه خدا شهید شدند و یا به انتظار شهادت مقاومت می‌کنند.

 جامعه‌ای که بخواهد حکومت الله در جامعه حکم‌فرما شود، امکان ندارد مگر با یک شرط، آن شرط این است که باید شهید بدهد و باید خون بدهد و یا هجرت کند؛ خوشبختانه مکتب ما مکتب مبارزه است بر علیه مستکبرین و اگر در این جهاد توفیق و لیاقت پیدا کردم و شهید شدم، یک وصیت به برادران و ملت شهیدپرور دارم و آن این که خدا را سپاس گویید که سایه امام امت را بر سر ما گسترده.

 و این دست تربیت خدا بود که از آستین امام امت به دَر آمد و جامعه را از رکود و مسخ‌شدگی نجات داد؛ برادران راه امام را رها نکنید که راه امام، همان راه حسین است و بترسید از آن زمانی که خدایی نکرده یک‌وقت امام را تنها بگذارید که اسلام و امام‌زمان را تنها گذشته‌اید و مورد خشم خداوند قرار خواهید گرفت.

 اما پدر و مادرم وصیت من به شما این است، وقتی که من شهید شدم، می‌خواهم مرا در مزار شهدای قم شیخان بغل قبر برادران دیگر دفن کنید و دیگر اینکه برای من به‌هیچ‌وجه گریه نکنید، بلکه افتخار کنید، چون که همچون علی‌اکبری برای اسلام و قرآن و خدا داده‌اید.

 از برادر بزرگم، می‌خواهم که اگر من شهید شدم، از دست من ناراحت نباشید و اگر بدی از من سر زد ببخشید و از دو خواهر بزرگ‌تر می‌خواهم که همیشه زینب گونه رفتار کنند و از خواهر کوچکم و برادر کوچکم، می‌خواهم که درس را ادامه دهید؛ فکر کنید با این کار بتوانید به اسلام و مملکت خود کمکی کرده باشید و مرا هم ببخشید اگر اذیتی کردم.

 ای مادرم، ان‌شاءالله که مرا ببخشید، چون که خیلی شما را اذیت کردم، اگر من شهید شدم، اندک پولی را که دارم، یک الله به اسم محمد بخرد و به‌عنوان یک یادگاری از من قبول کن و اگر باقی آمد، آن را به جنگ‌زدگان بدهید. دیگر عرضی ندارم به جز سلامتی شما.

 آهن آبدیده را زنگ عوض نمی‌کند/ چهره انقلاب را جنگ عوض نمی‌کند

 بگو با منافقان به کوری دو چشمتان/ پیرو خط رهبری رنگ عوض نمی‌کند



انتهای پیام/


لینک مطلب: http://qomefarda.ir/News/item/48270