سید جمالالدین اسدآبادی معتقد بود مسلمانان ضمن مبارزه با پدیده شوم خودکامگی و استبداد و از آن سو استعمار و استکبار میبایست اولاً خود را مجهز به علوم و فنون روز کنند و ثانیاً زیر بیرق وحدت اسلامی و پایبندی به مبانی اسلام ناب محمدی (ص)، به مقابله با خودباختگی ناشی از تأثیرپذیری از فرهنگ و اندیشه غربی
به گزارش
پایگاه خبری تحلیلی «قم فردا» به نقل از خبرگزاری حوزه، پنجم شوال، سالگرد درگذشت بزرگمردی است که نهتنها در زمانهٔ پرتلاطم حیاتش بلکه تا به امروز به یکی نمادهای بارز بیداری اسلامی در عرصه بینالملل تبدیل شده است.
درباره زندگی، مرام و سیره و راه سید جمالالدین اسدآبادی البته در سالهای گذشته چه در داخل ایران و چه در خارج از کشور، مقالات و کتب متعددی نگاشته شده اما آن چه همچنان حائز اهمیت است و در ساحت فکر و اندیشه باید نسبت به آن تمرکز نمود، تأثیر اندیشه و عملکرد سید جمال در ابعاد و عرصههای گوناگون است؛ شخصیتی که در کشورهای مختلف جهان اسلام منشأ اثر و تحولات شگرفی بود و بااینحال آرام و قرار نداشت تا مردم را بیش و پیش از هر چیز دیگری با نعمت آگاهی و شجاعت در مسیر مبارزه آشنا کند.
کلام معلم شهید و تئوریسین بزرگ انقلاب اسلامی، آیتالله مرتضی مطهری درباره اهمیت نقشآفرینی سید جمالالدین گواه بسیاری از حقایق است، آن جا که در کتاب"بررسی نهضتهای اسلامی در صدسالهٔ اخیر" مینویسد؛
بدون تردید سلسلهجنبان نهضتهای اصلاحی صدسالهٔ اخیر، سید جمالالدین اسدآبادی معروف به افغانی است. او بود که بیدارسازی را در کشورهای اسلامی آغاز کرد، دردهای اجتماعی مسلمین را با واقعبینی خاصی بازگو نمود، راه اصلاح و چارهجویی را نشان داد... نهضت سید جمال، هم فکری بود و هم اجتماعی.
او میخواست رستاخیزی هم در اندیشه مسلمانان به وجود آورد و هم در نظامات زندگی آنها... سید جمال در نتیجهٔ تحرک و پویایی، هم زمان و جهان خود را شناخت و هم به دردهای کشورهای اسلامی که داعیهٔ علاج آنها را داشت دقیقاً آشنا شد.
سید جمال مهمترین و مزمنترین درد جامعهٔ اسلامی را استبداد داخلی و استعمار خارجی تشخیص داد و با این دو بهشدت مبارزه کرد. آخر کار هم جان خود را در همین راه از دست داد.
او برای مبارزه با این دو عامل فلجکننده، آگاهی سیاسی و شرکت فعالانه مسلمانان را در سیاست واجب و لازم شمرد و برای تحصیل مجدد عظمت ازدسترفتهٔ مسلمانان و بهدستآوردن مقامی در جهان که شایسته آن هستند، بازگشت به اسلام نخستین و در حقیقت حلول مجدد روح اسلام واقعی را در کالبد نیمهمردهٔ مسلمانان، فوری و حیاتی میدانست.
بدعتزدایی و خرافه شویی را شرط آن بازگشت میشمرد، اتحاد اسلام را تبلیغ میکرد و دستهای مرئی و نامرئی استعمارگران را در نفاقافکنیهای مذهبی و غیرمذهبی میدید و رو میکرد.
با نگاهی به گفتارها و فعالیتهای این اندیشمند بزرگ جهان اسلام میتوان گفت که از نگاه سید جمال، مهمترین گرفتاریها و مشکلات دنیای اسلام، ریشه در مواردی چون استبداد حکام، جهالت مسلمین و عقب ماندن از کاروان علم و تمدن، رسوخ عقاید خرافی در اندیشه مسلمانان و دور افتادن آنها از اسلام ناب، جدایی و تفرقه میان مسلمین به عناوین مذهبی و غیرمذهبی و نیز بحث نفوذ و تأثیرگذاری استعمارگران غربی داشته است
او در پیِ علاج این مشکلات دغدغه مهم و بزرگی داشت. این که مسلمانان ضمن مبارزه با پدیده شوم خودکامگی و استبداد و از آن سو استعمار و استکبار میبایست اولاً خود را مجهز به علوم و فنون روز کنند و ثانیاً هم این که در زیر بیرق وحدت اسلامی و پایبندی به مبانی اسلام ناب محمدی (ص)، به مقابله با خودباختگی ناشی از تأثیرپذیری از فرهنگ و اندیشه غربی بپردازند.
انتهای پیام/