وی در تاریخ ۲۸ خردادماه ۱۳۶۰ وارد سپاه پاسداران بندر انزلی شد و پس از چندی مجاهدت در مبارزه با رژیم طاغوت و همچنین در جبهههای حق علیه باطل در تاریخ ۲۴ اردیبهشتماه ۱۳۶۲ به درجه رفیع شهادت نائل گشت.
در ادامه زندگینامه این شهید والامقام را میخوانید.
پدرش در انجام حوزه علمیه جهرم بینظیر بود و بسیار دوست داشت فرزندی بهجای خودش به اسلام عزیز خدمت کند خداوند این فرزند شهید را به او عنایت کرد.
شهید حقدان از اوان کودکی در اثر تربیت صحیح خانواده عاشق مذهب و اسلام و ائمه بود. دوران ابتدائی را گذرانده و در سن ۱۵ سالگی پدر خود را از دست داد. پس از گرفتن سال سوم متوسطه در سال ۱۳۳۰، راهی شهر مقدس قم شده و بسیار مشتاق ادامه تحصیل در حوزه علمیه بود تا در دیار عاشقان الله به این خیل سعادت بپیوندد و خود را آمادهٔ پذیرش سختیها و مرارتهای ادامه تحصیل آماده کرده بود.
در حوزه علمیه جهت این هدف مقدس ساکن شد، در سال ۱۳۳۷ با خانواده روحانی وصلت کرد و تصمیم قطعی در گرفتن این که قم را وطن دوم خویش قرار داد. از ابتدای زندگی راهی شهر و نقاط مختلف کشور جهت تبلیغ میشد تا دین خویش را به اسلام عزیز ادا کند. در این هدف متوقع هیچ گونه مادیات و تحمیلات زندگی نبود؛ ضمن تحصیل مدتی در جهرم فعالیت داشت از جمله منبر و تبلیغ و ارشاد و برقراری نماز جماعت و فعالیت داشت.
در کوشش بنای مسجد آقا علی و گرفتن کمک از برادران متعهد جهت این بنا ساختمان مسجد قبله در کنار شهر جهرم و برقراری مراسم ائمه اطهار و برگزاری نماز جماعت زحمت فراوانی متحمل میشد. تا این مساجد رونق گرفت؛ وقتی هم که جهرم میرفتند به طور موقت در مساجدی مانند مسجد قبله مسجد حاج آقا علی، مسجد حسین، مسجد مهدی و امام جماعت بود و برنامه تبلیغ و ارشاد در این مساجد را وظیفه خویش میدانست.
در سن جوانی زیارت کربلا حسین بن علی علیه السّلام چندین بار مشرف شده و ادامه تحصیل میداد و در همین دوران چندین بار جهت ارشاد و راهنمائی و تبلیغ حجاج راهی مکه معظمه و مدینه میشد، سپس شهید باز در قم ساکن شد و از درس حوزه استفاده مینمود و مشتاقانه از دروس اساتیدی چون آیت الله گلپایگانی و آیت الله منتظری و امام خمینی و حاج آقا مصطفی به فراگیری مشغول بود؛ ضمن فراگیری دوره سوم دروس خارجه راهی شهرها و روستاها جهت تبلیغ میشد؛
از جمله قزوین، سنندج، شیراز، جهرم، اقلید، آباده، خوزستان، گیلان، مازندران، بندر انزلی، بندرعباس، مریوان، کازرون، مسجد سلیمان، خرم آباد و در هر کجا سفر میکرد همکاری با روحانیون به کمک مستضعفان دریغ نداشت و مشکلات زیادی را در این راه تحمل میکرد، مخصوصاً تبلیغ در جاهایی که برادران شیعه و سنی بودند، آن هم در رژیم که با هزاران موانع روبرو میشد.
در سال ۱۳۴۲ در تاریخ گرفتن امام عزیز از قم و تبعید ایشان به ترکیه شهید حقدان فعالیت داشت چنان که در آن روز دست زن و بچه خود را گرفته و راهی تهران جهت همکاری برادران و خواهران در تظاهرات به اتفاق مردم قم رفت تا بلکه در میان تظاهر کنندگان مردم شریف تهران برای آزادی امام راهی باز کند ولی متأسفانه ورود به تهران وسیله در خیابان تهران متحیر و بهت زده هر کجا حرکت میکرد راه بسته میشد و مأموران داخل شدند و عمّامه هر روحانی که در ماشین بود بر میداشتند و از ماشین بیرون میکردند به زن و بچههای بی گناه لگد میکردند؛ تا آن روز شهید با زن و فرزندش در یک گاراژ پیر مردی گاراژ دار مدت سه روز در اطاق مخروبه ای جای گرفت و به طور مخفی پس از سه روز راهی قم شدند شهید حقدان فعالیت خود را در همکاری اعلامیههای امام و نوار ایشان و گرفتن امضا از دوستان جهت آزادی امام داشت.
در سال ۱۳۵۱ از طرف حوزه راهی شهر مسجد سلیمان در منطقه خوزستان گردید لازم است درباره شهر اروپائی مسجد سلیمان کمی اشاره شود ممکن است خواننده عزیز کمتر از این شهر اطلاعاتی داشته باشد که رژیم منحوس پهلوی این منطقه با ارزش مخازن نفت را چگونه رایگان در خدمت استعمارگران قرار داده بود، این شهر معروف به شهر اروپائی ارتباط شدید با خارجیان و استعمارگران همچون شهری که مذهب و مکتب را فراموش کرده فسق و فجور در آن روز به حد اعلای خود رسیده بود به طوری که به گفته رئیس دادگاه سابق مسجد سلیمان در شب نوزدهم ماه رمضان لااقل ۱۲ پرونده متجاوزین در دادگاه موجود بود؛
ماه رمضان، اهل روزه و عبادت نبودند، مگر افراد کمی که متدیّن و درست کار تربیت شده افراد مکتب بودند مکانهای قمار و لهو و لعب آشکارا در کوچه و خیابانها به چشم میخورد، ایام عاشورای حسینی عروسی که با ساز و آواز و رقصیدن در کوچه و اطراف حمام مخصوص عروس و داماد به طور علنی انجام مراسم ازدواج و عروسی بود ایام سال سینماهای نامشروع و مجالس شراب خواری در اختیار جوانهای زمان قرار گرفته بود.
شهید حق دان موقعیتی از طرف حضرت آیة الله گلپایگانی اعزام جهت تبلیغ و امام جماعت آن شهر شد و در هوای گرم سوزان ۵۰ درجه حرارت در ماه رمضان و ماههای دیگر به مدت هفت سال با خانواده خویش زحمت کشید؛ شهری چون تبعیدگاه آیة الله منتظری بود.
شهید حقدان به فعالیت پرداخت و با تحمل و رنجهای بسیار به طور مداوم خدمات خود را انجان داده و به تشکیل انجمنهای اسلامی جوانان در سطح شهر به صورت بسیار و ساختن و بنای حسینیه قمر بنی هاشم به برگزاری نماز جماعت و احکام در آنجا و تشکیل جلسات زنانه در منزل و کلاس قرآن و نماز ساختن مسجد به کمک برادران مومن فعال و بنای مسجد پشت کرده و بنای مکتب الزهرا مجلس ویژه زنان و تأسیس کتابخانه ولیعصر در مسجد صاحب الزمان و بنای مسجد در کنار شهر پرداخت.
همچنین به برقراری برنامههای مذهبی در آن مکان و برگزاری دعای ندبه و دعای سمات و تشکیل جلسات عقیدتی و قرآن و احکام ویژه دانش آموزان مدارس و دعوت علما از قم جهت ارشاد و تبلیغ مردم، گرفتن سهم امام و رسیدگی به زندگی بعضی بیچارگان و فقیران و وادار کردن به تزکیه مال و جانشان و تشکیل جلسات زنانه به نام فاطمه در عرفان به دست آوردن کتاب رایگان جهت کتابخانه ولیعصر و رابطه با روحانیون خارج از شهر و در شهر پیشبرد.
رژیم سابق روزی او را از سر نماز جماعت بردند و عمامه او از طرف رئیس شهربانی برداشته و مسجد را که با یک زحمت رونق گرفته بود به وسیلهی بولدوزر خراب کردند و کوشش بسیاری جهت گرفتن جلو فعالیتهایش انجام دادند و مظلومانه حق او را ضایع کردند و در یک روز تمام جلسات زنانه و مردانه و دبیرستان هائی از جمله کلوپ دینی و دبیرستان اقبال سابق و دبیرستان سالور سابق و دبیرستان شهناز سابق همه را تعطیل و اعلام کردند با عین حال شهید حقدان مقاوم ایستاده بودند.
در اوایل انقلاب، راهپیمائی و تظاهرات را رهبری میکرد و همه فعالیتهای خود را جهت پیشبرد انقلاب به کار گرفته بود. پس از پیروزی انقلاب جهت استقبال امام به تهران رهسپار شد و با حجة الاسلام آقای اکبر رفسنجانی رئیس محترم شورای مجلس اسلامی جهت حراست و حفظ سلاح آن مملکت در کاخ سعد آباد مشغول فعالیت بود، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران شهید حقدان تشخیص میداد که دیگر به روستاها و شهر مسافرت کند و صدور انقلاب و رساندن پیام امام به روستاها و جاهای محروم را مسئله اصلی قرار دهد تا بتواند بیشتر خدمت کند.
با شروع جنگ تحمیلی عراق با ایران اسلامی به مدت یک ماه شهید همراه با گروهی از روحانیون به جبهه نبرد حق علیه باطل در منطقه خرمشهر اعزام شد و در آن جا به فعالیت پرداخت، از آن تاریخ به بعد رژیم عراق شهربانی مسکونی ما را بمباران کرد و عدهی زیادی را بی گناه در خاک و خون کشید.
شهید حقدان برای رسیدگی به وضعیت مردم آسیب دیده راهی این مناطق میشد از جمله به اتفاق روحانی مسئول دفتر امام در جماران آقای رسولی راهی ایلام و به کمک مردم آن جا شتافت و در تاریخ ۲۸ خردادماه ۱۳۶۰ وارد سپاه پاسداران بندر انزلی شد و همراه با برادران پاسدار به مبارزه با منکرات و از بین بردن طاغوت زده با پرداخت بنای ستاد مبارزه با منکرات را در مکانهای حساس بندر انزلی قرار داد.
جلوگیری با بی حجابی و بی بندوباری در برنامه ریزی با برادران سپاه فعالیت میکرد، شهید حقدان در روستاها جهت برگزاری نماز وحدت دینی و تبلیغ و رساندن پیام امام و سخنان امام و به وسیله نوار ایشان بسیار مهم میدانست و همیشه دلش برای مستضعفان مملکت میتپید، با برادران و روحانیون و امام جمعه در حفظ انقلاب کوشا بود.
سرانجام به ندای امام لبیک گفت؛ مبنی بر این که حضور روحانیون در جبههها اهمیت دارد، وظیفه خود را جهت رفتن به جبهه مکرراً لازم دانست، گرچه سپاه بندر انزلی موافقت به رفتن طولانی او به جبهه را نکرد و وجود ایشان را در سپاه لازم میدانست ولی باز معتقد بود که من چون مردی سن دار چهل و هفت ساله هستم تا با جوانان رزمنده عزیز فعالیت کنم و معلومات دینی و خودم را در آن جا در کنار برادران فعالیت داشته باشم.
در سپاه بندر انزلی برادران سپاه لباس و ساک او را به گرو گرفته بودند، ولی او میگفت: تا زمانی که جنگ است باید در جبهه بجنگم و مبارزه کنیم. روحانیون سالخوردهتر میتوانند در ارگانها فعالیت کنند. شهید حقدان در جبهه سرپرستی روحانیون جوان را که رهسپار جبهه میشدند را بر عهده داشت و آنها را تقسیم و در سنگرهای برادران رزمنده جای میداد و رسیدگی میکرد و حتی در خط مقدم جبهه روزها سر میزد و میرفت که مشکلات آنها را برطرف کند.
شهید حقدان سرانجام پس از بارها رفت و آمد در سنگر مبارزه حق علیه باطل پس از فرائض نماز شب و صبح و انجام دعا در میان سنگر جنوب به وسیلهی موج انفجار به درجه شهادت رسید؛ جنازه شهید با احترام خاصی و مورد توجهی در بین هزاران مردم شهید پرور جهرم از روحانیون، پاسداران غیور و ارتشیان عزیز، دانشجویان تربیت معلم و تمام اصناف بازاری با نوجه سرائی و سینه زنی و با شعارهای کوبنده به طرف گلزار شهدا به روی دست پاسداران حمل شده و با مراسم عزاداری و نماز به خاک سپرده شد. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
مراسم برگزاری فاتحه در شهر شیراز توسط بنیاد شهید جهرم دو روز توسط بنیاد شهید جهرم در تهران توسط برادرانش و مسجد سلیمان توسط مردم مومن و متدیّن، شهر بندر انزلی توسط سپاه پاسدارن بندر انزلی و قم توسط روحانیون اهل فارس، همراه با مجلس زنانه برگزار گردید و همین سالگرد با سخنرانی آیت الله خلخالی نماینده محترم قم برگزار گردید.
لینک مطلب: | http://qomefarda.ir/News/item/51354 |