یادداشت؛
پایگاههای دشمن در تیررس ایران!

در صورت اشتباه آمریکا، موشکهای ایران قادرند با دقتی بالا، اهداف حیاتی و حساس را منهدم کنند، همانطور که در حمله به عینالاسد شاهد بودیم.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «قم فردا» جنگ ۱۲ روزه اخیر، نه تنها یک پیروزی راهبردی برای مقاومت ثبت کرد، بلکه پرده از اشتباه محاسباتی فاحش و حماقت دوباره سیاستگذاران آمریکایی برداشت. اکنون، پس از گرد و خاک فروکش کرده میدان نبرد، واقعیتی تلخ و انکارناپذیر، خواب را از چشمان فرماندهان پنتاگون و کاخ سفید ربوده است: تمامی پایگاهها و مراکز تجمع نیروهای آمریکایی در خاورمیانه، بیدفاع و در تیررس مستقیم و کُشنده موشکهای پرشمار و پرتوان جمهوری اسلامی ایران قرار دارند.
این حماقت استراتژیک، ریشه در غرور کورکورانه و ارزیابی نادرست از توازن قوا دارد. آمریکا، با تکیه بر ابرقدرتی نظامی خود، سالهاست نیروها و تجهیزاتش را در قلب منطقهای مستقر کرده که ایران به لطف سرمایهگذاری هوشمندانه و پیگیر چند دههای، اکنون از پیشرفتهترین و گستردهترین زرادخانه موشکی دنیا برخوردار است.
فاصله پروازی موشکهای بالستیک و کروز ایرانی، نه در حد تئوری، بلکه در عمل و در صحنه واقعی نبرد اثبات شده است. از خلیج گرفته تا دریای عمان، از خاک عراق و سوریه تا افغانستان، هیچ گوشه امنی برای نیروهای آمریکایی وجود ندارد. پایگاههای بزرگ و پرخرجی مانند العُدید در قطر، پنجم در کویت، الحریر در عراق، یا حتی ناوهای هواپیمابر در آبهای منطقه، همگی هدفهایی در فهرست طولانی و دقیق نیروهای مسلح ایران هستند.
جنگ ۱۲ روزه، یک تمرین عملیات واقعی و هشداری جدی بود. نمایش توانمندی موشکی ایران در پاسخ به تجاوزات، حتی بدون درگیر شدن مستقیم در تمام جبههها، به وضوح نشان داد که:
*موشکهای ایران قادرند با دقتی بالا، اهداف حیاتی و حساس را منهدم کنند، همانطور که در حمله به عین الاسد شاهد بودیم.
*توانایی رهاسازی سیل عظیمی از موشکها به صورت همزمان، هرگونه سیستم دفاع موشکی مانند پاتریوت یا تاد را با چالش غلبه بر حجم آتش مواجه میکند.
*تنوع موشکهای بالستیک، کروز، زمین به زمین، ضد کشتی و پهپادی، امکان حمله از جهات و ارتفاعات مختلف و دور زدن دفاعهای متعارف را فراهم میکند.
*استقرار نزدیک نیروها، زمان واکنش آمریکا را به حداقل رسانده و غافلگیری را افزایش میدهد.
ادعاهای پوچ آمریکا درباره بازدارندگی و قدرت بیهمتا در مواجهه با این واقعیت سخت و غیرقابل انکار، دود شده و به هوا رفته است. حضور نظامی گسترده آمریکا در منطقه، نه عامل ثبات که به گروگانگیری استراتژیک نیروهای خودی تبدیل شده است. هر حرکت نسنجیده، هر حمله غیرقانونی، میتواند جرقهای باشد برای پاسخ سریع، ویرانگر و غیرقابل پیشبینی موشکی ایران که هزینه آن برای واشنگتن، به مراتب سنگینتر از هر منفعتی است که از حضور نظامیاش تصور میکند.
سؤال اساسی اینجاست: آیا واشنگتن از این اشتباه تاریخی درس خواهد گرفت؟ آیا غرور و خودبرتربینی کورکورانه اجازه نخواهد داد تا واقعیت جدید توازن قوا در خاورمیانه را بپذیرند؟ ادامه حضور نظامی گسترده در شرایطی که نیروهایشان به سادگی هدفهای ثابت و آسیبپذیر در میدان تیر موشکی ایران هستند، نه نشانه قدرت که اوج حماقت و بیمسئولیتی است. این بار، حماقت آمریکا میتواند به قیمت جان هزاران سرباز آمریکایی و بیثباتی فاجعهبار منطقه تمام شود. زمان آن رسیده که آمریکا به جای توهمات قدرت، واقعیت میدان را ببیند: پایگاههایش محاصره شدهاند و شمشیر ایران بر فراز سرشان آویزان است. عقل سلیم حکم میکند پیش از وقوع فاجعهای دیگر، از این اشتباه فاصله بگیرند.
نویسنده: حسین محبی کارشناس سیاسی
این حماقت استراتژیک، ریشه در غرور کورکورانه و ارزیابی نادرست از توازن قوا دارد. آمریکا، با تکیه بر ابرقدرتی نظامی خود، سالهاست نیروها و تجهیزاتش را در قلب منطقهای مستقر کرده که ایران به لطف سرمایهگذاری هوشمندانه و پیگیر چند دههای، اکنون از پیشرفتهترین و گستردهترین زرادخانه موشکی دنیا برخوردار است.
فاصله پروازی موشکهای بالستیک و کروز ایرانی، نه در حد تئوری، بلکه در عمل و در صحنه واقعی نبرد اثبات شده است. از خلیج گرفته تا دریای عمان، از خاک عراق و سوریه تا افغانستان، هیچ گوشه امنی برای نیروهای آمریکایی وجود ندارد. پایگاههای بزرگ و پرخرجی مانند العُدید در قطر، پنجم در کویت، الحریر در عراق، یا حتی ناوهای هواپیمابر در آبهای منطقه، همگی هدفهایی در فهرست طولانی و دقیق نیروهای مسلح ایران هستند.
جنگ ۱۲ روزه، یک تمرین عملیات واقعی و هشداری جدی بود. نمایش توانمندی موشکی ایران در پاسخ به تجاوزات، حتی بدون درگیر شدن مستقیم در تمام جبههها، به وضوح نشان داد که:
*موشکهای ایران قادرند با دقتی بالا، اهداف حیاتی و حساس را منهدم کنند، همانطور که در حمله به عین الاسد شاهد بودیم.
*توانایی رهاسازی سیل عظیمی از موشکها به صورت همزمان، هرگونه سیستم دفاع موشکی مانند پاتریوت یا تاد را با چالش غلبه بر حجم آتش مواجه میکند.
*تنوع موشکهای بالستیک، کروز، زمین به زمین، ضد کشتی و پهپادی، امکان حمله از جهات و ارتفاعات مختلف و دور زدن دفاعهای متعارف را فراهم میکند.
*استقرار نزدیک نیروها، زمان واکنش آمریکا را به حداقل رسانده و غافلگیری را افزایش میدهد.
ادعاهای پوچ آمریکا درباره بازدارندگی و قدرت بیهمتا در مواجهه با این واقعیت سخت و غیرقابل انکار، دود شده و به هوا رفته است. حضور نظامی گسترده آمریکا در منطقه، نه عامل ثبات که به گروگانگیری استراتژیک نیروهای خودی تبدیل شده است. هر حرکت نسنجیده، هر حمله غیرقانونی، میتواند جرقهای باشد برای پاسخ سریع، ویرانگر و غیرقابل پیشبینی موشکی ایران که هزینه آن برای واشنگتن، به مراتب سنگینتر از هر منفعتی است که از حضور نظامیاش تصور میکند.
سؤال اساسی اینجاست: آیا واشنگتن از این اشتباه تاریخی درس خواهد گرفت؟ آیا غرور و خودبرتربینی کورکورانه اجازه نخواهد داد تا واقعیت جدید توازن قوا در خاورمیانه را بپذیرند؟ ادامه حضور نظامی گسترده در شرایطی که نیروهایشان به سادگی هدفهای ثابت و آسیبپذیر در میدان تیر موشکی ایران هستند، نه نشانه قدرت که اوج حماقت و بیمسئولیتی است. این بار، حماقت آمریکا میتواند به قیمت جان هزاران سرباز آمریکایی و بیثباتی فاجعهبار منطقه تمام شود. زمان آن رسیده که آمریکا به جای توهمات قدرت، واقعیت میدان را ببیند: پایگاههایش محاصره شدهاند و شمشیر ایران بر فراز سرشان آویزان است. عقل سلیم حکم میکند پیش از وقوع فاجعهای دیگر، از این اشتباه فاصله بگیرند.
نویسنده: حسین محبی کارشناس سیاسی
نظرات شما