معرفی کسی به عنوان «قهرمان صلح» متضمن پذیرش این نکته است که کار قبلی (جنگ) قهرمانی نداشته و یا امر منکری بوده که کسی با ترک آن قهرمان صلح شده است! در حالی که ما نمیجنگیدیم و دفاع مقدس میکردیم، پس عنوان «فرمانده دفاع مقدس» چه آزاری برای شما دارد که به دنبال عنوان «فرمانده صلح» میروید.
دو نکته را باید مدنظر داشت: اول آنکه هاشمی رفسنجانی، هرچند پررنگ و پر نقش و پر کار در اداره دفاع مقدس، اما صرفاً بخشی از پازل عظیم دفاع مقدس بود و او که ایثار، صلح، مقاومت، انگیزه دفاع، قدرت و عزت و ... برای ایران به ارمغان آورد، امام ما و امام مرحوم هاشمی یعنی سید روح الله خمینی بود. اغراق در مدح بزرگان دهه ۶۰ نباید به جایی برسد که به نقش امام در انقلاب و جنگ و نظام تنه بزند و واقعیتهای روی داده را تحریف کند. در چارچوب محبت پسر و پدری این مدایح میگنجد، اما از فضای واقعیت بیرون است.
دوم آنکه ما نمیجنگیدیم؛ ما دفاع میکردیم. از این روز نه فقط آن تلاش برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸ که محسن هاشمی میگوید «برای پذیرش قطعنامه آیتالله هاشمی رفسنجانی، حتی جان خود را به امام خمینی پیشکش کرد، اما امام خمینی خود به تنهایی و با شجاعت این تصمیم سخت وتاریخی برای ایران اتخاذ کرد.» بلکه تک تک گلولههایی که از سوی سربازان ملت ایران به سوی متجاوزان شلیک شد، تلاشی برای امنیت ما بود. ما اگر نمیجنگیدیم و مقاومت نمیکردیم، هیچگاه زمینه پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و عقبنشینی صدامیان فراهم نمیشد. این سطور انکار نقش آیتالله هاشمی در این مورد نیست؛ بلکه توجه دادن به تفاوت جنگ و دفاع و توجه دادن به نقش صدها هزار سرباز جنگنده ایرانی در تحقق صلح پایدار است.
نظرات شما