عدو برای «فرمانده سایهها» سبب خیر شد! + تصاویر
سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، در میان مقامات و کارشناسان خارجی و داخلی به ویژگیهای متفاوتی شهرت دارد. در خارج از ایران و به طور خاص محافل سیاسی، نظامی و رسانهای غرب، حاج قاسم را به عنوان «فرمانده سایهها [۱]» میشناسند (جزئیات بیشتر)؛ کسی که اگرچه خیلی آفتابی نمیشود، اما در سراسر خاورمیانه هر جا که پا در میدان جنگ بگذارید، نفوذ و اختیار او مثل روز روشن است؛ تا آنجا که حتی آمریکاییها وقتی در باتلاق گرفتار میشوند، راه فرار را در توسل به و تعامل با حاج قاسم میبینند [۲].
حاج قاسم سلیمانی در میان غربیها به «فرمانده سایهها» مشهور است
در داخل کشور، سرلشکر سلیمانی همزمان با محبوبیت در عین حال به مظلومیت هم شهرت پیدا کرده است. حاج قاسم اگرچه بارها بر بیعلاقگیاش به حضور در دنیای سیاست و سیاستبازی تأکید کرده، اما متأسفانه بارها هم هدف حملات سیاسی قرار گرفته است. به نظر میآید هر بار که ایران به یک موفقیت بزرگ بینالمللی در حوزه نظامی دست پیدا میکند، عدهای در داخل کشور به جای تمجید از فرمانده نیروی قدس (کاری که نویسندگان و حتی مقامات رسمی غربی تا سطح ژنرالهای آمریکایی [۳]انجام میدهند)، تلاش میکنند هزینههای ادعایی حضور نظامی خارجی ایران را بیشتر از فواید ملموس و مشهود آن جلوه دهند.
خروج «فرمانده سایهها» از سایه
سرلشکر قاسم سلیمانی سال ۷۶ (حدود ۲۲ سال پیش) به فرماندهی نیروی قدس منصوب شد، اما تنها چند سال است که در سطح داخلی و بینالمللی برجسته شده است؛ اتفاقی که رسانههای غربی از آن با عنوان «خروج فرمانده سایهها از سایه» یاد میکنند [۴]. تابیدن نور صحنه روی حاج قاسم و فعالیتهایش ضرورت داشت و بلکه ناگزیر بود، اما متأسفانه برخی عناصر داخلی از این اتفاق جهت هزینهتراشی برای نظام استفاده کردهاند.
جمهوری اسلامی برای تأکید مضاعف بر نقش خیرخواهانه منطقهایش و افشای بخشی از تلاشهای بیوقفه نظامی و مستشاریاش به منظور خنثی کردن توطئههای خونین غربی-عربی-عبری علیه خاورمیانه، تصمیم به «رونمایی» از حاج قاسم سلیمانی گرفت.
به عبارت دیگر، سیاست منطقهای ایران نیاز به یک چهره ملموس داشت، اما کسی باید در رأس فعالیتهای منطقهای ایران معرفی میشد که دوستان ایران عاشق او شوند و دشمنان ایران از او حساب ببرند. بهترین گزینه، سردار سلیمانی بود که کشورهای متحد با ایران به او اعتماد دارند و دولتهای متخاصم با جمهوری اسلامی او را «دشمن قابلاحترام» خود میدانند.
سیاست منطقهای ایران نیاز به چهرهای کاریزماتیک داشت که دوست و دشمن روی آن حساب باز کنند
با این وجود، گویی شخصیت کاریزماتیک فرمانده نیروی قدس علاوه بر دشمنان قسمخورده جمهوری اسلامی (و چهبسا بیشتر از آنها) موجب وحشت عدهای در داخل کشور شده است؛ افرادی که حاج قاسم را مانعی در مقابل اجرای «دستورکار» خود میبینند. اما اینکه آیا این دستورکار از جانب یک بازیگر خارجی صادر شده یا از بطن یک نظریه داخلی نشأت گرفته، موضوعی است که در ادامه این گزارش بررسی خواهیم کرد.
عملیاتهای خارجی برای ترور فیزیکی سردار سلیمانی
اواسط مهرماه امسال بود که حجتالاسلام حسین طائب، رئیس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، از خنثی شدن عملیات ترور سردار سلیمانی در کرمان خبر داد [۵]. این عملیات که به گفته طائب قرار بود توسط عناصر وابسته به سرویسهای اطلاعاتی عبری-عربی انجام شود، صرفاً یکی از توطئههایی است که در خارج از مرزهای ایران علیه فرمانده نیروی قدس طراحی میشود. در یکی دیگر از شناختهشدهترینِ این توطئهها، چنانکه ژنرال «استنلی مککریستال» فرمانده وقت نیروهای عملیات ویژه آمریکا در عراق، میگوید نیروهای آمریکایی سال ۲۰۰۶ قصد دستگیری یا ترور حاج قاسم در شمال عراق را داشتهاند.
مککریستال این عملیات ادعایی را اینگونه تعریف میکند:
کاروانی را دیدیم که داشت وارد شمال عراق میشد. گزارشهایی هم وجود داشت که نشان میدادند قاسم سلیمانی احتمالاً همراه این کاروان است. این سؤال را پرسیدیم که خب الآن چه کار بکنیم. آیا با یک یورش به این کاروان حمله کنیم؟ آن را بمباران کنیم؟ یا هیچ کاری نکنیم.
صددرصد مطمئن نبودیم که اولاً آیا سلیمانی در کاروان هست یا نه؛ و دوماً آیا اختیار یا منطق کافی برای حمله به سلیمانی و به طور خاص کشتن او را داریم یا نه. مسئله، بسیار ریسکی بود. مانند یک عملیات ایست ضدتروریستی نبود که فرود بیاییم و روی زمین درگیری و تیراندازی به وجود بیاید؛ بیشتر شبیه یک عملیات پلیسی بود. [در این حمله، پنج ایرانی را که میگفتند دیپلمات هستند، دستگیر کردیم.]پس از مصاحبه با آنها، مطمئن شدیم که همهشان اعضای نیروی قدس هستند.
با این حال، هرگز نتوانستیم به یقین برسیم که آیا آن شب قاسم سلیمانی در آن کاروان حضور داشته یا نه. ما اعتقاد داشتیم که سلیمانی با کاروان بوده است. من بعدها هیچ دلیلی پیدا نکردم که متقاعد شوم همراه کاروان نبوده است. احتمالاً همان زمان مسیرش را کج کرده بود.
اگرچه به استناد ادعاهای یک فرمانده آمریکایی نمیتوان صحت این عملیات ترور را تأیید کرد، اما به نظر میآید، چند وقت بعد، عملیات حیرتانگیز نفوذ به قلب پایگاه نظامیان آمریکایی در عراق و ربودن پنج سرباز آمریکایی در روز روشن آنگونه که «دیوید پترائوس» فرمانده سابق نیروی آمریکایی در عراق تعریف میکند، واکنشی به تلاش نافرجام برای ترور حاج قاسم بوده است.
«استنلی مککریستال» فرمانده سابق عملیاتهای ویژه آمریکا در عراق مدعی است سال ۲۰۰۶ قصد دستگیری یا ترور حاج قاسم را داشته است
عملیات رژیم صهیونیستی برای ترور شخصیتی حاج قاسم
صدالبته عملیاتهای تروریستی خارجی علیه حاج قاسم به همین دو مورد خلاصه نمیشود و حتی محدود به حوزه نظامی و ترور فیزیکی وی هم نیست. نه تنها عملیاتهای ترور فیزیکی فرمانده نیروی قدس تا به امروز به لطف خداوند ناکام مانده، بلکه اکنون شواهد نشان میدهد یک عملیات خارجی با هدف ترور شخصیت سردار سلیمانی هم مفتضحانه شکست خورده و اتفاقاً نتیجه معکوس داشته است.
جزئیات این خبر در نشریه اینترنتی «اینتلیجنس آنلاین» منتشر شده و به طور اختصاصی در اختیار مشرق قرار گرفته است. اینتلیجنس آنلاین، متعلق به انتشارات فرانسوی «ایندیگو [۶]»، سابقه فعالیت حدود ۴۰ ساله در حوزه اطلاعاتی دارد و ادعا میکند تمامی گزارشهایش اختصاصی هستند و از منابعش در آمریکای شمالی، اروپا، آسیا و خاورمیانه مخابره میشوند [۷].
این پایگاه اینترنتی در خبری تحت عنوان «نتیجه معکوس عملیات نفوذ علیه قاسم سلیمانی [۸]» توضیح میدهد که چگونه سرویسهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی تلاش کردهاند تا با مقصر معرفی کردن سردار سلیمانی به خاطر مشکلات اقتصادی در ایران، فرمانده نیروی قدس را در موضع انفعال قرار دهند. در ابتدای این خبر میخوانیم:
عملیات تبلیغاتی سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل علیه قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، با شکست مواجه شده است. این عملیات که از سه سال پیش آغاز شده بود، توسط گروه کوچکی انجام میشد که به طور مشترک از اعضای سرویس اطلاعاتی ارتش اسرائیل موسوم به «آمان» و [سرویس اطلاعات خارجی اسرائیل موسوم به «سازمان اطلاعات و عملیاتهای ویژه» یا همان]«موساد» تشکیل شده بود. هدف از این عملیات، ایجاد اختلاف میان سلیمانی و [آیتالله سید]علی خامنهای، رهبر عالی ایران، و همچنین [کاهش محبوبیت سلیمانی در میان]افکار عمومی ایران بوده است.
یکی از اهداف توطئه ترور شخصیتی حاج قاسم، ایجاد اختلاف میان او با رهبر انقلاب بود
افزایش علاقه به قاسم سلیمانی پس از عملیات اسرائیل؛ عدو شود سبب خیر
مهمترین نکته در خبر اینتلیجنس آنلاین، توصیف شیوهای است که سرویسهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی قصد داشتهاند آن را برای انجام عملیات نفوذ در افکار عمومی ایران به کار ببندند: تأکید بر وجود ارتباط میان حضور نظامی ایران در خارج از کشور و وضعیت اقتصاد در درون کشور؛ خط فکریای که منطبق بر شبهمنطق پشت استدلالهای یک جناح سیاسی در داخل ایران است، که در ادامه بیشتر درباره آن خواهید خواند. پایگاه نشریه اینتلیجنس آنلاین در تشریح روش مدنظر صهیونیستها برای ترور شخصیتی حاج قاسم مینویسد:
این عملیات، زمانی به اوج خود رسید که تلاش شد تا با استفاده از وبسایتها، مطبوعات و [اثرگذاری روی]افکار عمومی، سلیمانی به عنوان مقصر بحران اقتصادی در ایران به تصویر کشیده شود. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، «آویو کوخاوی» رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل، و «یوسی کوهن» رئیس موساد این نظریه را مطرح کردند که هزینه عملیاتهای نظامی ایران در سوریه، عراق، لبنان و یمن از تحمل مالیاتدهندگان ایرانی خارج است.
البته اینتلیجنس آنلاین به نقل از خود صهیونیستها به شکست این عملیات و پیامدهای معکوس آن هم اذعان میکند. این پایگاه اینترنتی مینویسد:
منابع اسرائیلی اعتراف کردهاند که این عملیات با شکست مواجه شده است، چراکه تلآویو از درک این واقعیت عاجز بوده که مردم [ایران]میدانند سلیمانی تنها از دستورات [آیتالله]خامنهای تبعیت میکند [و بنابراین ایجاد اختلاف میان فرمانده نیروی قدس و مردم ممکن نیست]. برخی منابع میگویند این عملیات حتی نتیجه معکوس هم داشته و صرفاً موجب تقویت وفاداری [به سلیمانی]در نظام ایران شده است. به علاوه، این عملیات تبلیغاتی به عنوان نشانهای از در معرض خطر بودن جان سلیمانی تلقی شده و لایحههای امنیتی پیرامون وی در نتیجه این عملیات تقویت شدهاند.
نشریه اینتلیجنس آنلاین در انتهای خبر خود مدعی میشود که استراتژی نظامی ایران مقابل رژیم صهیونیستی هم اکنون به صلاحدید قاسم سلیمانی تغییر پیدا کرده و از «آمادگی برای مهار» به «مقابله به مثل» تبدیل شده است. این نشریه اینترنتی ادعا میکند:
سلیمانی [آیتالله]خامنهای را متقاعد کرده است که به او اجازه تغییر استراتژی ایران را بدهد. تهران به دلیل مشکلات اقتصادی در نتیجه تحریمهای آمریکا و عملیاتهای نظامیاش در خاورمیانه، تا پیش از این صرفاً آماده بود تا حملات اسرائیل علیه نیروها و تجهیزات ایران در منطقه را مهار کند. اما طبق گزارش سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل، جمهوری اسلامی اکنون یک رویکرد استراتژیک جدید را اتخاذ کرده و قصد دارد به هرگونه حملهای از جانب اسرائیل واکنشی متناسب نشان دهد.
صهیونیستها از درک این واقعیت عاجز هستند که حاج قاسم تنها از رهبر انقلاب است که دستور میگیرد
انتهای پیام/
نظرات شما