تاملی در آموزه های حیات و ممات شهید حاج قاسم سلیمانی
به یکباره برگ ریزان فصلیِ درخت تنومند انقلاب به پایان رسید و ظرف ۴۸ ساعت تمام سرشاخه های این درخت تنومند در اطراف و اکناف عالم پر شد از برگ ها و شکوفه های تازه. دلهای همه متوجه اسطوره مقاومت شد و دندانهای همه در غیض دشمن غدار و کینه توز به هم فشرده شد.
آنچه که اتفاق افتاد تمام نقشهها و دلارها هزینه شده دشمن در این چند سال اخیر را به یکباره نقش بر آب کرد. عظمت شهادت حاج قاسم تمام دستاوردهای دوران حیات خود در پاسداری از انقلاب را در ظرف ۴۸ ساعت دو چندان کرد.
این اتفاق ، نشان از عظمت این روح بزرگ دارد. لازم است برای فهم این مهم به نکات زیر دقت نماییم :
۱- سردار عزیز ما عبارتی را در بیانات خودشان به مناسبتی و در مجلسی ابراز نمودند که :" تا شخص شهید نباشد شهید نمی شود" این بیان ریشه معرفتی دارد.
این بدین معنی است که آن مرد بزرگ خود از درون در این موضع قرار داشت و شهادت جزء محبوب های درونی او بود تا حیاتش به این محبوبش ختم شد و وصل ایجاد شد. تا هجرانش را نکشیده بود , وصلی اتفاق نمی افتاد.
لذا هرکس به شهادت عشق ورزد باید محبوب های دوران حیاتش همزاد شهادت باشد.
به عبارتی دیگر هر کس بگونه ای از این دنیا می رود از جنس محبوب هایش و به عالمی وارد می شود که محبوب هایش برایش ساخته اند. (خدا عاقبتمان را به خیر گرداند) و از این دست است ,آثار بزرگ و عظیم تاثیرات شهادت این سردار اعجوبه در جهان .
او در درون به همین عظمت بزرگ بود. او در درون عمیق بود، او در درون قله سر به فلک کشیده ارزش های انقلابی بود, که اگر نبود این عظمت را موجب نمیشد.
اشخاصی به صرف جایگاه سیاسی و اجتماعی بالا صاحب این تاثیرات نخواهند شد. باید در درون بزرگ شوند تا تاثیرات بزرگ داشته باشند, باید در درون تعالی ارزشی داشته و پاسدار آن باشند تا چگونه رفتنشان به تعالی ارزش ها بیانجامد
۲- نکته دوم اینکه پس از این اتفاق, عموم مستضعفین عالم در هر نقطه و هر مکانی داغدار شدند و در سوگش گریستند و در ایران اسلامی نیز اینچنین بود اما در سطحی گسترده تر وبا تاثیراتی عمیق تر.
اما جماعت دومی هم خوشحال شدند و به پایکوبی پرداختند. آنان چه کسی هستند که در مقابل این خیل عظیم جبهه حق از این سوگ دردناک شاد و مسرورند؟. در راس همه دولتمردان آمریکایی و اروپایی این مجسمه های فرعونیت و تکبر، سپس نتانیاهو و اسرائیلیان، و آنگاه مرتجعین منطقه و در نهایت تفاله های ایرانی شبکه های فارسی زبان و غیره.
عظمت این شهادت، صف بندی جبهه کفر و ایمان را خیلی شفاف و روشن در معرض دید همگان قرار داد. از نکته اول استفاده کنم، آن که در دوران حیاتش سخن و کردارش، کف زدن جماعت دوم را در پی دارد حتماً باید در عاقبت سیاسی و اجتماعی خود بسیار بیاندیشد. نگاهی به عاقبت و سرگذشت برخی در دوران چهل سال انقلاب این مفهوم را به خوبی اثبات میکند.
۳- نکته سوم که بسیار یمان از آن غافلیم . حاج قاسم میوه معطر بندگی در بوستان امامت و ولایت است.
این همه آوازه ها از چه بود؟ این سرو استوار ریشه در بندگی در نظام امامت و ولایت دارد . سرباز لشکر امامت است که چنین باعظمت ،استوار و تاثیرگذار در پهنه عالم میگردد . در این جبهه هر چه بندگی بیشتر باشد آثار خداگونه گی بیشتر است.
متاسفانه این مهم بیش از آنکه در جبهه درون انقلاب در داخل کشور دریافت شده باشد در بیرون از مرزهای جغرافیایی ، مذهبی و حتی دینی بهتر دریافت شده است .شهد شیرین نظام امامت میتواند کام حق طلبان را سیراب کند .درک این مفهوم برای کسانی که اسیر خود ، گروه خود , قوم خود , حزب خود و غیره هستند بسیار بعید مینماید.
انتهای پیام/
نظرات شما