جای «معلم» در رسانه ملی خالیست
اگرچه رویکرد مردم ما با دیگر ملتها تفاوتهای آشکاری داشته است و به دلیل چهل سال استقامت در برابر حوادث و مبارزه با تحریمها آموختهایم که با همبستگی و ایثار و توکل بر خداوند میتوانیم بر هر مشکلی غلبه پیدا کنیم در این رزمایش همبستگی و ایثار، معلمان هم درسهای جدیدی می دهند و هم درسهای تازهای میآموزند.
از طرفی حضور پزشکان و پرستاران و کادر درمانی و نیروهای داوطلب در جهاد سلامت و بسیج عمومی مردم در مقابله با کرونا بر نشاط و روحیه خدمتگزاری آنان میافزاید و از اینکه مشاهده میکنند کلام و پیامهای تربیتی دیروز آنان در کلاس درس امروز در جامعه تبلور عینی یافته است بر خود میبالند؛ از طرف دیگر هم معلم در این چهار دهه سرشار از شور و شوق انقلابی ثابت کرده است که تابِ نظارهگری و کنارهگیری از مردم و ترک صحنه مبارزه و استقامت و ایثار را ندارد و به قول حافظ :
"سخن درست بگویم نمیتوانم دید
که می خورند حریفان و من نظاره کنم"
لذاست که عشق معلمی در وجودش شعلهور و به گونههای مختلف جلوهگر میشود:
خانم دبیری در منطقه چهار تهران که در تخت بیمارستان بستری است فرصت را از دست نمیدهد و با دستی کتاب درسی و با دستی دیگر تلفن همراه را به کمک میگیرد تا مبادا کلاس درس مجازیاش تعطیل شود و دانش آموزانش از درس عقب بمانند.
هنرآموزان و هنر جویان صد و سی هنرستان کشور از هنر خویش بهره میگیرند و فضای هنرستان را به کارگاه تولید ماسک و یا لباس محافظ برای پرستاران تبدیل مینمایند یا آن آقا معلم که در تعطیلات کرونایی نگران از ضعف اینترنت به مدرسه خویش در روستای عشایری دزفول می رود تا با رعایت حفظ فاصله کلاس را بر پا دارد و دانشآموزانش از نظر آموزشی آسیب نبینند خلاصه آن که حتی هجوم کرونا مانع آن نشده است که معلم از اجرای شرح وظایف خویش یعنی تعلیم و تربیت نسل آینده غفلت ورزد.
هر چند در این شرایط دشوار ایفای وظیفه معلمی بهآسانی ممکن نیست و معلم باید بهسرعت و در حد توان از فضای مجازی بهره بگیرد و طرحی نو برای آموزش غیر حضوری و حتی فعالیتهای پرورشی دراندازد و انجام این مهم با توجه به آماده نبودن زیر ساختها و نیز کمبود امکانات خانوادهها و عدم مهارت کافی عدهای از فرهنگیان، معلمان را با مشکلات فراوانی روبرو ساخته و موجب شده است که شبها گاه تا دیروقت پای رایانه و تلفن همراه بنشینند و برای راهاندازی کلاس مجازی و آموزش و حضور دانشآموزان تمهید مقدمات نمایند و بدین گونه معلم بتواند با استفاده از اعتبار و اقتدار خویش دانشآموز را از راه دور کنترل نماید و او را در منزل بر سر دفتر و کتاب و درس بنشاند.
البته در شرایطی که تمامی دستگاهها در برابر هجوم کرونا غافلگیر شدهاند طبعاً وزارت آموزش و پرورش نیز از این قاعده مستثنی نیست و تمهید زیرساختها و تدارک امکانات و تدوین نرمافزارهای فنی و آموزشی و پرورشی نیاز به زمان بیشتری دارد اینجاست که معلم باید با تدبیر و ابتکار و ایثار خود آتش به اختیار عمل کند.
تجربه ویروس کرونا بار دیگر ثابت کرد که باید از شرایط تهدید برای رفع کاستیها در تمامی عرصهها بهره جست و طرحی نو درانداخت از جمله در زمینه تعلیم و تربیت، که به دو مورد ضروری در این زمینه اشاره میشود:
۱- ایجاد شبکه گسترده آموزشی و پرورشی به منظور نهادینه شدن ارتباط دانشآموزان و فرهنگیان و معلمان و خانوادهها و مدارس با یکدیگر ضرورتی اجتناب ناپذیر است که البته راهاندازی شبکه شاد در کوتاهمدت نتوانست پاسخگوی نیاز پانزده میلیونی مخاطبان این هدف باشد بدیهی است که آن شبکه گسترده باید مبتنی بر اصول و استانداردهای وزارت آموزش و پرورش و اهداف نظام تربیتی اسلام و سند تحول بنیادین و سیاستهای نظام در عرصه فناوری اطلاعات، طراحی و عملیاتی شود تا بتواند بهعنوان یک مرجع مورد تأیید نظام اسلامی، اعتماد عموم جامعه را جلب نماید.
۲- متأسفانه باید پذیرفت که صدا و سیما و وزارت آموزش و پرورش بهعنوان دو رسانه تربیتی، اولی زود بازده و دیگری دیر بازده کمترین ارتباط و هماهنگی را با یکدیگر داشتهاند. در حالیکه برخی دستگاهها نظیر وزارت بهداشت و سپاه و نیروی انتظامی و وزارت ورزش و .. توانستهاند شبکههای مستقلی را راهاندازی نمایند یا نقش قابل توجهی در رسانه ملی داشته باشند اما علیرغم آن که در سند تحول بنیادین بر ضرورت همکاری صدا و سیما با آموزش و پرورش برای تحقق سند تأکید شده و مقام معظم رهبری نیز بر ضرورت این همکاری تاکید فرمودهاند، میتوان گفت که وزارت آموزش و پرورش تقریباً نقشی در برنامههای صدا و سیما ندارد.
نگارنده به خاطر دارد که شهید باهنر تأکید داشتند که شبکه آموزش قبلی یعنی شبکه دوی فعلی باید در خدمت تعلیم و تربیت قرار گیرد. در این زمینه گلایه صدا و سیما از آموزش و پرورش آنست که پیش قدم نمیشود. مشکل آموزش و پرورش هم آن است که کمبود اعتبار و بودجه دارد و نمیتواند مانند برخی دستگاهها برای اجرای برنامه در صدا و سیما هزینه بپردازد اما در هر حال باید تحولی در صدا و سیما ایجاد شود و میلیونها دانشآموز و قریب یک میلیون معلم و فرهنگی سهم بیشتری در رسانه ملی به دست آورند.
پدیده کرونا روشن ساخت که بخصوص در مناطق محروم تا چه اندازه میتوان از ظرفیت صدا و سیما برای فعالیتهای آموزشی و حتی پرورشی بهره جست که البته به دلیل همان خلأ همکاریها آنچنان که انتظار میرفت ممکن نشد. البته حضور آموزش و پرورش در رسانه ملی نباید محدود به اجرای برنامههای آموزشی شود بلکه نقش پرورشی و تربیتی آن هم میتواند بسیار گستردهتر و تأثیرگذارتر باشد چراکه در دریای بیکران این وزارتخانه علاوه بر وجود معلمان با پایگاه اجتماعی برجسته مجریان و هنرمندان و سوژههای جذاب و چهرههای معصوم کودکان و خلاصه همه عوامل تولید برنامههای جذاب وجود دارد.
مهم آن است که مدیران ارشد این دو رسانه بتوانند پردههایی از این ظرفیت عظیم را به نمایش بگذارند و با حمایت صدا و سیما شبکهای تحت عنوان «شبکه معلم» راهاندازی شود و ارتباط میان جامعه و مدرسه و معلم و دانشآموزان را مستحکمتر سازد؛ خلاصه آنکه جای "معلم" در رسانه ملی خالی است.
انتهای پیام/
نظرات شما