سقوط سعودی در پازل قدرت منطقه
این خبر هفته گذشته رویترز حالا همزمان شده با خبر بلومبرگ که گفته است آمریکا قصد دارد چهار سامانه دفاع ضد موشکی پاتریوت خود را به همراه300سرباز از خاورمیانه و عربستان سعودی خارج کند.
گویا ترامپ با لحن بیسابقهای، حاکم فعلی عربستان سعودی را تهدید کرده در صورتیکه ریاض به کاهش تولید نفت خود اقدام نکند در مقابل او نیز نخواهد توانست سناتورها را از تصویب قانون خارج کردن نیروهای آمریکایی و سامانه های پاتریوت از عربستان منع کند.
ماجرا از آن جا شروع شد که طی هفتههای گذشته و در پی سقوط تاریخی قیمت نفت، دولت ترامپ عرضه اضافی و بیش از حد نیاز بازار از سوی دولتهای سعودی و روسیه را یکی از علل و عواملی دانست که در سقوط تاریخی قیمت نفت در بازار جهانی و زیان کمسابقه شرکتهای نفتی آمریکایی و منفی شدن مقطعی قیمت نفت «وست تگزاس اینتر میدیت» آمریکا نقش داشته است.
اما اکنون چه اتفاقی در حال وقوع است؟ در عربستان چه خبر است ؟آیا گاو شیرده آمریکا دیگر چیزی برای عرضه ندارد ؟چرا آمریکا شروع به خارج کردن سامانه پاتریوت از عربستان کرده است واین اقدام را باید نشانهای از پایان ماه عسل 75 ساله این دو متحد قدیمی دانست ؟آیاعربستان در حال تبدیل شدن به قدرتی درجه دو در خاورمیانه است ؟
همین اول باید این نکته را تصریح کنیم که آمریکا همواره به عربستان به عنوان یک نقطه ورود به منطقه و اعمال سیاست های خود نگاه می کرده و این نگاه از حیث استراتژیک تغییر زیادی نکرده است هر چند در این میان رویکرد خاص شخص ترامپ به تحولات سیاست خارجی آمریکا که در خیلی از موارد متفاوت و متاثر از فاکتور مالی و منفعت طلبانه است درباره این شریک استراتژیک واشنگتن نیز اعمال شده است و بسیاری از اتفاقات فی مابین ریاض و واشنگتن در دوره جدید را باید با این معیار تحلیل کرد.
اما آن چه درباره عربستان به عنوان یک کشور مهم در خاورمیانه و جهان اسلام حائز اهمیت است نشانه های جدی از آغاز افول این قدرت منطقهای است . با روی کار آمدن سلمان و به تبع آن قدرت گرفتن جوانان خام و بی تجربه در دربار سعودی که در راس آن ها بن سلمان قرار داشت عملا شاهد تصمیمات و سیاست هایی بودهایم که این روند افول را سرعت بخشیده است.
وابستگی امنیتی عربستان به آمریکا در طول سال های گذشته با معادله نفت دربرابر امنیت تاحد زیادی متوازن می شد اما با افزایش تولید نفت در آمریکا که رکورد تولید 13 میلیون بشکه ای آن در اوایل سال 2020 و خودکفایی نسبی این کشور از نفت خاورمیانه را رقم زد، این مزیت نسبتا رنگ باخت و به نظر می رسید این معادله نیازمند جایگزینی با فاکتور جدید بود.
حاکمان جدید ریاض و بن سلمان تازه به قدرت رسیده علاوه بر این که سعی داشتند حمایت واشنگتن از خود را در جنگ قدرت جلب کنند به این نتیجه رسیدند که باید این مزیت رنگ باخته را با چیزی جایگزین کنند لذا ما در این دوره شاهد اوج گیری بی سابقه خرید تسلیحات از سوی سعودی از آمریکا هستیم به عبارتی صورتحساب امنیتی واشنگتن این بار نه از طریق نفت که از راه خرید های گزاف تسلیحاتی پرداخت می شد.
اما بدیهی است این مزیت همانند مزیتهایی چون جایگاه ژئوپلیتیک مزیت پایداری نیست و میتواند تحت تاثیر عوامل مختلفی سست و بی بنیاد شود.اتفاقی که هم اکنون برای ریاض افتاده است . بن سلمان جوان و کم تجربه سرمست از وعده های ترامپ که روزی ذخیره دلارهای نفتی خود را تمام نشدنی توصیف می کرد به سرعت قطر را محاصره و جنگ در یمن را تشدید کرد تا جایی که هزینه ماهانه عربستان در جنگ علیه یمنیها پنج میلیارد دلار و سالانه ۶۰ میلیارد دلار برآورد میشود.
هزینه هایی که پس از پنج سال جنگ در یمن امروز در حال خُرد کردن استخوانهای اقتصاد سعودی است.هرچند،جاه طلبی بنسلمان به این موارد محدود نماند، گروگان گرفتن سعد حریری در خاک عربستان ، ترور خاشقچی درخاک ترکیه، بازداشت شاهزادگان سعودی و...گوشه کوچکی از بلندپروازی های بن سلمان بود که با تکیه بر درآمدهای هنگفت نفتی و حمایت های غیر واقع بینانه ترامپ صورت میگرفت.
اما طی چند سال گذشته بلندپروازیهای بن سلمان یکی پس از دیگری به شکست انجامیده است . بن سلمان و حاکمان سعودی که خالی شدن زیر پای خود را به خوبی احساس می کنند علاوه بردست زدن به اصلاحاتی گسترده برای ورود گردشگر،سرمایه گذاری وسیع در فناوریهای پیشرفته «Hi-Tech»و آغاز پروژه بلندپروازانه توریستی «نئوم» سعی کردند میزان وابستگی خود را به درآمدهای نفتی کم کنند اما کاهش شدید بهای نفت به عنوان تامین کننده اصلی بودجه عربستان سعودی به همراه گسترش جهانی ویروس کرونا که تبعات اقتصادی مختص به خود را داشته و البته احتمال لغو برگزاری مراسم پر سود حج ، این کشور را در شدیدترین اوضاع اقتصادی از زمان تاسیس خود قرار داده است.
حاکمان سعودی طی این سال ها چرخش هایی را نیز در جهت نزدیک شدن به چین و روسیه برای به دست آوردن کارت هایی در بازی قدرت بین المللی انجام دادند و حتی در یک مورد سفر پوتین در سپتامبر سال گذشته به عربستان در10 سال اخیر کم سابقه بود که قراردادهایی به ارزش صدها میلیون دلار به امضا رسید هرچند اکنون دو کشور بر سر جنگ قیمتی نفت روابط تیره ای دارند .
لذا آن چه از روند رفتار عربستان و نقش آفرینی او در تحولات منطقه به خوبی مشهود است این است که این کشور دیگر مزیت های تعیین کننده در خط سیر تحولات را دارا نیست و عملا روند سقوط عربستان از قدرت درجه یک در منطقه به جمع قدرت های درجه دو آغاز شده است .
انتهای پیام/
نظرات شما