رسانههای امارات و بحرین به بوق تبلیغات انتخاباتی ترامپ و نتانیاهو تبدیل شدهاند
امارات، بحرین یا هر کشور عربی میتوانست برقراری روابط دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی را از طریق بیانیه رسمی وزارت امور خارجه یا هر طرف دیگر اعلام کند بدون اینکه به فلسطینیان، تاریخ و حقوق آنها توهین و از رژیم اشغالگر و تاریخ آن تمجید کند، بلکه استفاده از آیات قرآن برای مشروعیت بخشی به حضور خود در منطقه و توجیه صلح نیز ممکن بود.
نویسنده این مطلب نوشت: درست است که در همه موارد، عادی شدن روابط با اسرائیل مخالفت و خشم فلسطینیها و دیگر افرادی را که موضع اصولی علیه رژیم صهیونیستی دارند برمیانگیخت و از سوی آنان رد و محکوم میشد، این واکنشها با این درجه و شدت نخواهد بود و من معتقدم که وجود خشم زیاد در حال حاضر نسبت به آنچه اتفاق افتاده است ناشی از اطلاعرسانی بد و اعلام کردن با روشهای نامناسب آن است، زیرا رسانههایی که عادیسازی روابط با اسرائیل را تبلیغ میکنند، بدون اینکه از خطرناک بودن آن سخن بگویند در حال ترویج عادیسازی هستند.
آنچه از نظر شکل و روش تنظیم بیانیههای واشنگتن و تلآویو و نحوه برخورد رسانههای صهیونیستی با این موضوع مشاهده شد به گونهای است که به نظر میرسد ترامپ و نتانیاهو این عادیسازیها را یک تحول اساسی در منطقه میدانند و نه یک تصمیم مستقل که منافع ملی را برای آنها رقم میزند، اعلام آن نیز با غوغا و ایجاد هیاهویی که معمولاً در مبارزات انتخاباتی دیده میشود و با سر دادن شعارهای اغراقآمیز همراه بود تا ترامپ و نتانیاهو استفادههای تبلیغاتی را برای مبارزات انتخاباتی خود ببرند.
رای الیوم در ادامه نوشت: آنچه بیش از همه خشمآور است، نفوذ رسانههای اماراتی و بحرینی و کسانی است که از این رسانهها برای تبلیغ از گفتمان آمریکایی-اسرائیلی درباره صلح استفاده میکنند و به جای ترامپ و نتانیاهو و برای آنها اعلام کنند که عادی شدن روابط اسرائیل با اعراب صلح را در منطقه به وجود میآورد.
این به این معنی است که عربها کسانی هستند که مانع برقراری صلح میشوند و آنها دلیل ادامه جنگ و درگیری در خاورمیانه هستند. این یک مغالطه خطرناک است و مسئولیت درگیری در منطقه را از اسرائیل و آمریکا سلب میکند و اعراب و فلسطینیان را مسئول این جنگها میداند در حالی که حقیقت امر این است که اعراب جنگ را از سال ۱۹۷۳ متوقف کردهاند؛ جنگی که عنوان آن بازگرداندن سرزمینهای اشغال شده از سوی اسرائیل در تجاوزات ژوئن ۱۹۶۷ بود و رژیم صهیونیستی از اجرای قطعنامه ۲۴۲ سازمان ملل متحد که خواستار خروج اشغالگران از سرزمینهای اشغالی عرب بود خودداری کرد.
اسرائیلیها همچنین توافق نامه صلح با مصر، اردن و سازمان آزادیبخش فلسطین و ... را امضا کردند. جنگها و تنشهای نظامی در سه دهه گذشته از سوی رژیم صهیونیستی انجام میشود، چه علیه کشورهای عربی مانند لبنان و سوریه و قبل از آن، بمبگذاری در عراق و سودان و ترور فلسطینیها و طرفداران مردم فلسطین در امارات، سوریه، مالزی، تونس، و چه در مقابل فلسطینیان از طریق ادامه اشغالگری و ادامه جنگ در غزه و کرانه باختری، نمونهای از این جنگهای تحمیلی اسرائیل است. جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) چندین توافقنامه آتشبس با اسرائیل امضا کرد، اما تلآویو در همه این توافقنامهها آتشبس را نقض کرد. حتی تشکیلات خودگردان و رئیس آن ابومازن (محمود عباس) خود را به اجرای راه حل مسالمتآمیز متعهد و خشونت و تروریسم را محکوم کردند و در هماهنگی امنیتی با اسرائیل همکاری کردند، اما باز هم تجاوزهای اسرائیل پایانی نداشت.
در انتهای این مطلب آمده است: نکته عجیب این است که امارات عربی متحد درباره صلح در منطقه صحبت و آن را تمجید و جنگ و تجاوز را محکوم میکند، در حالی که این کشور و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس ترویج دهنده هرج و مرج و ایجاد بهار عربی و گروههای متخاصم آن هستند و حمایتهای زیادی از تروریسم میکنند. اماراتیها همچنین بخشی اصلی در جنگ یمن هستند که جنایات جنگی مرتکب میشوند بنابراین آیا جنگ آنها در یمن و حمایت آنها از گروههای درگیر در جنگها در کشورهای دیگر، به نفع صلح و در چارچوب برقراری آن است؟ آیا جنگ گروههای مخالف علیه یکدیگر یا علیه رژیمهای عربی موجود و حمایتهای نظامی، مالی و سیاسی که از بسیاری از کشورهای جهان دریافت میکنند، به صلح جهانی کمک میکند؛ در حالی که اگر فلسطینیها برای آزادی و استقلال بجنگند، جنگ آنها برخلاف صلح خواهد بود؟!
انتهای پیام/
نظرات شما