آزادی و عدالت سیاسی، مقدمه برقراری عدالت اقتصادی و فرهنگی

انقلاب با ارمغان آرمان‌های انسانی مختلفی برای جامعه ایران همراه بود، آرمانهایی از قبیل آزادی و عدالت، اما متاسفانه در آستانه چهل سالگی انقلاب عده ای به گونه ای القاء می کنند که انقلاب در دستیابی به این آرمانها کاملا شکست خورده و به بن بست رسیده است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا، محمد علی رنجبر دکترای علوم سیاسی و دانش آموخته حوزه علمیه قم طی یادداشتی نوشت: انقلاب اسلامی سال ۵۷ در ایران با ارمغان آرمان‌های انسانی مختلفی برای جامعه ایران همراه بود. آرمانهایی از قبیل آزادی و عدالت، اما متاسفانه در آستانه چهل سالگی انقلاب عده ای در فضای رسانه ای به گونه ای القاء می کنند که انقلاب در دستیابی به این آرمانها کاملا شکست خورده و به بن بست رسیده است.

تبیین دقیق و درست از این آرمانها، تشریح دقیق دستاوردها و وضعیت موجود و البته نقشه راهی که پیش رو داریم به ما کمک خواهد کرد که در گرداب رسانه ای دشمنان گرفتار نشویم. مقاله حاضر در صدد تبیین این مسائل است.

برای فهم هر چه بهتر آرمان های انقلاب ابتدا باید به نکات ذیل عنایت داشت:

1- اولا باید دانست آرمان گرایی انقلاب اسلامی به معنای ایده آلیسیم و رمانتیسم فانتزی و تخیلی نبود، یعنی آرمانگرایی انقلاب اسلامی متناظر با واقعیات و شرایط و امکانات و فهم این نکته بود که باید گام به گام پیش رفت و مرحله به مرحله آرمان ها را به صورت تشکیکی و مرتبه بندی محقق ساخت!

در واقع همانطور که رهبری عزیز بارها فرموده اند و منطق دین نیز بر آن تاکید می کند، ما آرمانگرای واقع بین هستیم!

پس آرمان خواهی انقلاب اسلامی ریشه در معارف و تعالیم اسلامی دارد، نه ریشه در ایده آلیسم و رمانتیسم، البته واقع گرایی مد نظر انقلاب هم ریشه در اسلام دارد نه رئالیسم و پوزیتیویسم، همان طور که طراحی عملیاتی برای گذار از واقعیات موجود و رسیدن به آرمان های مطلوب، ریشه در اسلام دارد نه در پرگماتیسم.

پس آرمان خواهی انقلاب اسلامی ریشه در معارف و تعالیم اسلامی دارد، نه ریشه در ایده آلیسم و رمانتیسم، البته واقع گرایی مد نظر انقلاب هم ریشه در اسلام دارد نه رئالیسم و پوزیتیویسم، همان طور که طراحی عملیاتی برای گذار از واقعیات موجود و رسیدن به آرمان های مطلوب، ریشه در اسلام دارد نه در پرگماتیسم

یعنی:

ما آرمان گراییم اما نه ایده آلیست

ما واقع گرا و عینیت گراییم اما نه رئالیست و پوزیتویست

ما عملگرا و عملیاتی هستیم اما نه پرگماتیست

متاسفانه عدم عنایت به این نکات عامل کج فهمی و انحراف برخی از مسیر انقلاب اسلامی شده است!

2- قطعا آزادی و عدالت دو آرمان انقلاب اسلامی بودند و هستند، اما نباد فراموش کرد که آزادی خواهی و عدالت خواهی انقلاب اسلامی، ارتباطی به آزادی خواهی لیبرالیستی و عدالت خواهی سوسیالیستی ندارد. نخبگان ما یکبار این اشتباه را کردند و چوبش را هم خوردند، زمانی که در مشروطه دو گروه شدند، روشنفکرانی که آزادی خواهی را ذیل لیبرالیسم دنبال می کردند و علمایی که عدالتخواهی را ذیل طاغوت دنبال می کردند و خود علیه طاغوت قیام نمی کردند که ابتدا عدالت سیاسی را محقق کنند و بعد سراغ عدالت اقتصادی و سایر حوزه ها روند. به بیان دیگر:

اساسی ترین درس مشروطه این بود که:

 بزرگترین دشمن عدالت، عدالت خواهی علما ذیل حاکم و حکومت طاغوتی است.

و اینکه بزرگترین دشمن آزادی، آزادی خواهی روشنفکران ذیل مکتب لیبرالیسم است.

انتهای این راه چیزی جز استبداد و ظلم رضاخانی نبود، کسی که هم آزادی را و هم عدالت را با هم ذبح کرد!

برخی در طول مبارزات انقلاب اسلامی سعی داشتند که آزادی خواهی انقلاب اسلامی را ذیل لیبرالیسم تعریف کنند و جهت دهند، مثل مهندس بازرگان و نهضت آزادی، برخی نیز سعی داشتند عدالت خواهی انقلاب اسلامی را ذیل سوسیالیسم تعریف کنند و جهت دهند، مثل دکتر شریعتی و انقلابیون ارتدکسی ابتدای انقلاب، هر دوی اینها نسبت تامی با آزادی خواهی و عدالت خواهی انقلاب اسلامی که منبعث از اسلام بود نداشتند، آزادی مورد عنایت اسلام، رهایی از بندگی در مقابل طاغوت و طاغوتیان است، رهایی از شرک و کفر و حماقت و استکبار و خفت و خواری است، رهایی از استضعاف است که با اغوای مستکبران و طاغوتیان گرفتار آن شده بودیم، در واقع آزادی خواهی منبعث از اسلام، همان توحید و همان بندگی در برابر خدا و اطاعت از ولیّ مشروع الهی در مسیر رشد و تعالی است، ضمن اینکه عدالت خواهی اسلام هم، به معنای اشتراکی_سوسیالیستی نیست، بلکه به معنای وضع الشیء فی موضعه است، یعنی قرار گرفتن هر چیز در جای خود، بدون تردید تا عدالت سیاسی محقق نشود و فردی که صلاحیت این امر را دارد در راس جامعه قرار نگیرد، عدالت اقتصادی و فرهنگی و غیره هم محقق نخواهد شد. پس عدالت اسلامی هیچ میانه ای با عدالت خواهی سوسیالیستی اشتراکی که خود ظلمی دیگر و خلاف فطرت بشری است، ندارد!

3- پس این آزادی خواهی و عدالت خواهی، اسلامی است، نه لیبرالیستی و نه سوسیالیستی، نه آرمانخواهی ایده آلیستی و رمانتیستی و نه واقعیت گرایی رئالیستی و پوزیتویستی، ضمنا از سال 1342 با نهضت بیداری امام و رهبری ایشان در سطح ملی آغاز شد، و با تلاش و مجاهدت یاران و مجاهدان در سال 57 به ثمر نشست و ما توانستیم از دست نظام طاغوتی مستکبر ملی که مورد حمایت طاغوتیان و مستکبران جهانی بود رهایی یابیم

4- بعد از برداشتن نظام طاغوتی، انقلابیون ما تحت هدایت دقیق و فقیهانه امام خمینی ره، به سمت گام دوم که گامی ایجابی بود حرکت کردند، یعنی تشکیل نظام توحیدی ولایی و ذیل قوانین الهی و اسلامی رفتن، بحمدالله آن گام هم برداشته شد، و عدالت سیاسی در سطح کلان و راهبردی کشور محقق شد، یعنی توانستیم با آزاد کردن خود از بند طاغوت، شخص و نهاد و قوانینی را جایگزین کنیم که وضع الشیء فی موضعه بود!

یعنی امام به عنوان صالح ترین فرد و آگاه ترین فرد به قوانین اسلامی که هم عامل به اسلام بود و هم کفایت لازم برای مدیریت و رهبری را داشتند در راس جامعه قرار دادیم و قانون اساسی را برآمده از متن قرآن و تراث اهل بیت نوشتیم!

5- حرکت بعدی ما این بود که عدالت سیاسی را در لایه های بعدی حکومت یعنی در راس قوا و سایر نهادها عملیاتی کنیم و بعد از آن به سمت تحقق عدالت اقتصادی رویم، اما به یکباره نظام نوپای اسلامی ما با سه نوع تهدید گسترده و پیچیده و از هر نوع هزاران موردش مواجه شد!

الف) تهدید جانی و نظامی که عدالت سیاسی و اصل نظام  و کارآمدی سیاسی ما را نشانه گرفته بود

ب) تهدید مالی واقتصادی که عدالت اقتصادی و کارآمدی اقتصادی ما را نشانه گرفته بود

ج) و بالاخره تهدید اخلاقی و فرهنگی که عدالت فرهنگی و کارآمدی فرهنگی نظام ما را نشانه گرفته بود!

جالب است که تقریبا بعد از 25 سال غصب حق حضرت امیر و ذبح عدالت سیاسی و به تبع آن ذبح عدالت اقتصادی مخصوصا در زمان عثمان، حضرت امیر روی کار آمدند تا با تحقق عدالت سیاسی به سمت تحقق عدالت اقتصادی حرکت کنند اما عده ای برای اینکه کارآمدی حکومت حضرت را زیر سوال ببرند و مانع تحقق اهداف ایشان شوند، موانع امنیتی گسترده ای که عبارت بودند از فتنه ناکثین و مارقین و قاسطین برای حضرت به وجود آوردند!

6- وقتی نظام اسلامی با این انواع تهدیدها مواجه شود، باید بر اساس سنجه های اولویتی مندرج در فقه اسلامی آنها را اولویت بندی کند. 

طبعا حفظ امنیت جانی اولین اولویت کاری نظام ما باید می بود، همانطور که حضرت امیر هم دفتر و دستک حسابرسی به بیت المال و تحقق عدالت اقتصادی را بستند و به سمت تثبیت نظام و عدالت سیاسی رفتند!

چون اصل حکومت و نظام زیر سوال رفته بود و امنیت جانی مردم به خطر افتاده بود.

ما نیز اینگونه کردیم! یعنی ابتدا به تقویت و تثبیت امنیت جانی و نظامی پرداختیم و به جایی رسیده ایم که دشمنان نظام اسلامی مجبور شدند گزینه نظامی را از روز میز بردارند.

با عنایت به این نکات پس ما به هر دو شعار آزادی و عدالت پای بند بودیم و در این مسیر هم در حال حرکت هستیم و ابتدا آزادی و عدالت در عرصه سیاسی را محقق ساخته ایم و به سمت سایر حوزه ها در حال حرکتیم.

منتها باید بدانیم که تحقق کامل آزادی و عدالت در سطح ملی و منطقه ای و جهانی که هدف نهایی انقلاب اسلامی است، منوط به برداشتن موانع و تحقق آن بر اساس مسائل طبیعی است در نتیجه متاسفانه تصویری از وضعیت آزادی و عدالت در کشور ما ساخته می شود که مخالف با واقعیات عینی است!

جای تاسف دوچندان است که بعضا فراموش می کنیم، این انقلاب علیه یک ساختار 2500 ساله شاهنشاهی و تیرانی بوده است، ساختاری ملوک الطوایفی که در آن هر از چندی، یکی از ملوک و شاهان محلی با جنگ و خونریزی و کشت و کشتار و بعضا نسل کشی، شاه قبلی را کنار میزده و خود را شاهنشاه یعنی شاه همه شاهان موجود می دانسته!

اما ما بحمدالله 40 انتخابات برگزار کردیم و چند هزار حزب و گروه و تشکل داریم که بسیاری از آنها دارای روزنامه و سایت و خبرگزاری مختص به خود هستند، ضمن اینکه آخرین انتخابات ما در شرایطی برگزار شد که تقریبا هیچ خط قرمزی در آن وجود نداشت و تمام 40 سال قبل مورد نقد و پرسش قرار گرفت. تا جاییکه خیلی از نخبگان کشورهای منطقه آرزوی داشتن چنین انتخابات و چنین فضای آزادی را داشتند

متاسفانه برخی آزادی را چون از منظر لیبرالیسم می دانند، معنای آنرا آزادی در مسائل جنسی و لهو و لعب و سایر سرگرمی های تخدیر کننده منحصر می کنند.

این آزادی خواهی حیوانی نسبتی با انقلاب اسلامی ندارد.ما در شرایطی هستیم که وارد هر جمعی بشویم مردم به راحتی راجع به اساسی ترین مسائل مملکت اظهار نظر می کنند و به راحتی همه ارکان نظام را به نقد می کشند، حتی نظام ما بسیاری از اپوزیسیون هایش را درون نظام حفظ کرده است.




انتهای پیام/
http://qomefarda.ir/3127
اخبار مرتبط

نظرات شما