قم فردا گزارش می دهد؛
حاج قاسم؛ تنها ژنرال نظامی محبوب کودکان
ژنرال سلیمانی، اجتماعیترین چهره نظامی جهان بود، شخصیت نظامی و کاریزماتیک هنگامی که با کودکان سروکار داشت اصلاً نشانهای از یک افسر بلندپایه نظامی را نداشت.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «قم فردا» این ژنرال ایرانی، اجتماعیترین چهره نظامی جهان بود، سردار حاجقاسم سلیمانی بهعنوان یک فرمانده قدرتمند نظامی در جهان شناخته میشد تا جایی که بسیاری از خناسان با شنیدن نام وی به وحشت میافتادند؛ اما این شخصیت نظامی و کاریزماتیک هنگامی که با کودکان سروکار داشت اصلاً نشانهای از یک افسر بلندپایه نظامی را نداشت.
یکی از صحنههای ماندگار از سردار شهید حاجقاسم سلیمانی در برخورد با کودکان در هنگام نماز رقم خورد فرزند شهید مدافع حرم حسین بواس در زمانی که سردار سلیمانی مشغول نمازخواندن بود دو بار به این شهید والامقام گل داد و پس از نماز هم سردار سلیمانی این کودک را در آغوش کشید.
البته سلاح به دستگرفتن حاجقاسم و لباس نظامی که بر تن داشت نیز نه از جنبه خشونت و جنگطلبی بلکه برای دفاع از کودکان و مظلومان گرفتار در چنگان ظالمان بود و خود ایشان بارها این موضوع را تأکید کرده بودند.
«هرگز نمیخواستم سلاح به دستبهدست بگیرم، من اگر سلاح به دست گرفتهام برای ایستادن در مقابل آدمکشان است نه برای آدم کشتن. خود را سرباز در خانه هر مسلمانی میبینم که در معرض خطر است و دوست دارم خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم. نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد، نه برای شیعه مظلوم که ناقابلتر از آنم، نه نه... بلکه برای آن طفل وحشتزده بیپناهی که هیچ ملجأیی برایش نیست، برای آن زن بچه به سینه چسبانده هراسان و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب که خطی خون پشت سرخود بر جای گذاشته است میجنگم.» این بخشی از نامه حاجقاسم به فرزندش بود.
بعد عاطفی شخصیتی حاجقاسم سلیمانی بر بعد نظامی وی غلبه داشت؛ یعنی بعد نظامی وی تخت تأثیر بعد عاطفی بود ماجرای پیچیدن ای که همان باعث شده است که علاوه بر زن و مرد، کودکان و نوجوانان نیز مشهور این قهرمان باشند.
بخشی از نامه حاجقاسم به دخترش که نشاندهنده شخصیت ولای معنوی و عاطفی این قهرمان در برخورد بندگان خداوند فارغ از دین و مذهب است «دخترم خیلی خستهام. سیسال است نخوابیدهام اما دیگر نمیخواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک میریزم که پلکهایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من آن طفل بیپناه را سر ببرند. وقتی فکر میکنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اســت، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سربریده شدن است حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟ نظارهگر باشم؟ بیخیال باشم؟ تاجر باشم؟ نه من نمیتوانم اینگونه زندگی بکنم.»
در این میان حاجقاسم نگاه ویژهای به فرزندان شهدا داشت، همسر شهید مدافع حرم اکبر ملکشاهی روایت میکند: تمام همسران و خانواده شهدای مدافع حرم از سراسر کشور در یکی از هتلهای تهران جمع شده بودند ما روز اول با رهبری دیدار داشتیم و روز دوم قرار بود در مراسمی حاجقاسم برای خانواده شهدا سخنرانی کند. مراسم با حضور سردار سلیمانی شروع شد. دخترم ریحانه برای اینکه بتواند حاجقاسم را از نزدیک زیارت کند هر طور بود خودش را به صندلیهای ردیف اول رساند و روی یکی از صندلیها نشسته بود که در میان سخنرانی حاجقاسم گویا یکی میخواست ریحانه را از جایش بلند کند تا یکی از مسئولان بنشیند. حاجقاسم تا این صحنه را دید صحبتهایش را ناتمام گذاشت و خطاب به آن بنده خدا گفت برادر، بچه شهید را بلند نکن. بار اول گویا وی متوجه تذکر نشد دوباره از دختر خواست از روی صندلی بلند شود که سردار تکرار کرد با شما هستم بچه شهید را از جایش بلند نکنید. این آقای مسئول برود آن ردیف آخر یک صندلی پیدا کند و بنشیند چرا بچه شهید را بلند میکنید؟ آنها هم اطاعت امر کردند و رفتند.
این ارتباط عاطفی هم دوسویه بود و فرزندان شهدا نیز عشق و علاقه خاصی به حاجقاسم داشتند و جای خالی پدر را بامحبتهای او جبران میکردند.
امروز هم بعد از گذشت چهار سال از شهادت این قهرمان ملی شاهد ارادت کودکانی هستیم که حاجقاسم را ندیدهاند و حتی بعد از شهادت وی به دنیا آمدهاند، نگاهی به آمار شهدای حادثه تروریستی کرمان نشان از این دارد که نسلهای جدیدی متولد میشوند که برای معرفی حاجقاسم و مکتب وی به جهان بسیار جلوتر از نسلهای قبلی هستند.
کاظمی مسئول سازمان بسیج حقوقدانان در گفتگو با خبرنگار قم فردا بیان اینکه حاجقاسم، بصیرت و قهرمانی حاجقاسم در بین مردم ماندگار شد و نسل به نسل نیز منتقل خواهد شد، تصریح کرد: وقتی در جبهه جهاد تبیین، درستکار کنیم و آگاهسازی عمیق صورت گیرد، رشادتها و قهرمانیهای این سردار واقعی که تمام عمر برای رضایت خدا و آسایش و صلح جهانی تلاش کرد سینهبهسینه میچرخد و لالایی مادران برای کودکان امروز در گهواره و برای فردای ایران اسلامی میشود.
ترس دشمنان از افزایش و گسترش رابطه عاطفی حاجقاسم با نسل جدید است و به همین دلیل بیپروا کودکان و نوجوانانی که در مراسم سالگرد شهادت وی شرکت کردند را ترور کرد تا شاید ترسی در دل خانوادهها بیفتد و سالهای بعد حضور کمتری داشته باشند اما نیاز به انتظار برای سال آینده نبود و مردم فردای حادثه تروریستی با کودکان خود مجدداً در همان محل حادثه حضور پیدا کردند.
انتهای پیام/۱۷۰
یکی از صحنههای ماندگار از سردار شهید حاجقاسم سلیمانی در برخورد با کودکان در هنگام نماز رقم خورد فرزند شهید مدافع حرم حسین بواس در زمانی که سردار سلیمانی مشغول نمازخواندن بود دو بار به این شهید والامقام گل داد و پس از نماز هم سردار سلیمانی این کودک را در آغوش کشید.
البته سلاح به دستگرفتن حاجقاسم و لباس نظامی که بر تن داشت نیز نه از جنبه خشونت و جنگطلبی بلکه برای دفاع از کودکان و مظلومان گرفتار در چنگان ظالمان بود و خود ایشان بارها این موضوع را تأکید کرده بودند.
«هرگز نمیخواستم سلاح به دستبهدست بگیرم، من اگر سلاح به دست گرفتهام برای ایستادن در مقابل آدمکشان است نه برای آدم کشتن. خود را سرباز در خانه هر مسلمانی میبینم که در معرض خطر است و دوست دارم خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم. نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد، نه برای شیعه مظلوم که ناقابلتر از آنم، نه نه... بلکه برای آن طفل وحشتزده بیپناهی که هیچ ملجأیی برایش نیست، برای آن زن بچه به سینه چسبانده هراسان و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب که خطی خون پشت سرخود بر جای گذاشته است میجنگم.» این بخشی از نامه حاجقاسم به فرزندش بود.
بعد عاطفی شخصیتی حاجقاسم سلیمانی بر بعد نظامی وی غلبه داشت؛ یعنی بعد نظامی وی تخت تأثیر بعد عاطفی بود ماجرای پیچیدن ای که همان باعث شده است که علاوه بر زن و مرد، کودکان و نوجوانان نیز مشهور این قهرمان باشند.
بخشی از نامه حاجقاسم به دخترش که نشاندهنده شخصیت ولای معنوی و عاطفی این قهرمان در برخورد بندگان خداوند فارغ از دین و مذهب است «دخترم خیلی خستهام. سیسال است نخوابیدهام اما دیگر نمیخواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک میریزم که پلکهایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من آن طفل بیپناه را سر ببرند. وقتی فکر میکنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اســت، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سربریده شدن است حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟ نظارهگر باشم؟ بیخیال باشم؟ تاجر باشم؟ نه من نمیتوانم اینگونه زندگی بکنم.»
در این میان حاجقاسم نگاه ویژهای به فرزندان شهدا داشت، همسر شهید مدافع حرم اکبر ملکشاهی روایت میکند: تمام همسران و خانواده شهدای مدافع حرم از سراسر کشور در یکی از هتلهای تهران جمع شده بودند ما روز اول با رهبری دیدار داشتیم و روز دوم قرار بود در مراسمی حاجقاسم برای خانواده شهدا سخنرانی کند. مراسم با حضور سردار سلیمانی شروع شد. دخترم ریحانه برای اینکه بتواند حاجقاسم را از نزدیک زیارت کند هر طور بود خودش را به صندلیهای ردیف اول رساند و روی یکی از صندلیها نشسته بود که در میان سخنرانی حاجقاسم گویا یکی میخواست ریحانه را از جایش بلند کند تا یکی از مسئولان بنشیند. حاجقاسم تا این صحنه را دید صحبتهایش را ناتمام گذاشت و خطاب به آن بنده خدا گفت برادر، بچه شهید را بلند نکن. بار اول گویا وی متوجه تذکر نشد دوباره از دختر خواست از روی صندلی بلند شود که سردار تکرار کرد با شما هستم بچه شهید را از جایش بلند نکنید. این آقای مسئول برود آن ردیف آخر یک صندلی پیدا کند و بنشیند چرا بچه شهید را بلند میکنید؟ آنها هم اطاعت امر کردند و رفتند.
این ارتباط عاطفی هم دوسویه بود و فرزندان شهدا نیز عشق و علاقه خاصی به حاجقاسم داشتند و جای خالی پدر را بامحبتهای او جبران میکردند.
امروز هم بعد از گذشت چهار سال از شهادت این قهرمان ملی شاهد ارادت کودکانی هستیم که حاجقاسم را ندیدهاند و حتی بعد از شهادت وی به دنیا آمدهاند، نگاهی به آمار شهدای حادثه تروریستی کرمان نشان از این دارد که نسلهای جدیدی متولد میشوند که برای معرفی حاجقاسم و مکتب وی به جهان بسیار جلوتر از نسلهای قبلی هستند.
کاظمی مسئول سازمان بسیج حقوقدانان در گفتگو با خبرنگار قم فردا بیان اینکه حاجقاسم، بصیرت و قهرمانی حاجقاسم در بین مردم ماندگار شد و نسل به نسل نیز منتقل خواهد شد، تصریح کرد: وقتی در جبهه جهاد تبیین، درستکار کنیم و آگاهسازی عمیق صورت گیرد، رشادتها و قهرمانیهای این سردار واقعی که تمام عمر برای رضایت خدا و آسایش و صلح جهانی تلاش کرد سینهبهسینه میچرخد و لالایی مادران برای کودکان امروز در گهواره و برای فردای ایران اسلامی میشود.
ترس دشمنان از افزایش و گسترش رابطه عاطفی حاجقاسم با نسل جدید است و به همین دلیل بیپروا کودکان و نوجوانانی که در مراسم سالگرد شهادت وی شرکت کردند را ترور کرد تا شاید ترسی در دل خانوادهها بیفتد و سالهای بعد حضور کمتری داشته باشند اما نیاز به انتظار برای سال آینده نبود و مردم فردای حادثه تروریستی با کودکان خود مجدداً در همان محل حادثه حضور پیدا کردند.
انتهای پیام/۱۷۰
نظرات شما