یادداشت/ گلایههای رهبر انقلاب و مسئولان بخشنامهای
تمام تلاش رهبر انقلاب بهعنوان ولی جامعه این است که مردم و مسئولان، خود، وظایفشان را بهدرستی شناخته و بدان عمل کنند.
حدس اینکه پس از این گلایه صریح، چه واکنشی در سطح جامعه و در سطح کارگزاران نظام مشاهده میشود، چندان سخت نبود. در فضای مجازی و رسانهها موج انتقادی نسبت به نادیده گرفتن زبان فارسی به راه افتاد و روز بعد هم رئیس رسانه ملّی دستوراتی را به بخشهای مختلف ابلاغ کرد.
علاوه بر این شاید بتوان با احتیاط این احتمال را هم داد که نمایندگان مجلس، بیانیهای خطاب به رئیس رسانه ملّی قرائت کنند یا از گوشه و کنار مجلس خبر برسد که قرار است طرحی برای صیانت از زبان و ادب فارسی در دستور کار قرار گیرد.
چرخهای که تشریح شد، اوج ولایتمداری کارگزاران نظام در برخی سطوح را نشان میدهد؛ یعنی در یک نهاد یا ارگان، انگار همه چیز مطلوب و نرمال پیش میرود تا اینکه رهبر انقلاب به میدان میآیند و علناً نسبت به وجود یک نابسامانی در آن دستگاه هشدار میدهند. مسئولان مربوطه نیز تازه پی میبرند که مشکلی وجود داشته و ضمن لبیک به بیانات رهبری، دستوراتی را برای رفع آن نابسامانی به مدیران پاییندستی ابلاغ میکنند و در انتظار مینشینند تا نابسامانی دیگری توسط رهبری اعلام شود تا آنها مجدداً دست به کار شوند.
پس تا اینجا ما به یک «انتظار» رسیدهایم؛ انتظار مسئولان از رهبری. انتظاری که برای ولی فقیه هزینهتراشی میکند؛ چرا که مدام پای ولی فقیه را به ماجراهای ریز و مصداقی باز میکند. همچنین این رفتار، بهطور ناخودآگاه این آدرس غلط را به جامعه میدهد که موضوع مورد تذکر رهبری، بهخودی خود دارای اشکال نبوده و حال، چون رهبر انقلاب نسبت به آن حساسیت نشان دادهاند، باید با آن برخورد شود! (چه اینکه اگر آن موضوع دارای اشکال بود، تا پیش از تذکر رهبری باید توسط مسئولان ذیربط، شناخته و برطرف میشد).
همزمان، اتفاق دیگری در جریان است. مردمی که در کوچه و بازار هر روز شاهد افزایش قیمتها هستند و یا اخبار اختلاس و مفاسد اقتصادی را میشنوند و یا از بامداد تا شامگاه شاهد پخش پیامهای بازرگانی هستند و تلاش رسانه ملّی برای تغییر سبک زندگی ایرانی-اسلامی را با ترویج مصرفگرایی میبینند، این سؤال را مطرح میکنند که چرا رهبری در مقابل این نابسامانیها نمیایستد؟
اینجا با نوع دوم «انتظار» مواجه میشویم؛ یعنی انتظار جامعه از رهبری. انتظاری که طبق آن، ولی فقیه باید با مشاهده تکتک مشکلات ریز و درشت جامعه که یا از سوءعملکرد کارگزاران نشأت میگیرد یا توسط خود جامعه ایجاد شده، پاسخگو باشد و برای حل آنها وارد شود و دستوراتی را صادر کند.
به راستی گره کجاست و پاسخ این سؤالات افکار عمومی چیست؟ پاسخ را باید در همین گلایههای رهبری جست. گلایههایی که ما را به نوع سوم انتظار میرساند؛ یعنی انتظار رهبری از مسئولان و جامعه.
اگر بخواهیم برای توضیح دقیق این انتظار، مصداق مناسبی در بین گلایههای اخیر رهبر انقلاب پیدا کنیم، باید به دو ماه پیش برگردیم؛ جایی که در روز نخست سال و در حرم مطهر رضوی، ایشان در قالب گلایه، از نمایندگان مجلس پرسیدند که در مقابل مصوبات ضد ایرانی کنگره آمریکا چند طرح را تصویب کردهاند؟
این نمونه به خوبی نشان میدهد که این تنها مردم نیستند که در انتظار تغییر و اصلاح نابسامانیها هستند؛ بلکه خود رهبری بیش از هر کسی در انتظار این تغییر است. انتظاری که وقتی برآورده نمیشود، در قالب گلایه از مسئولان توسط ایشان مطرح میشود.
برای فهم بهتر ماجرا، باید روی دیگر این برگه را هم دید. روی دیگر ماجرا این است که مواردی هم وجود دارد که مسئولان بدون طرح گلایه از سوی رهبر انقلاب، خود به اصلاح امور اقدام کردهاند. نمونه بارز آن هم قانون منعبهکارگیری بازنشستگان است. اقدامی که مورد حمایت رهبر انقلاب قرار گرفت و درباره آن گفتند: «این قانون بازنشستگان، یک قانون بسیار خوبی است. این از آن قوانینی است که ما به آن احتیاج داشتیم، جایش هم خالی بود».
درواقع این مورد، بهطور بالقوه دارای این ظرفیت بود که تبدیل به یکی از مطالبات رهبری از مسئولان شود(بماند که ایشان بارها درباره لزوم جوانگرایی سخن گفتهاند) امّا نمایندگان با شناخت دقیق نیاز و اقدام بهموقع برای پاسخ به آن، انتظار رهبری را نیز برآورده کردهاند، بدون اینکه گلایهای هم مطرح شده باشد.
حال اگر در ارتباط با سایر مشکلات و نابسامانیهای بخشهای مختلف ازجمله معیشت مردم، معضلات فرهنگی و اجتماعی و... مانند قانون منبع بهکارگیری بازنشستگان عمل شود، آیا کار به توقع افکار عمومی از رهبر انقلاب کشیده میشود و آیا شاهد گلایه رهبر انقلاب از مسئولان خواهیم بود؟! پاسخ منفی است.
تمام تلاش رهبر انقلاب بهعنوان ولی جامعه نیز این است که در، بر این پاشنه بچرخد؛ یعنی مردم و مسئولان، خود، وظایفشان را بهدرستی شناخته و بدان عمل کنند. فلسفه ولایت هم همین است.
ولی فقیه قرار است زمینه رشد جامعه را فراهم کند تا مردم و مسئولان با اراده خود، امور را اصلاح کنند نه اینکه رهبری با بخشنامه و ورود به ریز و درشت امور، درصدد رفع مشکلات برآید. چه اینکه این رویکرد،کارساز و مشکلگشا هم نیست؛ چرا که اولاً اگر رهبری، برای فلان مشکل و معضل، بخشنامه صادر کند، روز بعد نیز برای مورد دیگر نیاز به صدور بخشنامه پیش میآید و اینجاست که امور قفل میشود. ثانیاً؛ اساساً ورود به تک تک مشکلات جامعه برای یک شخص مقدور نیست و امکان عملیاتی ندارد.
امروز مشکل این است که مواردی نظیر آنچه ذکر شد (قانون منع بهکارگیری بازنشستگان) در اقلیت قرار دارند و در مقابل به کرّات شاهد مواردی هستیم که ناکارآمدی و غفلت دستگاههای مختلف از وظایف خود، گلایههای رهبری را در پی دارد. مروری اجمالی بر این گلایهها خالی از لطف نیست.
۱- در همان سخنرانی حرم رضوی، رهبر انقلاب علاوه بر گلایه از نمایندگان، به انتظاری برآورده نشده از سوی دولت اشاره کردند: «در یک نامهای به نظرم در سال ۹۳ یا ۹۴ یکی از مسئولین عالیرتبه به بنده نوشته بود که ما برای اصلاح امور بانکی کشور، مسئله بانک، اصلاح موارد بانکی -که یکی از مشکلات اقتصادی ما مشکلات بانکی است- لایحهای داریم تنظیم میکنیم که تا چند ماه دیگر این لایحه به مجلس خواهد رفت. به من گزارش دادند که الان چهار سال از آن وقت میگذرد، هنوز این لایحه به مجلس نرفته!»
۲- در همین ماه (اواخر فروردین) رهبر انقلاب در پاسخ به درخواست رئیسجمهور مبنی بر برداشت از صندوق توسعه ملّی برای جبران خسارات ناشی از سیل، بار دیگر مجبور به ورود به جزئیات شدند و ظرفیتهایی که رئیسجمهور میتواند به جای صندوق توسعه ملّی از آنها استفاده کند را یادآور شدند. همچنین دستور دادند تا هرچه سریعتر اقدامات لازم برای جبران خسارات ناشی از سیل آغاز شود.
۳- چند روز بعد و در دیدار کارگران ایشان نسبت به برنامههای بختآزمایی صداوسیما انتقاد کردند.
۴- کمی بعد، ایشان در دیدار فرماندهان نیروی انتظامی با اشاره به شهادت طلبه همدانی، موضوع نمایش دادن سلاح در فضای مجازی را مورد تذکر قرار دادند.
۵- روز بعد و در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب، رهبر انقلاب باز هم مجبور به ورود به جزئیات شدند و به وزرای فرهنگ و صنعت دستور دادند برای حل مشکل گرانی کاغذ، جلسه بگذارند.
این ۵ مورد بعلاوه مورد اخیر(گلایه از صداوسیما) در حالی رخ میدهد که هنوز بیش از دوماه از آغاز سال نگذشته است و این حاکی از انباشتگی ناکارآمدی و غفلت دستگاههای مختلف از وظایف خود است. درواقع کارگزاران نظام نهتنها با عمل به وظایف خود مانع از انتظارتراشی از سوی جامعه برای رهبری نظام نمیشوند، بلکه ناکارآمدیهای آنها نیز به رهبری شیفت داده میشود!
انتهای پیام/
نظرات شما