حجت الاسلام مداح:
الگوی من حاج قاسم است/جهادگر ایستاده در قم
طلبه جهادگری که چند روز پیش همسر و فرزند خود را در بیمارستان فرقانی از دست داد گفت: الگوی من حاج قاسم است که به دل دشمن میزد و از مردم دفاع میکرد که آنها راحت باشند و ناراحت نشوند. هنگام شنیدن خبر با خود گفتم اگر من اینجا گریه و زاری کنم، روحیه بیماران و رفقای طلاب و پرستار به هم میریزد.
متن صحبتهای وی در این مصاحبه بدین شرح است:
بعد از نماز مغرب و عشا بود که دیدم چند بار تلفنم زنگ خورده است، دیدم از بیمارستان بوده، چند بار تماس گرفتم گفتند خودتان بیایید اینجا. رفتم به قسمت آیسییو و به من خبر دادند خانمم به همراه فرزندانمان آسمانی شده و فوت کردهاند. خیلی ناراحت شدم [گریه میکند] چون چند روز بود که بستری بود، نگرانش بودم و با این خبر حسابی ناراحت شدم ولی سعی کردم آرام باشم. یاد فرمایش آیتالله العظمی بهجت افتادم که فرمود وقتی کسی از عزیزان فوت میکند، آیه استرجاع را بخوانید. «انا لله و انا الیه راجعون» خواندم. وضعیت بیمارستان را که میدانید، بیماران کرونایی در آنجا هستند و نهتنها بیماران، بلکه پرستاران و کادر درمانی و رفقای طلاب جهادی نیز هستند. مصیبت سنگینی دیده بودم، دیدم اگر گریه و بیتابی کنم، حال این عزیزان مخصوصا بیماران کرونایی بدتر و خرابتر میشود، چون بعضی از آنها میدانستند خانمم در آیسییو بستری بود. گفتم من الگویم حاج قاسم است که به دل دشمن میزد و از مردم دفاع میکرد که آنها راحت باشند و ناراحت نشوند، اگر من اینجا گریه و زاری کنم، روحیه بیماران و رفقای طلاب و پرستار به هم میریزد. با اینکه داغ دیده بودم سعی کردم با توکل به خدا، خودم را کنترل کنم. گریه نکردم و با حالت عادی رفتم پیش بچهها که بگویم من امشب حالم مساعد نیست و برای شیفت شب نیستم و یک نفر دیگر را جایگزین کنید، چون واقعا رفقای طلاب جهادی خیلی تلاش میکنند و خیلی زحمت میکشند.
گریه هم نکرده بودم که چشمم خیس باشد تا این عزیزان متوجه بشوند، البته احساس کردم بعضی خبردار شدهاند. از همه خداحافظی کردم و گفتم باز هم خدمت میرسم. رفتم یک گوشه خلوت از حیاط که کسی نبود نشستم. یک روضه حضرت زهرا سلاماللهعلیها در گوشی داشتم، برای خودم گذاشتم و آرام گریه کردم، چون با خانمم قرار گذاشته بودیم اسم پسرمان را محسن بگذاریم ولی...[گریه میکند].
یکی از آقایان آن عکس را از من گرفته و منتشر کرده بود. یک نکتهای که مهم است و باید عرض کنم این است که این تلاشها و زحمات طلاب جهادی عزیز خوب اطلاعرسانی نمیشود. واقعا زحمات زیادی برای بیماران میکشند ولی متاسفانه آنطورکه باید مردم خبردار نمیشوند.
این یک امتحان بود که برای بنده پیش آمد و از خدا میخواهم به من کمک کند و بنده از همین جا از همه عزیزان و کسانی که از کل کشور به من لطف داشتند و پیام تسلیت دادند تشکر میکنم و امیدوارم روح خانمم و فرزندانمان با اهلبیت علیهمالسلام محشور باشند.
انتهای پیام/
نظرات شما