تغییر و تحول ۴۰ ساله در روشهای ترور
ترور یکی از ابزارهای همیشگی دشمنان انقلاب اسلامی در این ۴۰ سال گذشته بوده و دشمن تاکنون اکثر روشهای مرسوم ترور را علیه شخصیتهای مهم سیاسی، علمی و نظامی ما استفاده کرده است، ولی با این حال تحول و تطور روش این ترورها در طول زمان، نکات شایان توجهی را نشان میدهد.
*شلیک مستقیم نفر به نفر
شلیک مستقیم یکی از اولین روشهای ترور شخصیتها مخصوصا دهههای ۶۰ و ۷۰ بود و گروهک منافقین از این شیوه در حذف بسیاری از شخصیتها و حتی ترورهای روزانه خود استفاده میکرد.
شیوه ترور شهید لاجوردی
برای مثال ترور شهید اسدالله لاجوردی به این شکل بود. در نخستین روز آخرین ماه تابستان ۱۳۷۷، لاجوردی سوار بر مرکب راهوارش، دوچرخه، به سوی بازار بزرگ تهران رفت تا در حجره کوچکش مشغول کار شود. نزدیک ظهر، دو تن از دوستان قدیمی به او سر زدند. آقای فاضل و شهید رئیس اسماعیلی، در لحظه شهادت لاجوردی در آنجا حضور داشتند و آقای رئیس اسماعیلی، معاون سابق طرح و برنامهی وزارت دادگستری، به همراه لاجوردی به شهادت رسید.
آقای فاضل که شاهد عینی ماجرا بود، نحوه شهادت دوستانش را چنین نقل میکند: «صدای فریاد گونهای بهیکباره مرا متوجه خود کرد و این درست همان زمانی بود که بهیک باره چند چیز توأمان اتفاق افتاد که عبارت بودند از: دیدن چهره خشن و فریاد منافق مزدوری که با کلت به سوی شهید لاجوردی نشانه رفته بود، نیمخیز شدن من برای رفتن به طرف او و شلیک گلولههای پی در پی از همه طرف و تمام شدن همه چیز... سرم به عقب پرتاب شد. احساس کردم برای لحظهای سر در بدن ندارم؛ ولی سوزش بینی و خونی که روی لباسم میریخت، مرا متوجه حاج آقا کرد. به طرفشان رفتم. گلوله درست در کنار چشم راست و گیجگاه اصابت کرده بود و خون، چون چشمهای فوران داشت.».
ترور شهید صیاد شیرازی
شهید علی صیادشیرازی روز شنبه ۲۱ فروردین ماه ۱۳۷۸ در حوالی خانه اش مورد سوء قصد عوامل تروریست قرار گرفت و به شهادت رسید.
ساعت ۶ و ۴۵ دقیقه صبح این روز که صیادشیرازی با اتومبیل خود به قصد عزیمت به محل کارش از خانه خارج شده بود، مورد هجوم مرد ناشناسی قرار گرفت و به شدت مجروح شد.
به گفته شاهدان مرد تروریست با پوشش لباس رفتگر در حوالی خانه شهید به کمین نشست و صیادشیرازی را هنگام خروج از خانه به رگبار بست. در این حال شهید صیاد که سوار بر خودرو تویوتای سفید رنگ خود بود مورد اصابت سه گلوله تروریست واقع شد.
آنچه به نظر میرسد این است که علت سهولت این روش ترور برای تروریستها در آن مقطع این باشد که هنوز تا آن زمان حفاظت شخصیتهای مهم کشور تشکیل و تقویت نشده بود و دشمن نیز در بررسیهای خود به خوبی به این خلا پی برده بود.
پس از تقویت حفاظت شخصیتها دیگر هیچ ترور فرد به فردی با شلیک مستقیم رخ نداد.
بمب گذاری در مراکز مهم
همزمان با حذف نفر به نفر، بمبگذاری یکی از وحشیانهترین و البته کارسازترین روشها در حذف دستهجمعی شخصیتهای نظام بود.
انفجار مقر حزب جمهوری اسلامی
روز ۷ تیر ۱۳۶۰ بر اثر انفجار یک بمب قدرتمند در مقر حزب جمهوری اسلامی در تهران، آیتالله بهشتی و ۷۲ تن از یاران امام خمینی به شهادت رسیدند.
آیتالله سیدمحمد حسینی بهشتی، رییس وقت دیوان عالی کشور و بیش از ۷۰ نفر از مقامات و چهرههای برجسته سیاسی از جمله چهار وزیر، چند معاون وزیر، ۲۷ نماینده مجلس و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی در جریان انفجار مقر اصلی این حزب به شهادت رسیدند.
انفجار دفتر نخست وزیری
هشتم شهریور ۱۳۶۰ انفجاری در دفتر نخستوزیری رجایی و باهنر، رئیسجمهور و نخستوزیر وقت را به شهادت رساند.
حادثه اینگونه است که ساعت ۳ بعدازظهر روز هشتم شهریورماه سال ۱۳۶۰ بود که جلسه شورای امنیت کشور برگزار میشود.
ضبط صوت بزرگ مسعود کشمیری که مخصوص ضبط جلسات است، درست نزدیک رجایی و باهنر قرار میگیرد و کشمیری طبق معمول هر جلسه چای میریزد و برای حاضرین میآورد؛ پس از گفتوگوی کوتاهی با خسرو تهرانی از جلسه خارج میشود. او پیش از خروج از جلسه کیف بزرگی را که همیشه همراه دارد با پا به نزدیکی رجایی هدایت میکند.
کشمیری از ساختمان نخست وزیری خارج میشود و در میدان پاستور نزد کسانی میرود که منتظر اوست تا دبیر شورای امنیت را به یک نقطه امن انتقال دهند. همزمان صدای انفجار شدیدی منطقه را میلرزاند.
در بررسی این دو حادثه بزرگ و تاریخی، نفوذ شخصیتهایی منافق، چون کشمیری و کلاهی به مجموعههای انقلابی آن هم در ضعف سیستمهای اطلاعاتی مهمترین عامل تلقی میشود و به همین دلیل تشکیل وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه و تقویت اطلاعات مردمی توانست این روش ترور را نیز غیر ممکن کند.
بمب گذاری با موتور
ترور شهید مسعود علیمحمدی دانشمند هستهای کشورمان در قیطریه تهران در ساعت ۷:۳۰ صبح ۲۲ دی ۱۳۸۸ روی داد. در این حادثه علاوه بر شهادت مسعود علیمحمدی دو فرد دیگر مجروح شدند و خساراتی به ساختمان مجاور وارد شد.
بر اساس شواهد بمب منفجر شده در یک موتورسیکلت که به فاصله یک متری از در ورودی منزل علیمحمدی به یک درخت بسته شده بود، جاسازی شده بود.
شاید مهمترین دلیل این ترور علاوه بر عدم تامین امنیت کافی در اطراف محل زندگی شخصیتهای مهم باشد و بصورت محسوس یا نامحسوس ترددهای اطراف منزل و محل زندگی این افراد مورد بازرسی قرار گیرد.
بمب گذاری با چسباندن بسته انفجاری
صبح ۸ آذر ۱۳۸۹ بود که شهید مجید شهریاری و راننده جلو نشستند و همسر وی هم عقب ماشین نشست. پس از طی ششصد متر، در بزرگراه ارتش یک موتور سیکلت به ماشین نزدیک شده و بمب را متصل میکند که در همین حین با فریاد راننده همسر و راننده از ماشین پیاده میشوند، اما وی به خاطر کمربند ایمنی نمیتواند در زمان کم از ماشین خارج شود و با انفجار بمب به شهادت میرسد.
این شیوه برای اولین بار بود که توسط تروریستها انجام میشد و با تقویت دوربینهای شهری و اشراف اطلاعاتی دیگر تکرار نشد.
عملیات تروریستی با پهپاد
شهید سردار سلیمانی اولین شخصیت ایرانی بود که با استفاده از پهپاد ترور شد.
ظاهرا جزئیات به این صورت است که نهاد CIA با داشتن یکسری اطلاعات از طریق افراد مطلع در فرودگاه پایتخت سوریه، دقیقاً میدانست چه موقع جت حامل سپهبد قاسم سلیمانی وارد بغداد شده است؛ اطلاعاتی که اسرائیل به آمریکا داد نیز به تأیید جزئیات کمک کرد.
به محض فرود آمدن هواپیمایی «چم وینگز ایرباس A۳۲۰»، جاسوسان آمریکایی در فرودگاه اصلی عراق که پرسنل ارتش آمریکا در آن قرار دارد، محل دقیق آشیانه آن را تأیید میکنند.
سه فروند هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی به آسمان محل اعزام شدند، بدون هیچ ترسی از چالش در فضای هوایی عراق که کامل تحت تسلط ارتش ایالات متحده است. هر یک از آنها به چهار موشک Hellfire مجهز بود.
این پهپادها در خارج از مرزهای سرزمینی ایران و در نزدیکی فرودگاه بغداد سردار سلیمانی و کاروان همراه وی را مورد هدف قرار میدهند و ایشان و ابومهدی المهندس از فرماندهان جبهه مقاومت به شهادت میرسند.
هرچند این عملیات ترور یک ترور فرامرزی بوده، ولی قطعا لزوم تقویت پدافند ایران حتی در خارج از مرزها را نشان داد و مشخص کرد که تحرکات زمینی و هوایی دشمن در پایگاههای اطراف بیش از پیش تحت رصذ اطلاعاتی و پدافندی نیروهای نظامی کشور قرار گیرد.
ترور با سلاح اتوماتیک و کنترل از راه دور
ترورها روز به روز پیشرفتهتر میشوند و ترور شهید محسن فخری زاده زاده دانشمند هستهای کشورمان این مسئله را به خوبی نشان داد.
این ترور هم به این شکل است که ماشین ضدگلوله حامل شهید محسن فخریزاده و همسر وی، صبح جمعه به همراه ۳ ماشین تیم حفاظت از شهر رستمکلای مازندران به سمت آبسرد دماوند حرکت میکند.
ماشین پیشرو تیم حفاظت چند کیلومتر مانده به محل حادثه، اسکورت را برای چک و خنثی محل مقصد ترک میکند.
در همین لحظات، صدای ناشی از اصابت چند گلوله به ماشین، موجب جلب توجه دکتر فخریزاده و متوقف کردن ماشین میشود. فخریزاده به تصور اینکه صدا ناشی از برخورد با مانع خارجی یا اشکال در موتور خودرو بوده از ماشین پیاده میشود.
در همین لحظه از خودرو نیسانی که در فاصله ۱۵۰ متری ماشین شهید متوقف بوده، از یک دستگاه تیربار اتوماتیک کنترل از راه دور، شلیکهای متعددی به سمت شهید صورت میگیرد. دو گلوله به پهلو و یک گلوله به پشت شهید برخورد میکند که منجر به قطع نخاع وی میگردد.
در این اثنا سرتیم حفاظت بدن خود را حائل پیکر شهید میکند و چند تیر نیز به بدن وی اصابت میکند. لحظاتی بعد همان نیسان متوقف شده نیز منفجر میشود.
پیکر مجروح شهید به درمانگاه و از آنجا با بالگرد به بیمارستانی در تهران منتقل میشود که متاسفانه بعد از مدتی به شهادت میرسد.
علیرغم اینکه ایشان از تیم حفاظت به نسب بهتری برخوردار بودند، ولی دشمن بهرهگیری از سیستمهای پیشرفته را به سایر شیوههای احتمالی ترور اضافه کرده و این دانشمند بزرگ را هم به شهادت رساند.
حال باید سیستمهای اطلاعاتی و امنیتی کشور نیز به بررسی چگونگی و ابعاد این ترور بپردازند، ولی آنچه که بسیار اهمیت دارد این است که شیوههای ترور در ۴۰ سال گذشته متاثر از دو عامل یعنی پیشرفت تکنولوژی و خلاهای اطلاعاتی و امنیتی بوده و این مسئله در حادثه ترور شهید فخری زاده نیز به خوبی نشان داده شد.
انتهای پیام/
نظرات شما