اخلاق کشی توسط چهرههای سرشناس در ورزش
در روزهای اخیر و بعد از انتشار سومین ویدیو از فحاشی عجیب و شرم آور مهدی رسول پناه رئیس هیات مدیره باشگاه پرسپولیس، غیرفوتبالیها هم دست به کار شدند و اجازه عقب افتادن این بخش را از فوتبال ندادند، اما چه کسی این عقب ماندگی در بی اخلاق را جبران خواهد کرد؟
هادی ساعی
ساعی؛ پرافتخارترین ورزشکار ایرانی در المپیک و کسی که در دوره حضورش در ورزش قهرمانی یک الگو بود و بسیاری از جوانان امروز تکواندو، به خاطر علاقه به او این رشته را انتخاب کردند. با این حال گویا ساعی علاقهای به حفظ جایگاه نامش به مانند سالهای قهرمانی نداشت و ترجیح داد فقط در این بخش یک قهرمان باشد و نامی از او در میان ورزشکارانی که منش پهلوانی هم دارند نباشد. ساعی حتی بدون عذرخواهی اعلام کرد به خاطر بی احترامی به او از کوره در رفته و این چنین برای تبرئه خودش تلاش کرد و البته نشان داد پشیمان هم نیست!
صحبتهای دور از اخلاق ساعی نه فقط مربوط به درگیری و شایعه سیلی زدنش به دبیر سازمان لیگ تکواندو، بلکه به مدتها قبل و زمان مهاجرت کیمیا علیزاده باز میگردد. با وجود اینکه رئیس کمیته ملی المپیک درخصوص مهاجرت علیزاده از ایجاد هیاهو پرهیز کرد، اما ساعی حرفهای عجیبی علیه علیزاده انجام داد و به تخریب او پرداخت. او در جملات متعددی که اتفاقا در پایگاه خبری وزارت ورزش هم منتشر شد جملات توهین آمیزی را نسبت به علیزاده بیان کرد.
اما ساعی این صحبتها را از چه کسی به ارث برده است؟ محمدرضا پولادگر؛ مردی که در المپیک ریو اخلاق را برای همیشه باخت و دیگر نتوانست اعتبار خود را بازگرداند. پولادگر رئیس فدراسیون تکواندو بعد از شکست پیاپی ورزشکاران این رشته در المپیک به جای پاسخگویی درصدد توهین به محمدرضا مهماندوست برآمد و درمیان تعجب همه او را مزدور خواند!
با این حال این توهینها از سوی چهرههای مطرح ورزش ایران به رسول پناه، ساعی یا پولادگر ختم نمیشود.
سعید عبدولی و مشت جنجالی
اما سعید عبدولی؛ مردی که میتوان یک چهارم حواشی کشتی را به نام او نوشت. او چند سال پیش در رقابت انتخابی تیم ملی با ایمان انصاری درگیر شد. سامان برادر سعید عبدولی هم در همین مسابقات با محمد نوربخش، حریف خود درگیر شد و با سر به صورت او کوبید! هر دو این افراد توسط کمیته انضباطی از تیم ملی کنار گذاشته شدند و بازیهای آسیایی را از دست دادند.
البته زنان فوتبالیست هم در لیگ برتر زنان کتک کاری داشتند که منجر به اعزام یک نفر به بیماستان هم شد!
در تمرینات تیمها نیز به خصوص پرسپولیس و استقلال درگیری و فحاشی به خبرنگاران بارها رخ داد و چند سال پیش افشین اسماعیلزاده هافبک وقت پرسپولیس با یکی از افراد رسانهای حاضر در تمرین درگیری فیزیکی شدیدی پیدا کرد.
حتی این عادت به درگیری و توهین در ورزش ایران به برانکو و کی روش هم تسری پیدا کرد و پس از آن که برانکو در یک مصاحبه با روزنامهی زاگربی توهینهای نژادپرستانهای نسبت به موزامبیک محل تولد کی روش انجام داد و کی روش هم در نهایت او را نژاد پرست نامید. "دلال موزامبیکی" که بارهار از سوی افرادی در فوتبال ایران درباره کی روش به کار برده شد یکی از بی اخلاقیهای نژادپرستانه بود.
رفتارهای ناشایست از سوی مربیان به خصوص در فوتبال کم رخ نداده است. چندسال پیش بود که فیروز کریمی سکان دار پیکان بعد از عصبانیت به خاطر گل خوردن تیمش، در پایان مسابقه دست بازیکن سیاهپوست حریف را رد کرد و او را "آدم خوار" نامید!
گفتن الفاظ رکیک در میانه یک مسابقه به یک عادت در ورزش ایران تبدیل شده و بارها در لیگ برتر لب خوانیهای زیادی صورت گرفته، اما هیچ کسی نه جریمه شده و نه محروم! اتفاقات امروز نتیجه همان روزهایی است که این رفتارها بدون هیچ واکنشی رها میشدند. این در حالی است که هیچ گاه در هیچ سطحی برخورد درست با خاطیان صورت نگرفت و حالا همه به این زشتیها عادت کرده اند و کمتر پیش میآید این رفتارها برای کسی اهمیت داشته باشد!
زمانی هم که فیلمی از خطای فردی به مانند آن چه که برای محمود فکری رخ داد در فضای مجازی منتشر میشود، آنها سعی در توجیه ماجرا میکنند. صحبتهای محمود فکری دقیقا همانهایی بود که هادی ساعی مطرح کرد؛ آنها من را عصبانی کردند!
رواج این رفتارها سبب شده که در میادین بین المللی هم چنین رفتارهایی از سوی ایرانیها رخ دهد که نمونه آن میتوان به درگیری در بازی ایران و ژاپن در نیمه نهایی جام ملتهای آسیا و گرفتن گردن بازیکن ژاپنی توسط حاج صفی کاپیتان تیم ملی و زدن به صورت بازیکن حریف توسط سردار آزمون اشاره کرد.
این همه بی اخلاقی از کجا میآید؟
صرف نظر از اینکه باید از مسئولان کمیتههای اخلاق درباره عدم برخورد قاطع و درست با این رفتارها پرسید، اما سوال دیگری که پیش میآید این است که چرا چهرههای مطرح و سرشناس ورزشی تا این حد گرفتار بی اخلاقی شده اند؟ چه رخ داده که بی اخلاقیها تا این حد قابل پذیرش شده است؟
بیهوده نیست که بگوییم در ورزش ایران خواه فوتبال و خواه غیرفوتبال هیچ گاه ورزشکاران برای رفتارهای حرفهای تربیت نمیشوند و در طول دوره قهرمانی خود فقط از نظر فنی به آنها پرداخته میشود. این یک خلا بزرگ و آسیب زاست که حالا بیش از گذشته نمود پیدا کرده و قطعا در ادامه بدتر هم خواهد شد. ورزشکارانی که برای جایگاهی تعریف شده تربیت نشده اند و نمیدانند وقتی به قله قهرمانی رسیدند باید چه رفتاری انجام دهند؟ نتیجه این تربیت نشدن برای اخلاق حرفهای ورزش میشود رفتاری که کیانوش رستمی در طول سالهای اخیر انجام داده است!
وقتی وزارت ورزش بی اعتنا به فحاشی مهدی رسول پناه او را در رئیس هیات مدیره نگه میدارد و حتی یک بیانیه علیه او نمیدهد و الفاظ شرم آورش را محکوم کند، قطعا دیگر ورزشکاران هم به نهاد بالا دستی خود نگاه میکنند و ترجیح میدهند راه بی اخلاقی را طی کنند. وزارت ورزش که دربرابر بی اخلاقیهای هر بخش و فردی به سرعت اظهار نظر میکند، هفته هاست درباره رسول پناه صحبت نمیکند و این احتمالا یعنی تایید رفتار رسول پناه توسط وزارت ورزش!
چند سال پیش و دوره وزارت محمود گودرزی او درگیری شدیدی با امید نوروزی داشت. نوروزی که از جمله گودرزی درخصوص خالی بودن خزانه ناراحت شده بود با صراحت گفت: اگر نمیتوانی کاری کنی چرا آمده ای؟ چطور برای استقلال و پرسپولیس در ۲۴ ساعت میلیاردها پول فراهم میکنی؟
اما پاسخ وزیر ورزش چه بود؟ آیا او برعکس امید نوروزی با آرامش پاسخش را داد؟ جواب منفی است. او خطاب به نوروزی گفت: تو کی هستی که اینطور حرف میزنی؟ و همین باعث شد درگیری لفظی این دو ادامه پیدا کند. هیچ کسی رفتار نوروزی را تایید نمیکند، اما وزیر ورزش باید این چنین پاسخ میداد؟
این هم مثالی بود تا مشخص شود درگیری و فحاشی فقط برای فوتبال و بازیکنان و مربیان نیست؛ بلکه بی اخلاقی در تک تک سلولهای ورزش ایران رسوخ کرده و حتی آنها که ادعای دانشگاهی بودن میکنند هم در مواقعی که کسی با آنها درگیر میشود توانایی کنترل خود را ندارند؛ پس همین میشود که هادی ساعی به راحتی میگوید من را عصبانی کردند.
ورزش ایران اگر میخواهد با همین شیوه به کار خود ادامه بدهد تا چند سال آینده دیگر نیازی به گذاشتن بوق روی صحبتهای رسول پناه و محمود فکری نیست چرا که همه به شنیدن چنین صحبتهای شرم آوری عادت کرده اند و همان روز است که باید فاتحه ورزش ایران را خواند!
انتهای پیام/
نظرات شما