یادداشت؛
سلطنت روایت بر میدان نبرد: سکوت واقعیّت، فریاد روایت
جنگ کنونی، «جنگ تصویرها» است و این یعنی میدان نبرد، حالت «انتزاعی» و «برساخته» نیز پیدا کرده و در کنار واقعیّت، یا حتّی فراتر از آن، روایت به امر صدرنشین و سرنوشتساز تبدیل است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا، چه بخواهیم و چه نخواهیم، مناسبات ما «چهارچوب رسانهای» یافتهاند و رسانه، همۀ ساحات زندگی ما را به تسخیر و تصرّف خود درآورده است. حیات ما، غرق در رسانه شده است و رسانه بر واقعیّت، غلبه یافته است.
دیگر رسانه، «سایۀ واقعیّت» نیست، بلکه واقعیّت، «سایۀ رسانه» شده است. ازاینرو، «روایت» و «کجروایت»، بیاندازه برجسته و عمده شده است و میتواند سیاست و اقتصاد و فرهنگ را بر اساس اقتضای خود، صورتبندی کند.
روایت، به عنصر کلیدی و سرنوشتساز تبدیل شده است که واقعیّتها، بهناچار باید از مجرای آنها عبور کنند و پذیرفته شوند. اینهمه تأکید و اصرار رهبر معظّم انقلاب بر «جهاد تبیین» و «روشنگری»، به همین دلیل است.
این در حالی است که برخی تصوّر میکنند که باید به واقعیّت بسنده کرد و یا واقعیّت، مهمتر و تعیینکنندهتر از روایت است. ازاینرو، اینان معتقدند که سخنگفتن از روایت و جهاد تبیین، یک نشانیِ اشتباهی برای سرگرمکردن مردم است. کسانیکه چنین برداشتی دارند، هنوز دریافتهاند که جهان کنونی، در «حصار روایت» قرار گرفته و روایت، بر واقعیّت غالب شده است؛ بهطوریکه هرچه بر واقعیّت تمرکز کنیم و واقعیّتهای درخشان بیافرینیم، اگر به روایت نپردازیم، باختهایم.
ما در تجربههای گذشته مشاهده کردیم که با وجود واقعیّتهای مثالزدنی و برجسته، باز در متقاعدسازی و همراهکردن، دچار ضعف و کاستی بودهایم و جبهۀ رواییِ دشمن توانسته است حتّی در نسبت با همین واقعیّتهای افتخارآمیز نیز، ما را در موضع فرودست قرار بدهد.
تفسیرها و برداشتها و تحلیلها، اینچنین میتوانند سرنوشتِ منازعه را تعیین کنند. ما هم روایت را دستکم و ناچیز انگاشتهایم و هم آنجا که در پی روایتپردازی هستیم، زبانمان گرفتار لکنت بوده است.
جنگ کنونی، «جنگ تصویرها» است و این یعنی میدان نبرد، حالت «انتزاعی» و «برساخته» نیز پیدا کرده و در کنار واقعیّت، یا حتّی فراتر از آن، روایت به امر صدرنشین و سرنوشتساز تبدیل است.
مهدی جمشیدی-عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
انتهای پیام/160
دیگر رسانه، «سایۀ واقعیّت» نیست، بلکه واقعیّت، «سایۀ رسانه» شده است. ازاینرو، «روایت» و «کجروایت»، بیاندازه برجسته و عمده شده است و میتواند سیاست و اقتصاد و فرهنگ را بر اساس اقتضای خود، صورتبندی کند.
روایت، به عنصر کلیدی و سرنوشتساز تبدیل شده است که واقعیّتها، بهناچار باید از مجرای آنها عبور کنند و پذیرفته شوند. اینهمه تأکید و اصرار رهبر معظّم انقلاب بر «جهاد تبیین» و «روشنگری»، به همین دلیل است.
این در حالی است که برخی تصوّر میکنند که باید به واقعیّت بسنده کرد و یا واقعیّت، مهمتر و تعیینکنندهتر از روایت است. ازاینرو، اینان معتقدند که سخنگفتن از روایت و جهاد تبیین، یک نشانیِ اشتباهی برای سرگرمکردن مردم است. کسانیکه چنین برداشتی دارند، هنوز دریافتهاند که جهان کنونی، در «حصار روایت» قرار گرفته و روایت، بر واقعیّت غالب شده است؛ بهطوریکه هرچه بر واقعیّت تمرکز کنیم و واقعیّتهای درخشان بیافرینیم، اگر به روایت نپردازیم، باختهایم.
ما در تجربههای گذشته مشاهده کردیم که با وجود واقعیّتهای مثالزدنی و برجسته، باز در متقاعدسازی و همراهکردن، دچار ضعف و کاستی بودهایم و جبهۀ رواییِ دشمن توانسته است حتّی در نسبت با همین واقعیّتهای افتخارآمیز نیز، ما را در موضع فرودست قرار بدهد.
تفسیرها و برداشتها و تحلیلها، اینچنین میتوانند سرنوشتِ منازعه را تعیین کنند. ما هم روایت را دستکم و ناچیز انگاشتهایم و هم آنجا که در پی روایتپردازی هستیم، زبانمان گرفتار لکنت بوده است.
جنگ کنونی، «جنگ تصویرها» است و این یعنی میدان نبرد، حالت «انتزاعی» و «برساخته» نیز پیدا کرده و در کنار واقعیّت، یا حتّی فراتر از آن، روایت به امر صدرنشین و سرنوشتساز تبدیل است.
مهدی جمشیدی-عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
انتهای پیام/160
نظرات شما