قصاص برای یک دانشآموز؛ «محمد کلهر» متهم است یا نظام آموزشی؟
جعفر ابراهیمی، معلم و فعال صنفی گفت: سال ۹۳ وقتی گلوی زندهیاد محسن خشخاشی توسط یکی از دانشآموزانش دریده شد نوشتم دسته این چاقو در دستان ساختار آموزشی است.
اگر محمد به حال خود رها نمیشد ..
جعفر ابراهیمی، معلم و فعال صنفی درباره صادرشدن حکم قصاص محمد کلهری، دانشآموزی که سال ۹۳ معلمش را به قتل رساند، به «خبرآنلاین» میگوید: «ما معلمان به تجربه میدانیم یکی از عوامل بروز خشونت در کلاس درس، تراکم بالای دانشآموزان است؛ بهخصوص دروس علوم پایه مانند ریاضی و فیزیک کنترل کلاس بسی دشوار است. معلم در مواردی چارهای ندارد دانشآموزان را از کلاس به بیرون هدایت کند و این وظیفه مشاور و معاونین و مدیر مدرسه است که به وضعیت دانشآموزانی از این دست رسیدگی کنند و این نیازمند وجود پرسنل توانمند است که کودک را چنان مدیریت کند که با چاقو به سر وقت معلم برنگردد. این قتل میتوانست رخ ندهد اگر دانشآموزی که به لحاظ روحی دچار مشکل است به حال خود رها نشود اما برای نظام آموزشی که هدفش فقط کاهش هزینه است وجود مددکار و روانشناس در مدرسه اصلا معنی ندارد.»
مسئولان به این سوالها جواب دهید!
ابراهیمی با استناد به حرفهای خانواده خشخاشی مبنی بر انتظار برای بزرگشدن بچههای خشخاشی یا حبس ابد، میگوید: «خوشبختانه خانواده آقای خشخاشی قصد اعدام ندارند و خواستار صدور حکم ابد یا فرجه تا زمانی هستند که فرزندان مقتول به سن قانونی برسند اما آنها بین قصاص و بخشش دادستان باید یکی را انتخاب کنند و این چالشی است که در قانون ما به خانواده مقتول تحمیل میشود. بهعنوان یک معلم و فعال حقوق کودک که با حکم اعدام بهخصوص اعدام محکومانی که در سن ارتکاب کودک بودهاند، از دادستان میپرسم: آیا زمینههای اجتماعی و روانی بروز این قتل شناسایی و مرتفع شده است؟ بعد از اعدام محمد شما تضمین میکنید که مایه عبرت بقیه شود؟ آیا در صدور حکم وضعیت روحی و روانی دانشآموز لحاظ شده است؟ چرا خانواده آقای خشخاشی که اینک قصد اعدام ندارند را مجبور به انتخاب بین قصاص یا بخشش میکنید؟ در عین حال رو به فعالان و تشکلهای صنفی میپرسم: وظیفه ما در قبال این پرونده چیست؟»
چاقویی که محصول بیتدبیری در امور تربیتی است
او در ادامه میگوید: «از سویی همکار ما بیرحمانه به قتل رسیده است و از سویی دیگر قاتل کودک بوده که مشکلات عدیده روحی داشته و دارد و ما می دانیم که ریشه این قتل در زمینههایی که است که مقصر آن ساختار بیمار آموزشی است. در نظام آموزشی که کودکان در کلاسهای پرجمعیت بدون مهارتهای لازم زندگی رها شدهاند، چه تضمینی وجود دارد که کاردی گلوی یکی از ما را ندرد؟ حال که خانواده آقای خشخاشی قصد اعدام ندارند این وظیفه ماست که به قوه قضاییه بگوییم این خانواده مجبور نیست دست به اعدام بزند. باید برای یک قانون بهتر از یا بخشش یا اعدام تلاش کرد و اضافه بر آن به فکر تغییراتی افتاد که معلمان به اشکال مختلف در معرض خطر قرار نگیرند. دیوار مدرسه روی دانشآموز و معلم خراب نشود و در آتش بیتدبیری مسئولان نسوزند. اگر اعدام راهکار درستی بهخصوص در مورد کودکان بود اینک نباید این همه مجرم منتظر اجرای حکم باشند. مقصران واقعی را باید محاکمه کرد.»
خدیجه پاک ضمیر، معلم هم در این خصوص به «خبرآنلاین» میگوید: «این اتفاق تنها یکی از رویدادهای خشونتآمیز فراوانی است که هرروزه به صورتهای گوناگون در مدارس رخ میدهد و دانشآموز و معلم را هردو به قربانی میگیرد. رویدادهایی که فراوانی رخدادشان، حالا دیگر کلیشه امن بودن مدارس را زیر سؤال برده و پرده از خشونت پنهان و پیدای موجود در مدارس برداشته است. اندک پژوهشهای میدانی صورت گرفته در سالهای اخیر در این خصوص در مدارس ایران نشان میدهد که میانگین خشونتورزی در مدارس ۳۹ درصد است که در این میان نزدیک به ۴۰ درصد این خشونتورزی در ابعاد کلامی و بیش از ۶۰ درصد آن در ابعاد فیزیکی بوده است. اما به راستی علت ظهور و بروز چنین رفتارهای خشونتآمیزی در مدارس چیست؟ آیا تاکید بر اینکه خشونت موجود در مدارس تنها انعکاسی از خشونت موجود در سطح جامعه است، پاسخی جامع و در خور به این معضل موجود در مدارس است؟»
او در ادامه با اشاره به اینکه برای یافتن این پرسشها تنها کافی است نگاهی کوتاه و گذرا به بیشمار تحقیقات صورت گرفته داشت، میگوید: «تحقیقاتی که نشان میدهند عواملی همچون عوامل فردی، خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی و ... از عوامل اثرگذار در بروز خشونت و پرخاشگری در مدارس هستند اما آنچه که در این میان به گفته پژوهشگران عاملی بس مهمتر در شکلگیری انواع خشونت در مدارس است، ساختار خود مدارس است. عواملی ساختاری همچون افت تحصیلی، ناتوانی درسی، حجم زیاد کتب درسی، خشک و بیروح بودن کلاسهای درسی، شلوغ بودن کلاسها و فضای نامناسب آنها، عدم وجود روابط مناسب و همکاری میان معلمان و مسؤلان مدرسه، حقوق و درآمد کم معلمان، مقررات انضباطی خشن و ... از مهمترین این عوامل هستند و این درست همانجایی است که به گفته کارشناسان آنچه که به عنوان رفتار ناشایست، غیر منطقی و خشن دانشآموزان شناخته میشود، در حقیقت خود پاسخی منطقی از سوی دانشآموزان به شرایط حاکم در مدرسه است.»
با اعدام محمد، خشونت تمام میشود؟
پاکضمیر با طرح سوال آیا اجرای حکم قصاص محمد، از کشتهشدن خشخاشیها و بروز چنین فجایعی در مدارس جلوگیری خواهد کرد و به چرخه خشونت در مدارس پایان خواهد بخشید؟ آیا اجرای حکم اعدام محمد از به وجود آمدن محمدهای دیگر در مدارس جلوگیری خواهد کرد؟ میگوید: «نگاهی به مطالعات انجام شده مربوط به مجازات اعدام نشان میدهد که در ۲۰۰ سال اخیر در همه کشورهای دنیا، مجازات اعدام هیچگاه باعث کاهش جرم نشده است و متأسفانه سیستم جزایی ایران تنها نگاه میکند به اینکه جرمی واقع شده است و نمیپرسد که چه زمینههایی وجود داشته است که شخص را به مجرم تبدیل کرده است.»
راهحل چیست؟
این معلم میگوید: «نگاهی به تجربه کشورهایی که سابقه طولانی در کنترل و پیشگیری این معضل داشتهاند، نشان میدهد که این کشورها تنها از طریق تدوین برنامههای جامع در دو بعد شناسایی کم و کیف انواع خشونت در مدارس، تدوین و اجرای برنامهها و تدابیر آموزشی با محتواهایی همچون آموزش مهارتهای اجتماعی عمومی مانند کنترل شخصی، حل اختلافات، مهارتهای ارتباطی و نیز تدوین تدابیر و مقررات انضباطی با هدف ایجاد همبستگی، علاقه و احترام متقابل در مدارس توانستهاند در کنترل و پیشگیری خشونت در مدارس خود موفق باشند و این درحالی است متولیان امر در کشور ما تنها راه حل مفید را در صدور چنین احکام سنگینی برای دانشآموز و معلم جستجو میکنند، راهحلی که نه تنها نتوانسته است از خشونت موجود در مدارس و جامعه بکاهد بلکه همواره به بازتولید آن کمک هم کرده است و به این ترتیب خود به خود در مسیر خشنتر ساختن جامعه فردا حرکت کرده است.»
انتهای پیام/
نظرات شما