عضو هیئتعلمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی:
سیره سیاسی امام رضا (ع) برای جهان اسلام بسیار درسآموز است
عضو هیئتعلمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به اینکه در عصر امام رضا (ع) آن حضرت چهره بارز مقاومت و رهبر سیاسی ـ دینی امت بود، گفت: سیره سیاسی امام رضا (ع) برای امروز جهان اسلام بسیار درسآموز است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا، آشـنایی با زندگی ائمه اطهار نقش بسیار تعیینکنندهای در حیـات امـت اسـلامی دارد و آگاهی از زندگی و سیره ائمه میتواند منشأ تـحولاتی عـظیم در زنــدگی امـت اسـلامی شـود.
یکی از بارزترین ابعاد امامت، بحث رهبری سـیاسی ـ اجتماعی امامان اسـت. شـناخت رفتـار سیاسیـ اجتماعی و روشهای گوناگونی که ائمه در شرایط مختلف زمانی و مکانی بـه کـار گرفتهاند، (در تـاریخ پر فراز و نشیبی که ۲۵۰ سال به طول انجامیـده)، حـاوی نکـات بسـیار گرانبها برای شیعیان است و تکلیف آنها را در شرایط گوناگون مشخص میکند.
هنگام بحث از رفتار سیاسی ـ اجتماعی ائمـه بـاید تـوجـه داشـت کـه زنـدگی معصـومان همواره با جهتگیریهای سیاسی همراه بـوده و نـوع نـگاه آنها به سیاست، نگاهی الهی اسـت که با خدعه، فریب و تزویر پیوندی ندارد. درواقع سیاست و حکومت در دیدگاه اهلبیت هـمان ادامـۀ جریـان هدایت بشریت بهسوی خیر، فضیلت و سعادت محسوب میشود و بـدیهی اسـت پیـروی از طـریق اهلبیت که «ساسة العباد» (زیارت جامعـه کبیـره ) و «شـجره النبـوه و محـط الرسـاله و مختلف الملائکه ومعادن العـلم و ینـابیع الحکم» (نهجالبلاغه /خطبهٔ ۱۰۹) خوانده شده، تنهـا راه نجات و رستگاری بشریت است.
این در حالی است که در آستانه سالروز شهادت امام رضا (ع) مروری بر سیره سیاسی آن حضرت در دوران امامتش میتواند ما را در الگوگرفتن از یک سبک زندگی اسلامی یاری رساند، به همین منظور حجتالاسلام ملکزاده، عضو هیئتعلمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با خبرنگار ما به مهمترین شاخصههای امام رضا (ع) در سیره سیاسی و اجتماعی اشاره کرد که به شرح ذیل است.
سؤال: مهمترین شاخصههای امام رضا (ع) در سیره سیاسی و اجتماعی چیست؟
در آستانه شهادت حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام مروری بر سیره سیاسی آن حضرت در دوران امامتش میتواند ما را در الگو گرفتن از یک سبک زندگی سیاسی-اجتماعی یاری رساند.
زندگینامه سیاسی
امام رضا (ع) در سال ۱۴۸ هجری در مدینه به دنیا آمد. سی و پنجساله بود که پدر بزرگوارش در زندان هارون به شهادت رسید. امامت ایشان همزمان بود با حاکمیت دو حاکم جور: هارون و مأمون عباسی. مأمون برای زیر نظر گرفتن فعالیتهای سیاسی امام و مشروعیت بخشیدن به حکومت غاصبانه خویش، آن حضرت را از مدینه به مرو آورد و با فریبکاری ایشان را ولی عهد خویش معرفی کرد تا خود را دوستدار اهلبیت معرفی کند؛ اما او نتوانست این اقدام ریاکارانه را بیش از یک سال تحمل نماید و در نهایت امام رضا (ع) را در ۵۴ سالگی مسموم کرد و به شهادت رساند. امام برخلاف تصور مأمون هرگز از مبارزه با حاکمیت جور باز نایستاد؛ هدایت و رهبری شیعیان در قالب سازمان وکالت، زیر بار نرفتن از پذیرش مسئولیتهای حکومتی و مبارزه مخفیانه با مأمون عباسی تا لحظه شهادت از جمله اقدامات سیاسی ایشان در مبارزه با حاکمیت جور به شمار میآید. مروری کوتاه بر برخی از رفتارهای سیاسی آن حضرت برای امروز جامعه اسلامی ما بسیار درسآموز است.
لزوم پذیرش ولایت اهلبیت (ع)
حدیث مشهور سلسله الذهب که توسط امام رضا (ع) هنگام ورود ایشان به مرو در میان انبوه جمعیت مشتاق و دوستدار آن حضرت بیان شد، بر لزوم پذیرش ولایت اهلبیت (ع) تأکید دارد. امام رضا (ع) در آن لحظات حساس فرمود: «پدرم موسی بن جعفر (ع) برایم حدیث کرد از پدرش جعفر بن محمد (ع) و او از پدرش محمد بن جعفر (ع) و او از پدرش علی بن الحسین (ع) و او از پدرش حسین بن علی (ع) و او از پدرش علی بن ابیطالب (ع) و او از رسول خدا (ص) و او از ذات پاک خدا که فرمود: لا اله الا الله (اقرار به یکتایی خدا) حصار و دژ من است و کسی که داخل دژ من شود، از عذاب من ایمنی یابد.» امام پس از ادای این جملات لحظاتی بعد فرمود: بِشَرطِها و اَنا من شروطها؛ این ایمنی از عذاب در پرتو توحید مشروط به شروطی است و من از شروط آن هستم.
مراد امام از این سخنان آن است که توحید با پذیرفتن رهبری امام حق موجب نجات بندگان خواهد بود و توحید بدون امامت، فایدهای نخواهد داشت و این نشان میدهد که مسئله ولایت و امامت، از جانب خداست.
بر حذر داشتن امت اسلامی از دوستی، یا همکاری با دشمنان اسلام
در روایات متعدد که از پیشوایان معصوم به ما رسیده است مشاهده میکنیم که ایشان امت مسلمان را از هر گونه علاقه و دوستی با دشمنان اسلام و یا همکاری با حاکمان ظالم برحذر داشتهاند. همین شیوه در سیره سیاسی امام رضا (ع) نیز به چشم میخورد. آن حضرت در پاسخ سلیمان جعفری که در مورد همکاری با حاکم ظالم وقت (مأمون) از امام رضا (ع) سؤال کرد، فرمود: ای سلیمان! واردشدن به دستگاه آنها و کمک به آنها و کوشش در تأمین نیازهایشان معادل کفر است و توجه عمدی به آنها از گناهان بزرگی است که آتش دوزخ، سزای آن خواهد بود.
مقاومت و هوشیاری در برابر فریبکاری دشمنان
در عصر امام رضا (ع) آن حضرت چهره بارز مقاومت و رهبر سیاسی ـ دینی امت بود. در این دوره که رویارویی میان بیت امامت و خاندان عباسی به اوج خود رسیده و شخصیت محبوب و قدرتمند امام رضا (ع) در میان مردم، ابتکار عمل را از مأمون سلب نموده بود، مأمون سعی میکرد با ترفندهای گوناگون همچون پیشنهاد ولیعهدی و فراخواندن امام رضا (ع) از مدینه به پایتخت و کنترل عملکرد امام از نزدیک، آن حضرت را تسلیم خود سازد؛ اما این تلاش بیهوده نتیجه مثبتی برای مأمون به همراه نداشت و سرانجام آن همچون سرنوشت اسلاف امام (ع) به شهادت ختم شد. مأمون در یک محفل خصوصی از قصد واقعی خود و اینکه به مقصودش نرسیده این گونه سخن گفت: «این مرد (امام رضا) کارهای خود را از ما پنهان کرده و مردم را به امامت خود میخواند. ما او را بدین جهت ولیعهد قرار دادیم که مردم را به خدمت ما خوانده و به ملک و خلافت ما اعتراف نماید و در ضمن شیفتگانش بدانند که او آنچنانکه ادعا میکند نیست و این امر (خلافت) شایسته ماست نه او»!
نخستین واکنش هوشمندانه امام (ع) در برابر مأمون این بود که از آمدن به خراسان به اختیار خود پرهیز نمود به نوشته منابع تاریخی امام تا آنجا مخالفت ورزید که رجاء بن ضحاک فرستاده مأمون ناگزیر شد آن حضرت را با زور به مرو ببرد. حدیث مشهور سلسله الذهب امام رضا (ع) در نیشابور گویای کافی برای رسوا نمودن حاکمیت ظالمانه مأمون بود؛ زیرا در این حدیث که در میان آن خیل عظیم جمعیت بیان شد، ولایت را از ناحیه خدا و نه مأمون برشمرد و به مخاطبان فهماند که ولایت و رهبری، درختی برآمده از ریشه توحید است. آن حضرت حتی پس از رسیدن به مرو نیز نشان داد علاقهای به همکاری با مأمون ندارد.
حفظ ارتباط با شیعیان علیرغم مخالفت مأمون
پس از عزیمت امام هشتم حضرت علی بن موسیالرضا (ع) به ایران و افزایش فشار و اختناق از سوی حاکمان عباسی، بسیاری از شیعیان و محبان اهلبیت (ع) از عراق و حجاز به شهرهای مختلف ایران آمدند و در شهرهای نیشابور، طوس، قم، ری و دیگر مناطق ایران سکنی گزیدند. ازآنجاکه دستیابی مستقیم آنان با شخص امام به دلیل محدودیتهای مأمون میسر نبود؛ ازاینرو امام (ع) وکلایی را بهعنوان نائب خاص خویش برای مراجعه مردم به آنان تعیین فرمود. این اقدام امام توطئه مأمون را که سعی داشت با تحتنظر داشتن ایشان مانع از ارتباط امام با شیعیان شود را خنثی نمود.
عدمپذیرش نزدیکان منحرف
در منابع تاریخی میخوانیم که یکی از برادران حضرت رضا (ع)، بر اثر گرفتاری به دنیا و مقامپرستی گمراه شد و امامت حضرت رضا (ع) را نپذیرفت و مردم را بهسوی خود دعوت میکرد. امام رضا (ع) ضمن طرد وی به او فرمود: «تو مادام که از خدا اطاعت کردی، برادر من هستی، حضرت نوح پیامبر در مورد پسر ناخلفش گفت: پروردگارا! پسرم از خاندان من است... (پس او را از عذاب نجات بده) خداوند به او فرمود: او از اهل تو نیست. (هود، آیههای ۴۵ و ۴۶) بنابراین خداوند پسر نوح را بهخاطر گناهش، از فرزند بودن نوح خارج ساخت؛ بنابراین تو نیز مراقب باش اگر از خط ولایت خارج شوی از ما نخواهی بود».
انتهای پیام/160
یکی از بارزترین ابعاد امامت، بحث رهبری سـیاسی ـ اجتماعی امامان اسـت. شـناخت رفتـار سیاسیـ اجتماعی و روشهای گوناگونی که ائمه در شرایط مختلف زمانی و مکانی بـه کـار گرفتهاند، (در تـاریخ پر فراز و نشیبی که ۲۵۰ سال به طول انجامیـده)، حـاوی نکـات بسـیار گرانبها برای شیعیان است و تکلیف آنها را در شرایط گوناگون مشخص میکند.
هنگام بحث از رفتار سیاسی ـ اجتماعی ائمـه بـاید تـوجـه داشـت کـه زنـدگی معصـومان همواره با جهتگیریهای سیاسی همراه بـوده و نـوع نـگاه آنها به سیاست، نگاهی الهی اسـت که با خدعه، فریب و تزویر پیوندی ندارد. درواقع سیاست و حکومت در دیدگاه اهلبیت هـمان ادامـۀ جریـان هدایت بشریت بهسوی خیر، فضیلت و سعادت محسوب میشود و بـدیهی اسـت پیـروی از طـریق اهلبیت که «ساسة العباد» (زیارت جامعـه کبیـره ) و «شـجره النبـوه و محـط الرسـاله و مختلف الملائکه ومعادن العـلم و ینـابیع الحکم» (نهجالبلاغه /خطبهٔ ۱۰۹) خوانده شده، تنهـا راه نجات و رستگاری بشریت است.
این در حالی است که در آستانه سالروز شهادت امام رضا (ع) مروری بر سیره سیاسی آن حضرت در دوران امامتش میتواند ما را در الگوگرفتن از یک سبک زندگی اسلامی یاری رساند، به همین منظور حجتالاسلام ملکزاده، عضو هیئتعلمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با خبرنگار ما به مهمترین شاخصههای امام رضا (ع) در سیره سیاسی و اجتماعی اشاره کرد که به شرح ذیل است.
سؤال: مهمترین شاخصههای امام رضا (ع) در سیره سیاسی و اجتماعی چیست؟
در آستانه شهادت حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام مروری بر سیره سیاسی آن حضرت در دوران امامتش میتواند ما را در الگو گرفتن از یک سبک زندگی سیاسی-اجتماعی یاری رساند.
زندگینامه سیاسی
امام رضا (ع) در سال ۱۴۸ هجری در مدینه به دنیا آمد. سی و پنجساله بود که پدر بزرگوارش در زندان هارون به شهادت رسید. امامت ایشان همزمان بود با حاکمیت دو حاکم جور: هارون و مأمون عباسی. مأمون برای زیر نظر گرفتن فعالیتهای سیاسی امام و مشروعیت بخشیدن به حکومت غاصبانه خویش، آن حضرت را از مدینه به مرو آورد و با فریبکاری ایشان را ولی عهد خویش معرفی کرد تا خود را دوستدار اهلبیت معرفی کند؛ اما او نتوانست این اقدام ریاکارانه را بیش از یک سال تحمل نماید و در نهایت امام رضا (ع) را در ۵۴ سالگی مسموم کرد و به شهادت رساند. امام برخلاف تصور مأمون هرگز از مبارزه با حاکمیت جور باز نایستاد؛ هدایت و رهبری شیعیان در قالب سازمان وکالت، زیر بار نرفتن از پذیرش مسئولیتهای حکومتی و مبارزه مخفیانه با مأمون عباسی تا لحظه شهادت از جمله اقدامات سیاسی ایشان در مبارزه با حاکمیت جور به شمار میآید. مروری کوتاه بر برخی از رفتارهای سیاسی آن حضرت برای امروز جامعه اسلامی ما بسیار درسآموز است.
لزوم پذیرش ولایت اهلبیت (ع)
حدیث مشهور سلسله الذهب که توسط امام رضا (ع) هنگام ورود ایشان به مرو در میان انبوه جمعیت مشتاق و دوستدار آن حضرت بیان شد، بر لزوم پذیرش ولایت اهلبیت (ع) تأکید دارد. امام رضا (ع) در آن لحظات حساس فرمود: «پدرم موسی بن جعفر (ع) برایم حدیث کرد از پدرش جعفر بن محمد (ع) و او از پدرش محمد بن جعفر (ع) و او از پدرش علی بن الحسین (ع) و او از پدرش حسین بن علی (ع) و او از پدرش علی بن ابیطالب (ع) و او از رسول خدا (ص) و او از ذات پاک خدا که فرمود: لا اله الا الله (اقرار به یکتایی خدا) حصار و دژ من است و کسی که داخل دژ من شود، از عذاب من ایمنی یابد.» امام پس از ادای این جملات لحظاتی بعد فرمود: بِشَرطِها و اَنا من شروطها؛ این ایمنی از عذاب در پرتو توحید مشروط به شروطی است و من از شروط آن هستم.
مراد امام از این سخنان آن است که توحید با پذیرفتن رهبری امام حق موجب نجات بندگان خواهد بود و توحید بدون امامت، فایدهای نخواهد داشت و این نشان میدهد که مسئله ولایت و امامت، از جانب خداست.
بر حذر داشتن امت اسلامی از دوستی، یا همکاری با دشمنان اسلام
در روایات متعدد که از پیشوایان معصوم به ما رسیده است مشاهده میکنیم که ایشان امت مسلمان را از هر گونه علاقه و دوستی با دشمنان اسلام و یا همکاری با حاکمان ظالم برحذر داشتهاند. همین شیوه در سیره سیاسی امام رضا (ع) نیز به چشم میخورد. آن حضرت در پاسخ سلیمان جعفری که در مورد همکاری با حاکم ظالم وقت (مأمون) از امام رضا (ع) سؤال کرد، فرمود: ای سلیمان! واردشدن به دستگاه آنها و کمک به آنها و کوشش در تأمین نیازهایشان معادل کفر است و توجه عمدی به آنها از گناهان بزرگی است که آتش دوزخ، سزای آن خواهد بود.
مقاومت و هوشیاری در برابر فریبکاری دشمنان
در عصر امام رضا (ع) آن حضرت چهره بارز مقاومت و رهبر سیاسی ـ دینی امت بود. در این دوره که رویارویی میان بیت امامت و خاندان عباسی به اوج خود رسیده و شخصیت محبوب و قدرتمند امام رضا (ع) در میان مردم، ابتکار عمل را از مأمون سلب نموده بود، مأمون سعی میکرد با ترفندهای گوناگون همچون پیشنهاد ولیعهدی و فراخواندن امام رضا (ع) از مدینه به پایتخت و کنترل عملکرد امام از نزدیک، آن حضرت را تسلیم خود سازد؛ اما این تلاش بیهوده نتیجه مثبتی برای مأمون به همراه نداشت و سرانجام آن همچون سرنوشت اسلاف امام (ع) به شهادت ختم شد. مأمون در یک محفل خصوصی از قصد واقعی خود و اینکه به مقصودش نرسیده این گونه سخن گفت: «این مرد (امام رضا) کارهای خود را از ما پنهان کرده و مردم را به امامت خود میخواند. ما او را بدین جهت ولیعهد قرار دادیم که مردم را به خدمت ما خوانده و به ملک و خلافت ما اعتراف نماید و در ضمن شیفتگانش بدانند که او آنچنانکه ادعا میکند نیست و این امر (خلافت) شایسته ماست نه او»!
نخستین واکنش هوشمندانه امام (ع) در برابر مأمون این بود که از آمدن به خراسان به اختیار خود پرهیز نمود به نوشته منابع تاریخی امام تا آنجا مخالفت ورزید که رجاء بن ضحاک فرستاده مأمون ناگزیر شد آن حضرت را با زور به مرو ببرد. حدیث مشهور سلسله الذهب امام رضا (ع) در نیشابور گویای کافی برای رسوا نمودن حاکمیت ظالمانه مأمون بود؛ زیرا در این حدیث که در میان آن خیل عظیم جمعیت بیان شد، ولایت را از ناحیه خدا و نه مأمون برشمرد و به مخاطبان فهماند که ولایت و رهبری، درختی برآمده از ریشه توحید است. آن حضرت حتی پس از رسیدن به مرو نیز نشان داد علاقهای به همکاری با مأمون ندارد.
حفظ ارتباط با شیعیان علیرغم مخالفت مأمون
پس از عزیمت امام هشتم حضرت علی بن موسیالرضا (ع) به ایران و افزایش فشار و اختناق از سوی حاکمان عباسی، بسیاری از شیعیان و محبان اهلبیت (ع) از عراق و حجاز به شهرهای مختلف ایران آمدند و در شهرهای نیشابور، طوس، قم، ری و دیگر مناطق ایران سکنی گزیدند. ازآنجاکه دستیابی مستقیم آنان با شخص امام به دلیل محدودیتهای مأمون میسر نبود؛ ازاینرو امام (ع) وکلایی را بهعنوان نائب خاص خویش برای مراجعه مردم به آنان تعیین فرمود. این اقدام امام توطئه مأمون را که سعی داشت با تحتنظر داشتن ایشان مانع از ارتباط امام با شیعیان شود را خنثی نمود.
عدمپذیرش نزدیکان منحرف
در منابع تاریخی میخوانیم که یکی از برادران حضرت رضا (ع)، بر اثر گرفتاری به دنیا و مقامپرستی گمراه شد و امامت حضرت رضا (ع) را نپذیرفت و مردم را بهسوی خود دعوت میکرد. امام رضا (ع) ضمن طرد وی به او فرمود: «تو مادام که از خدا اطاعت کردی، برادر من هستی، حضرت نوح پیامبر در مورد پسر ناخلفش گفت: پروردگارا! پسرم از خاندان من است... (پس او را از عذاب نجات بده) خداوند به او فرمود: او از اهل تو نیست. (هود، آیههای ۴۵ و ۴۶) بنابراین خداوند پسر نوح را بهخاطر گناهش، از فرزند بودن نوح خارج ساخت؛ بنابراین تو نیز مراقب باش اگر از خط ولایت خارج شوی از ما نخواهی بود».
انتهای پیام/160
نظرات شما